موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

بدر بن الخلیل الاسدی[۱]، در دو سند روایت تفسیر کنز الدقائق وبه گزارش از الکافی و تفسیر العیاشی[۲] وارد شده است؛ نمونه:

«رَوَى اَلشَّيْخُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ يَزِيدَ بْنِ اَلْخَلِيلِ اَلْأَسَدِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمّٰا أَحَسُّوا بَأْسَنٰا إِذٰا هُمْ مِنْهٰا يَرْكُضُونَ `لاٰ تَرْكُضُوا وَ اِرْجِعُوا إِلىٰ مٰا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَسٰاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ قَالَ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ وَ بَعَثَ إِلَى بَنِي أُمَيَّةَ بِالشَّامِ فَهَرَبُوا إِلَى اَلرُّومِ فَيَقُولُ لَهُمُ اَلرُّومُ لاَ نُدْخِلُكُمْ حَتَّى تَنَصَّرُوا فَيُعَلِّقُونَ فِي أَعْنَاقِهِمْ اَلصَّلِيبَ وَ يُدْخِلُونَهُمْ فَإِذَا نَزَلَ بِحَضْرَتِهِمْ أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ طَلَبُوا اَلْأَمَانَ وَ اَلصُّلْحَ فَيَقُولُ أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ لاَ نَفْعَلُ حَتَّى تَدْفَعُوا إِلَيْنَا مَنْ قِبَلَكُمْ مِنَّا قَالَ فَيَدْفَعُونَهُمْ إِلَيْهِ فَذَلِكَ قَوْلُهُ ل لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ [۳] قَالَ يَسْأَلُهُمْ عَنِ اَلْكُنُوزِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهَا قَالَ فَيَقُولُونَ يٰا وَيْلَنٰا إِنّٰا كُنّٰا ظٰالِمِينَ `فَمٰا زٰاَلَتْ تِلْكَ دَعْوٰاهُمْ حَتّٰى جَعَلْنٰاهُمْ حَصِيداً خٰامِدِينَ بِالسَّيْفِ»[۴].[۵]

شرح حال راوی

بدر بن الخلیل الاسدی از راویانی است که در کتاب‌های رجالی شیعه و سنی از وی یاد شده است. از رجالیان قدمای شیعه، تنها شیخ طوسی از او در رجال الطوسی نام برده است. وی در نیمه اول قرن یکم هجری و در شهر کوفه متولد شد[۶] و کنیه‌اش «ابو الخلیل»[۷] و لقبش «الاسدی» است که گاه به «الأزدی»[۸] نیز تعبیر می‌شود[۹].

روایات بسیار محدودی از ایشان در کتاب‌های روایی شیعه نقل شده است؛ از جمله دو روایت در الکافی و یک روایت در من لا یحضره الفقیه[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات بدر بن الخلیل گزارشی نرسیده؛ لکن شیخ طوسی او را از اصحاب و راویان امام باقر و امام صادق(ع) برشمرده است[۱۲] و در اسناد روایات، حدیثی از ایشان که از امام صادقS باشد، یافت نشد. در کتاب‌های حدیثی اهل سنت نیز با یک واسطه از امام حسن مجتبیS روایت نقل کرده است[۱۳]. بر این اساس، می‌‌توان او را از معمّران به شمار آورد.

آیت الله بروجردی، بدر بن الخلیل را در راویان طبقه چهارم نام می‌برد[۱۴].[۱۵]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، افراد متعددی مانند ثعلبة بن میمون، یزید بن عبدالعزیز، شریک، عیسی بن یونس، وکیع، أبو أسامه، عبدالله بن داوود، سیف بن عمر، علی بن عابس، عبید الله بن موسی و قیس بن الربیع[۱۶] از بدر بن الخلیل روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او شمرده می‌شوند.

