اسباط بن محمد قرشی

آشنایی اجمالی

اسباط بن محمد[۱] در یکی از اسناد تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الخصال ذکر شده است:

«عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِإِسْنَادِهِ[۲] يَرْفَعُهُ إِلَى النَّبِيِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ الْغِيبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ صَاحِبُ الزِّنَا يَتُوبُ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ صَاحِبُ الْغِيبَةِ يَتُوبُ فَلَا يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَكُونَ صَاحِبُهُ الَّذِي يُحِلُّهُ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

در چهار کتاب اصلی رجال شیعه، تنها شیخ طوسی نام راوی را در کتاب الرجال خود در اصحاب امام صادق(ع) با عنوان "أسباط بن محمد بن عمرو القرشي، مولاهم الكوفي"[۵] یاد کرده است؛ ولی مزی از رجالیان بزرگ سنی، نام کامل راوی را این گونه ثبت کرده است: "أسباط بن محمد بن عبدالرحمن بن خالد بن ميسرة، وقيل: أسباط بن محمد بن أبي عبدالرحمن القرشي، مولاهم، أبو محمد بن أبي عمرو الكوفي، والد عبيد بن أسباط، وقيل: إنه مولى السائب بن يزيد..."[۶].

چون تمام رجالیان سنی از راوی با عنوان اسباط بن محمد بن عبدالرحمن یاد کردند، «بن عمرو» در رجال شیخ طوسی مصحّف «بن عبدالرحمن» خواهد بود.

گزارش چندانی از راوی در کتب رجالی نرسیده است؛ ولی از سخن شاگردش ابن عمار موصلی که سه هزار حدیث از او شنیدیم فهمیده می‌شود که وی از محدثان بزرگ دوران خود به شمار می‌آمده است[۷].

وی اهل کوفه بوده و برای نقل حدیث به بغداد نیز مسافرت کرده و در دار القطن[۸] روایت می‌کرده و سرانجام، در محرم سال ۲۰۰ ق در زمان خلافت مأمون یا سال ۱۹۹ ق در روزگار أبو السرایا[۹] از دنیا رفته است[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

اسباط بن محمد قرشی در سال ۱۰۵ ق به دنیا آمده و در سال ۱۹۹ یا ۲۰۰ ق وفات کرده است[۱۲].

شیخ طوسی نام اسباط بن محمد را در اصحاب امام صادق(ع) عنوان کرده؛ ولی در کتب حدیث، روایتی از آن حضرت نقل نکرده است.

بر اساس مبنای طبقاتی آیت الله بروجردی از طبقه پنجم راویان شمرده می‌شود؛ ولی ابن حجر وی را در طبقه نهم قرار داده است.[۱۳]

استادان و شاگردان راوی

اسباط بن محمد از کسانی مانند اعمش، مطرف بن طریف، ابو اسحاق شیبانی، محمد بن عجلان و ثوری روایت کرده که استادان وی به شمار می‌روند و اشخاصی نظیر عبید بن اسباط (پسرش)، اسحاق بن راهویه، احمد بن حنبل، ابن ابی‌شیبه، ابن نمیر، محمد بن مقاتل و علی بن حرب از او روایت کرده‌اند که از شاگردانش به شمار می‌آیند[۱۴].[۱۵]

مذهب راوی

اسباط بن محمد از راویان سنی است و صرف ذکر نام او در رجال شیخ طوسی، نشانه شیعی بودنش نیست؛ زیرا موضوع رجال شیخ طوسی اعم از راویان شیعی و غیر شیعی است.

افزون بر آن، رجالیان سنی به یاد کرد نام وی در کتب رجالی خود پرداختند، بی‌آنکه به تشیع وی اشاره کرده باشند و مضامین روایاتش هم هماهنگ با باورهای اهل سنت‌اند؛ نمونه‌ها:

