حجر الاسود در فقه اسلامی

مقدمه

حجر الاسود یا سنگ سیاه، در رکن شرقی کعبه به ارتفاع یک و نیم متر از سطح زمین نصب شده است. حجر الاسود از اجزای بسیار مقدّس مسجد الحرام و از سنگ‌های بهشتی است که همراه حضرت آدم (ع) بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه‌اش نزد وی فرود آمده است[۱] در روایات آمده است که این سنگ در آغاز بسیار سفید بود، امّا گناهانی که فرزندان آدم انجام دادند، سبب سیاه شدن آن گردید[۲]. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: حجر الاسود دست راست خداوند در روی زمین است، کسی که آن را مسح کند دست خدا را مسح کرده است[۳]. از احکام آن در باب حج سخن رفته است.

استلام (لمس کردن) حجر الاسود بر مردان مستحب است[۴]. حجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف است؛ بنابراین، هر دوری از طواف از محاذی حجر الاسود آغاز می‌شود و با رسیدن به محاذی آن پایان می‌یابد[۵].

مستحب است طواف کننده قبل از شروع به طواف، رو به حجر الاسود کند[۶]؛ چنان که توقف طواف کننده محاذی حجر الاسود و گفتن حمد و ثنای خدای متعال و صلوات بر پیامبر و خاندان مطهّرش و بالا بردن دستان به دعا مستحب است[۷].[۸]

احکام فقهی حجرالاسود

بر اساس منابع فقهی، استلام و بوسیدن حجرالاسود مستحب مؤکّد است؛ حتی گفته شده است هنگام ازدحام با دست به سوی آن اشاره شود[۹]. سَلّار از فقهای شیعه بوسیدن آن را واجب می‌داند[۱۰]. بیشتر مذاهب اسلامی شیعه[۱۱] و سنّی[۱۲] آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب[۱۳].

مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون رود و هنگامی که بالای صفا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد[۱۴]؛ همچنین مستحب است هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا برد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود فرستد[۱۵] یا تکبیر بگوید[۱۶].[۱۷]

استلام حجر

«استلام حجر» یک اصطلاح فقهی[۱۸] درباره یکی از مراسم حج است، بدین صورت که هر گاه مسلمانی وارد مسجد الحرام در مکه شده و قصد طواف خانه خدا (کعبه) را دارد، لازم است طواف خود را از مقابل حجرالاسود شروع کرده و بدان‌جا ختم کند، از این رو مستحب است طواف‌کننده هنگام آغاز طواف خانه خدا، نزدیک حجرالاسود رفته و به پیروی از سنت پیامبر(ص) در حالی که دست خود را به دعا بلند کرده، با ستایش و سپاسگزاری از پروردگار و درود بر پیامبر(ص)، حجرالاسود را در صورت امکان استلام و آن را ببوسد وگرنه با دست خود بدان اشاره نموده و این دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ اللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ وَ عَلَى سُنَّةِ نَبِيِّكَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّى وَ عِبَادَةِ الشَّيْطَانِ وَ عِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعَى مِنْ دُونِ اللَّهِ»[۱۹].

امام صادق(ع) در پاسخ به این سوال که چرا مردم از ارکان کعبه تنها حجرالاسود و رکن یمانی را استلام می‌کنند، فرمود: «زیرا این دو به منزله سمت راست عرش است و خدای سبحان امر فرموده به استلام آنچه از سمت راست عرش اوست. آنگاه در جواب این سوال که چرا ابراهیم در سمت چپ واقع شده فرمودند: زیرا در قیامت برای هر یک از حضرت ابراهیم و رسول اکرم(ص) مقامی ویژه است و مقام حضرت محمد(ص) در سمت راست عرش و مقام حضرت ابراهیم(ع) در سمت چپ عرش پروردگار واقع شده است»[۲۰]. امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمودند: «... وَ إِلَى ذَلِكَ الْمَقَامِ يُسْنِدُ الْقَائِمُ ظَهْرَهُ وَ هُوَ الْحُجَّةُ وَ الدَّلِيلُ عَلَى الْقَائِمِ وَ هُوَ الشَّاهِدُ لِمَنْ وَافَاهُ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ وَ الشَّاهِدُ عَلَى مَنْ أَدَّى إِلَيْهِ الْمِيثَاقَ وَ الْعَهْدَ الَّذِي أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ»[۲۱].

چگونگی استلام؛ یعقوب بن شعیب می‌گوید در مورد کیفیت استلام از امام صادق(ع) سوال کردم، حضرت فرمودند: «عَنِ اسْتِلَامِ الرُّكْنِ قَالَ اسْتِلَامُهُ أَنْ تُلْصِقَ بَطْنَكَ بِهِ وَ الْمَسْحُ أَنْ تَمْسَحَهُ بِيَدِكَ»؛ استلام این است که شکم خود را بر آن بچسبانی و مسح، آن است که دست بر آن بکشی[۲۲].

در روایت است که پیامبر خدا(ص) سوار شتر «غضباء» به طواف می‌پرداخت و حجرالاسود را با عصای خویش استلام می‌کرد و سپس عصای خود را می‌بوسید[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. الکافی (کلینی)، ج۴، ص ۱۸۵ و ۱۸۸.
  2. وسائل‌الشیعة، ج۷، ص۴۱۰.
  3. وسائل الشیعة، ج۱۳، ص۳۲۴.
  4. الحدائق الناضرة، ج۱۹، ص۱۱۶ ـ ۱۱۹.
  5. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۸۷.
  6. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۹۱.
  7. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۴۰
  8. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۳۰.
  9. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۰؛ النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  10. مختلف‌الشیعه، ج ۴، ص ۲۱۰؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۳.
  11. الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷.
  12. السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.
  13. جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.
  14. وسائل‌الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و ۴۱۴؛ الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
  15. النهایه، ص ۲۳۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰.
  16. صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶؛ احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.
  17. امیریان، مهدی، مقاله «حجرالاسود»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  18. از مراجعه به آرای فقهای پیشین، این مطلب روشن می‌گردد که اصل استحباب استلام حجر از مسلمات است و آنچه مورد بحث و گفتگو است، کیفیت استلام است. (فصلنامه میقات حج، شماره ۱۲، ص۴۷-۴۶).
  19. کافی، ج۴، ص۴۰۳؛ مناسک محشی، ص۲۲۵.
  20. صهبای حج، ص۲۶۶.
  21. کافی، ج۴، ص۱۸۴؛ علل الشرائع، ص۴۹۲.
  22. حج و عمره در قرآن و حدیث، ری شهری، ص۲۹۲.
  23. گلواژه‌های حج و عمره، علیرضا بصیری، ص۲۳۱.
  24. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص۱۰۳.