بدر بن الخلیل نیز از امیة بن علی القیسی، أبو وائل، سلم بن عطیه، إسماعیل بن سعید، أبو السابغة النهدی، علی بن ربیعة الوالبی، اسماعیل بن سعید بن عزرة البجلی، عثمان بن قطبة الأسدی، عبدالرحمن بن زیاد بن حدیر و عمار الدهنی[۱۷] روایت کرده که از استادان حدیثی او به شمار می‌آیند.[۱۸]

مذهب راوی

گذشت که از رجالیان قدمای شیعه، تنها شیخ طوسی از راوی نام برده و هیچ به مذهب وی اشاره‌ای نکرده و علامه مامقانی نیز بر این اساس، امامی بودنش را استظهار نموده[۱۹] که به نظر ما ناتمام است؛ زیرا موضوع رجال شیخ، اعمّ از امامی و غیر امامی است؛ همچنین از محتوای روایاتش تشیّع وی استفاده و استظهار می‌شود؛ برای نمونه:

«عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ بَدْرِ بْنِ اَلْخَلِيلِ اَلْأَزْدِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ آيَتَانِ تَكُونَانِ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ تَكُونَا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَى اَلْأَرْضِ تَنْكَسِفُ اَلشَّمْسُ فِي اَلنِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ اَلْقَمَرُ فِي آخِرِهِ فَقَالَ رَجُلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ تَنْكَسِفُ اَلشَّمْسُ فِي آخِرِ اَلشَّهْرِ وَ اَلْقَمَرُ فِي اَلنِّصْفِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنِّي أَعْلَمُ مَا تَقُولُ وَ لَكِنَّهُمَا آيَتَانِ لَمْ تَكُونَا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ»[۲۰].

بعضی از رجالیان، با اشاره به این روایت، تشیّع راوی را استظهار کرده‌اند[۲۱].[۲۲]

جایگاه حدیثی راوی

از بدر بن الخلیل در کتاب‌های رجالی متقدّم شیعه توصیفی نشده و شیخ طوسی تنها از وی در اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) یاد کرده است، از این رو بعضی از رجالیان، وی را از راویان مجهول به شمار آورده‌اند[۲۳].

البته عبدالله بن مسکان که از اصحاب اجماع است[۲۴]، از بدر بن الخلیل[۲۵] روایت کرده؛ نیز احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی که از اجلای راویان و از اصحاب اجماع[۲۶] و از مشایخ ثقات[۲۷] بوده، با یک واسطه از ایشان روایت کرده است[۲۸]، پس وثاقت یا حداقل حسن حال وی استظهار می‌شود.