  1. «أخبرناه محمد بن الحسن بن أحمد الأهوازي، حدثنا أبوبكر أحمد بن حمدان الشيرازي، حدثنا على بن الحسين بن معدان - من أصل كتابه - حدثنا الحسن بن محمد بن الصباح، حدثنا أسباط بن محمد، حدثنا سفيان عن عبيدالله بن عمر، عن نافع، عن ابن عمر أن عمر استأذن رسول الله (ص) في الحج فقال: يا عمر! أشركنا في صالح دعائك ولا تنسنا»[۱۶].
  2. «حدثنا محمد بن جعفر بن أعين البغدادي ثنا داود بن عمرو الضبي ثنا أسباط بن محمد عن مطرف عن أبي إسحاق عن عمرو بن الأصم قال دخلت على الحسن بن علي - رضي الله عنهما - و هو في دار عمرو بن حريث فقلت: إن ناساً يزعمون أن علياً يرجع قبل يوم القيامة فضحك وقال: سبحان الله! لو علمنا ذلك ما زوجنا نساءه ولا ساهمنا ميراثه»[۱۷]. در این روایت، رجعت حضرت علی(ع) که از باورهای حتمی شیعه است، رد شده است.
  3. «حدثنا أسباط بن محمد عن مغيرة عن إبراهيم قال: إذا ضحك الرجل في الصلاة أعاد الوضوء والصلاة»[۱۸]. در این روایت، خندیدن از مبطلات وضو شمرده شده که بر خلاف مذهب شیعه امامیه است.[۱۹]

یادآوری

روایات متعددی از اسباط بن محمد در فضائل اهل بیت(ع) نقل شده که با سنی بودنش منافاتی ندارد، از جمله:

  1. «حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ عُثْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلَّانٍ النَّبِيهُ الذَّهَبِيُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ سَالِمٍ الْأَزْدِيُّ حَدَّثَنَا أَسْبَاطُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَطِيَّةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ[۲۰] فِي النَّبِيِّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيٍّ فَأَلْقَى عَلَيْهِمُ الْكِسَاءَ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً»[۲۱].
  2. «حدثنا محمد بن عبدالله الحضرمي ثنا يزيد بن مهران أبو خالد ثنا أسباط بن محمد عن أبي بكر الهذلي عن الزهري قال: لما قتل الحسين بن علي(ع) لم يرفع حجر ببيت المقدس إلا وجد دم عبيط»[۲۲].
  3. «حدثنا عثمان قال: حدثنا محمد بن عبد الله قال: حدثنا عبدالرحمان بن صالح قال: حدثنا أسباط بن محمد عن مسلم الملائي: عن حبة عن علي(ع) قال: أحبب حبيب آل محمد ما أحبهم فإذا أبغضهم فأبغضه وأبغض بغيض آل محمد ما أبغضهم فإذا أحبهم فأحبه وأنا أبشرك ببشرى»[۲۳].[۲۴]

جایگاه حدیثی راوی

بزرگان رجالی سنی، به صداقت و وثاقت وی گواهی دادند و بعضی هم با تعبیر "فيه بعض الضعف" و "ربما يهم في شيء و مانند آن، خواستند وثاقت او را کمرنگ نشان دهند و علت آن نقل روایات در فضائل اهل بیت(ع) است که به بعضی از آنها اشاره شد: "قال أبو زكريا: أسباط بن محمد ثقة والكوفيون يضعفونه"[۲۵].

محمد بن سعد: "وكان ثقة صدوقاً إلا أن فيه بعض الضعف"[۲۶].

یحیی بن معین: أسباط بن محمد ثقة[۲۷].

ابن ابی حاتم رازی: "سمعت أبي يقول: أسباط بن محمد صالح"[۲۸].

عجلی: "أسباط بن محمد بن عبدالرحمن القرشي لا بأس به"[۲۹].

عقیلی: "أسباط بن محمد القرشي، ربما يهم في شيء"[۳۰].

