حرص در نهج البلاغه

معناشناسی

واژه "آز" مترادف واژه "حرص" به‌معنای "خواستن و تمایل بسیار زیاد به چیزی داشتن" در فرهنگ و ادبیات فارسی مترادف آز، واژه زیاده‌جویی آمده است. نیز در روایات اخلاقی، گاهی از الفاظ و اصطلاحاتی استفاده شده است که معنایی نزدیک به حرص دارند یا ناظر به لوازم و نتایج آن مثل "شُحّ" و "شَرَه" هستند[۱].

آز در قرآن

بار منفی و مثبت واژه "حرص"

واژه "حرص" به‌طور عام بار معنایی منفی دارد و هرگاه درباره مال، ثروت، مقام و سایر شهوات مادی باشد، مذموم و نکوهیده است. امّا گاه این واژه درباره آنچه شایسته ستایش است به کار می‌رود، مانند جایی که این صفت پسندیده را در سیره تبلیغی پیامبر اکرم (ص) می‌توان یافت. خداوند شدت اشتیاق پیامبر (ص) برای هدایت بندگان را به حرص تعبیر می‌کند که در آن حرص با تکیه بر معنای لغوی آن به‌عنوان صفتی پسندیده به کار رفته است. خداوند می‌فرماید: به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است. او اصرار بر هدایت شما دارد! و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است[۲][۳].

منشأ درونی و بیرونی حرص و راه درمان آن

به طور کلی واژه حرص و آز در فرهنگ متعارف ما به معنای منفی و به عنوان یک ویژگی نکوهیده اخلاقی به کار می‌رود. منشأ این رذیلت اخلاقی را باید در عوامل درونی جست. سوءظن نسبت به خداوند یکی از عوامل و اصلی‌ترین آن‌هاست. امام علی (ع) در فرمان به مالک اشتر، ضمن پرهیز او از مشورت با بخیلان و افراد ترسو، او را از مشورت با افراد حریص نیز برحذر می‌دارد: بخل و ترس و حرص، غرایز مختلفی هستند که یک ریشه دارند و آن، سوءظنّ به خداست[۴]. کسی که به پروردگار و قدرت او در انجام وعده‌هایش برای تأمین رزق و روزی بندگان تلاشگر حسن ظنّ داشته باشد، هرگز برای جمع‌آوری اموال حرص نمی‌ورزد. از دیگر سو، وجود درونی و بیرونی برای سوق دادن انسان‌ها به رذیلت حرص، موجب شده است که امامان معصوم (ع) پیروان خود را از آزمندی نهی کنند. امام علی (ع) در سفارش به مالک سفارش او را از مشورت با شخص حریص، به این دلیل که او حرص را با ستم‌کاری در نزد آدمی زیبا جلوه می‌دهد، نهی می‌کند[۵][۶].

در تعالیم دین، کسب مال حلال، بی‌نیازی جستن از دیگران و زندگی همراه با قناعت، موجب مهار حرص و آز دانسته شده است. حرص، آز و دنیاپرستی نسبت به مواهب مادی، در تعالیم دین امری نکوهیده و موجب شر و فساد دانسته شده، ولی چنانچه این حرص و اشتیاق در مسیر کسب علم و تحصیل پاداش الهی و درجات اخروی به کار افتد، می‌تواند سودمند باشد و آدمی را در جهت کسب سعادت یاری رساند[۷].

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  2. ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ؛ توبه / ۱۲۸
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  4. «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَيَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الامُورِ، وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَإِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ»؛ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۳
  5. «وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»؛ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۳
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.