مشخصات حماسه حسینی

نهضت حسینی با مشخصات و شرایط زیر، به عنوان یک حماسه مقدس مطرح است:

۱. دارای هدفی پاک و منزه بوده، شخصی و فردی نیست؛ حماسه آن کسی مقدس است که روحش برای خود موج نمی‌زند، برای نژاد، ملت، قاره یا مملکت خود موج نمی‌زند؛ او چیزی را که اساساً نمی‌بیند شخص خود است، او فقط حق و حقیقت را می‌بیند و اگر خیلی کوچکش بکنیم باید بگوییم بشریت را می‌بیند. این آیه قرآن یک آیه حماسی است: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ[۱]. حسین(ع) در چهارده قرن پیش برای ما و به خاطر ما و به خاطر همه انسان‌های عالم قیام کرد، قیامش، قیام مقدس و پاک و از منظورهای شخصی بیرون بود.

۲. در شرایط خاصی که هیچ کس گمان وقوع آن را نمی‌برد قرار گیرد؛ همچون شعله‌ای در یک ظلمت مطلق، فریاد عدالتی در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی در یک سکون، کلام و سخنی در یک خاموشی مرگبار باشد. به عنوان مثال در عصر بعثت خاتم الانبیاء(ص) که تمام دنیا در ظلمت و خاموشی و هرج و مرج و فساد فرو رفته است، ناگهان فریاد «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» بلند می‌شود. دولت اموی تمام نیروها، حتی نیروی مذهب را به نفع خودش تجهیز کرده است. آن وقت شعله‌ای مانند شعله حسینی پیدا می‌شود. حسین بن علی(ع) خود، دلیل نهضت را بیان کرده است: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي»[۲]؛ در کمال صراحت می‌گوید دنیای ما را فساد گرفته است، امت جدم فاسد شده‌اند، قیام کردم برای اصلاح، هدفی جز امربه معروف و نهی از منکر ندارم. امام حسین(ع) هدف نهضت خودش را روشن کرده است.

۳. آن قیام با یک رشد، بینش نیرومند، درک و بصیرت قوی توأم باشد. یعنی قیام کننده چیزی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند. یک وقت آدمی بصیر، چیز فهم و با درک پیدا می‌شود که درد این مردم را صد درجه از خودشان بهتر می‌فهمد. دوای این مردم را از خود این مردم بهتر می‌فهمد. در وقتی که دیگران هیچ چیز را نمی‌فهمند و درک نمی‌کنند و در ظاهر هم نمی‌بینند. یک فرد بصیر و چیز فهم که به اصطلاح، آنچه را که مردم دیگر در آیینه نمی‌بینند او در خشت خام می‌بیند، پیدا می‌شود که قیام و نهضت می‌کند[۳]. عده زیادی حسین بن علی(ع) را از رفتن به کربلا نهی می‌کردند، آنها روی منطق خودشان حق داشتند، ولی حسین(ع) چیزی را می‌دید که آنها نمی‌دیدند نه آنها به اندازه حسین بن علی(ع) خطر را احساس می‌کردند و نه می‌توانستند بفهمند که چنین قیامی در آینده چه آثار بزرگی دارد[۴]. پنجاه سال می‌گذرد تازه ملت بیدار می‌شود که فلان شخص که قیام کرد، چه منظور مقدسی داشت. نهضت حسینی چنین نهضتی است. امروز ما درست می‌فهمیم یزید یعنی چه؟ معاویه چه کرد؟ نقشه اموی‌ها چه بود؟ مردم مدینه درک نمی‌کردند، روزی فهمیدند یزید چه کسی است و خلافت یزید یعنی چه که حسین بن علی(ع) کشته شده بود، بعد تکان خوردند که چرا حسین بن علی(ع) کشته شد؟ باید حسینی کشته بشود تا جهان اسلام تکان بخورد؛ تازه عبدالله بن حنظلة غسیل الملائکه و صدها نفر دیگر مثل او در مدینه و کوفه و در جاهای دیگر چشمشان باز شود و بگویند حسین(ع) حق داشت که چنین حرفی زد![۵].[۶].

منابع

پانویس

  1. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  2. مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۱۵۶.
  3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۰۵.
  4. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۸.
  5. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۰۵.
  6. پورامینی، محمد باقر، حماسه عاشورا ص ۱۸.