ابن حبان: او نام وی را در کتاب الثقات که به راویان ثقه اختصاص دارد، عنوان کرده است[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الطوسی، ص۱۶۶، ش۱۹۱۶؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۵۴، ش۴۳۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۸۸، ش۴۰۲؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۸۳؛ جامع الرواه، ج۱، ص۷۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۰۲، ش۳۲۰۴؛ تنقیح المقال، ج۸، ص۴۳۶، ش۱۸۵۴؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۲۵۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۳۹، ش۱۹۵۱؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۲۴، ش۶۷۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۸۸، ش۱۱۰۰. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۹۳؛ تاریخ ابن معین، ج۱، ص۱۹۹، ش۱۲۸۴؛ طبقات خلیفه، ص۲۹۳؛ التاریخ الکبیر، ج۲، ص۵۳، ش۱۶۵۷؛ معرفة الثقات، ج۱، ص۲۱۷، ش۶۳؛ الضعفاء العقیلی، ج۱، ص۱۱۹، ش۱۴۴؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۳۳۲، ش۱۲۶۳؛ الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۸۵؛ مشاهیر علماء الأمصار، ص۲۷۳، ش۱۳۷۸؛ تاریخ أسماء الثقات، ص۴۳، ش۱۰۲؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۸، ش۳۵۰۲؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۵۴، ش۳۲۰؛ الکاشف، ج۱، ص۲۳۲، ش۲۶۷؛ المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۱۰۳؛ سیر أعلام النبلاء، ج۹، ص۳۵۵، ش۱۱۶؛ تاریخ الإسلام، ج۱۳، ص۹۲؛ العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۳۲، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۲۴۹؛ البدایة والنهایه، ج۱۰، ص۲۶۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۷۵، ش۷۱۱؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۶، ش۳۲۰؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۸۵، ش۳۹۵؛ لسان المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ش۲۲۶۲؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۳۵۸؛ خلاصة تذهیب الکمال، ص۲۶.
  2. در منابع اهل سنت، واسطه‌های بین أسباط و پیامبر اکرم(ص) کامل ذکر شده است: «... حدثنا یحیی بن أیوب المقابری، ثنا أسباط بن محمد، عن أبی رجاء الخراسانی، عن عباد بن کثیر، عن الجریری، عن أبی نضرة، عن جابر، و أبی سعید، رضی الله عنهما قالا: قال رسول الله(ص): إیاکم و الغیبة، فإن الغیبة أشد من الزنا...»؛ (المعجم الأوسط، ج۶، ص۳۴۸، کتاب المجروحین، ج۲، ص۱۶۸).
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۳۴۵ به نقل از الخصال، ج۱، ص۶۲، ح۹۰.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۱-۳۷۲.
  5. رجال الطوسی، ص۱۶۶، ش۱۹۱۶.
  6. تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۵۴، ش۳۲۰.
  7. قال ابن عمار الموصلی: سمعنا منه ثلاثة آلاف حدیث؛ (میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۷۵، ش۷۱۱)؛ قال محمد بن عبدالله ابن عمار الموصلی قال لنا وکیع اسمعوا منه فسمعنا منه و کان حدیثه ثلاثة آلاف. (تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۸۵).
  8. سمعانی در عنوان الدار قطنی می‌نویسد: هذه النسبة إلی دار القطن، و هی کانت محلة ببغداد کبیرة خربت الساعة؛ (الأنساب (سمعانی)، ج۲، ص۴۳۸).
  9. علامه تستری ذیل عنوان أبو السرایا نوشته است: اسمه السری بن منصور الشیبانی و هو الذی خرج أیام المأمون و دعا إلی ابن طباطبا؛ (قاموس الرجال، ج۱۱، ص۳۴۱).
  10. تاریخ بغداد، ج۷، ص۵۰.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۲-۳۷۳.
  12. تاریخ بغداد، ج۷، ص۵۰، ش۳۵۰۲؛ تاریخ الإسلام، ج۱۳، ص۷۵، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۸۶، تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۶، ش۳۲۰.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۳-۳۷۴.
  14. تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۸۵، ش۳۹۵.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۴.
  16. تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۹۵.
  17. المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۶، ش۲۵۶۰.
  18. المصنف، ج۱، ص۴۲۵، ش۳.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۴-۳۷۵.
  20. جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند سوره احزاب، آیه ۳۳.
  21. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۳۹، ش۷۷۴.
  22. المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۳، ش۲۸۳۴.
  23. مناقب أمیر المؤمنین(ع)، ج۲، ص۱۵۵، ش۶۳۲.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۶.
  25. تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۹.
  26. الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۹۳.
  27. تاریخ معین، ج۱، ص۱۹۹، ش۱۲۸۴.
  28. الجرح و التعدیل، ج۲، ص۳۳۲، ش۱۲۶۳.
  29. معرفة الثقات، ج۱، ص۲۱۷، ش۶۳.
  30. ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۱۱۹، ش۱۴۴.
  31. الثقات، ج۶، ص۸۵.
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۳۷۷.