رجالیان سنّی نیز بدر بن الخلیل را مدح و توثیق، و با الفاظی مانند صالح‌الحدیث[۲۹]، ثقة[۳۰] و شیخ[۳۱] از وی یاد کرده‌اند.[۳۲]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۲۸، ش۱۳۰۱، ص۱۷۲، ش۲۰۱۹؛ منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال، ج۳، ص۸، ش۷۲۶؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۶۲، ش۶۶۳، ج۵، ص۱۵۵، ش۵۹۹۷؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۵۰، ج۷، ص۳۸؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۱۵، ش۸۶۳، ج۲، ص۳۸۳، ش۲۷۵۵؛ بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ج۷، ص۴۱۶؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۳۹، ش۲۸۸۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۷، ش۲۰۳۷؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۵۲، ش۱۰۵۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۸۰، ش۱۶۴۶؛ الثقات الأخبار من رواة الأخبار، ص۷۶، ش۲۱۳؛ زبدة المقال من معجم رجال، ج۱، ص۲۱۶.
  2. در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق (ج۱، ص۳۵۱) که به گزارش از تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۴، ح۱۸ بوده، نام راوی به صورت بدر بن خلیل الاسدی (بدون الف و لام) ثبت شده است.
  3. مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند سوره انبیاء، آیه ۱۳.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۹۲ به گزارش از الکافی، ج۸، ص۵۱، ح۱۵.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 435-436.
  6. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۱۱۶.
  7. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۲۸، ش۱۳۰۱.
  8. سمعانی: الأسدی: بفتح الهمزة وسکون السین المهملة و بعدها الدال المهملة، هذه النسبة إلی الأزد فیبدلون السین من الزای. (الأنساب (سمعانی)، ج۱، ص۲۱۳، ش۱۳۶).
  9. ر.ک: الغیبه (طوسی)، ص۴۴۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۷۱، ش۱۶۳۸.
  10. ر.ک: الکافی، ج۸، ص۵۱، (ح۱۵)؛ ص۲۱۲، (ح۲۵۸)؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۶، ح۴۳۲۱. محدث نوری نوشته که عبدالله بن مسکان از وی در الکافی، و من لا یحضره الفقیه روایت کرده است (ر.ک: خاتمة مستدرک الوسائل، ج۷، ص۱۸۲، ش۲۷۰)، درحالی که در الکافی یافت نشده است. احتمالا با بدر بن الولید اشتباه کرده؛ زیرا عبدالله بن مسکان از بدر بن الولید در الکافی روایت کرده است. (ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱).
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 436.
  12. «بدر بن الخلیل الأسدی أبو الخلیل الکوفی روی عنه وعن أبی عبداللهS». (رجال الطوسی، ص۱۲۸، ش۱۳۰۱). بدر بن الخلیل الأسدی؛ کوفی أبو الخلیل. (رجال الطوسی، ص۱۷۲، ش۲۰۱۹).
  13. «... علی بن عابس عن بدر بن الخلیل أبیالخلیل عن أبیکثیر قال: کنت جالسا عند الحسن بن علیS فجاءه رجل فقال: لقد سب عند معاویة علیا سبا قبیحا رجل یقال له معاویة بن حدیج. قال: تعرفه. قال: نعم. قال: إذا رأیته فائتنی به. قال: فرآه عند دار عمرو بن حریث فأراه إیاه. قال: أنت معاویة بن حدیج فسکت فلم یجبه ثلاثا. ثم قال: أنت الساب علیا عند ابن آکلة الأکباد أما لئن وردت علیه الحوض و ما أراک ترده لتجدنه مشمرا حاسرا ذراعیه یذود الکفار والمنافقین عن حوض رسول اللهa کما تذاد غریبة الإبل عن صاحبها قول الصادق المصدوق أبیالقاسمa». (المعجم الکبیر، ج۳، ص۸۲؛ نیز ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۵۹، ص۲۸ و شرح نهجالبلاغه (ابن أبیالحدید)، ج۱۶، ص۱۸).
  14. ر.ک: طبقات رجال الکافی، ص۷۷؛ طبقات رجال الفقیه، ص۱۹۹.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 437.
  16. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۹۲؛ الجرح والتعدیل، ج۲، ص۴۱۲، ش۱۶۲۸؛ المؤتلف و المختلف، ج۲، ص۸۸۷؛ المعجم الاوسط، ج۴، ص۳۵۹؛ شعب الإیمان، ج۳، ص۱۰۸، ش۳۰۲۵؛ شرح نهجالبلاغه (ابن ابیالحدید)، ج۱۶، ص۱۸.
  17. ر.ک: الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۱۲، ش۱۶۲۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۳۳۳، ح۳۱۶۶۳؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۵۶، ش۱۱۲۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۳۰۷؛ الإصابة فی تمیز الصحابه، ج۵، ص۳۳۷، ش۷۱۳۱؛ ذکر أخبار أصبهان، ج۲، ص۳۲.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 438.
  19. و ظاهره کونه إماما. (تنقیح المقال، ج۱۲، ص۳۹، ش۲۸۸۹).
  20. الکافی، ج۸، ص۵۱، ح۱۵.
  21. ر.ک: تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۴؛ منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال، ج۳، ص۸، ش۲۷۳.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 438-439.
  23. ر.ک: تنقیح المقال، ج۱۲، ص۳۹، ش۲۸۸۹.
  24. ر.ک: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۷۵، ش۷۰۵.
  25. ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۶، ح۴۳۲۱.
  26. ر.ک: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۵۶، ش۱۰۵۰.
  27. مشایخ ثقات، کسانی هستند که درباره آنها آمده است: لا یروون و لا یرسلون إلا عن ثقة. (عدة الأصول، ج۱، ص۱۴۵).
  28. «الفضل بن شاذان عن أحمد بن محمد بن أبینصر عن ثعلبة عن بدر بن الخلیل الأزدی قال: قال أبو جعفرS:...». (الغیبه (طوسی)، ص۴۴۴).
  29. ر.ک: تاریخ ابن معین، ج۱، ص۲۶۰، ش۱۷۱۳.
  30. ر.ک: ص۳۷۰، ش۲۴۹۵.
  31. ر.ک: الجرح والتعدیل، ج۲، ص۴۱۲، ش۱۶۲۸.
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 439-440.