حیا در نهج البلاغه

مقدمه

حیا در لغت به‌معنای دگرگونی و انکساری است که به‌دلیل ترس از عیب بودن چیزی و نکوهش به‌خاطر آن، در انسان پدید می‌آید. مفهوم حیا نیز خودنگه‌داری از فعل ناپسند به‌خاطر حضور ناظر محترم است[۱].

حیا از موضوعات کلیدی اخلاق اسلامی به‌شمار می‌رود و در نهج البلاغه شریف نیز به‌قدری به آن اهمیت داده شده است که امام علی (ع) ایمانی مانند حیا و صبر نمی‌داند[۲][۳].

بر اساس سخنان امام علی (ع) یکی از زمینه‌های کم شدن حیا، زیاد شدن اشتباهات انسان است، از جمله زیاد سخن گفتن که اشتباهات آدمی را زیاد می‌کند[۴][۵].

آثار حیا

حیا مانند لباسی است که اگر بر تن آدمی رود کسی عیب او را نبیند. آن‌که لباس شرم درپوشد مردم عیب او را نبینند[۶]. از دیگر سو، کمی حیا موجب کم شدن پارسایی و ورع می‌شود و کمی ورع به مردن دل می‌انجامد و دل‌مرده جایگاهش در آتش است[۷]. امام (ع) ضمن بیان صفت حیا به‌عنوان عاملی برای رستگاری آدمی، مواردی را مطرح می‌کنند که وجود این صفت دارای ضرورت و وجوب بیشتری است. از جمله:

  1. در میدان نبرد: شرم کنید از آن‌که بگریزید، که گریز برای بازماندگان مایه ننگ است و ملامت و آتشی است برای روز قیامت[۸][۹].
  2. در خلوت: آنچه در عیان انجام نمی‌دهی در نهان نیز ترک کن[۱۰][۱۱].
  3. در هنگام مسئولیت: حضرت علی (ع) در نامه‌ای به مالک اشتر برای تشخیص عاملان حکومتی به او توصیه می‌کنند که آنان را در اهل تجربه و حیا جست‌وجو کن[۱۲][۱۳].

اقسام حیا

حیا اگر در جای خود به‌کار رود حیای مثبت و اگر در جایی که موضع حیا نیست به‌کار رود حیای منفی است و کم‌رویی نامیده می‌شود. از این‌رو میدان معنایی حیا به این صورت تعریف می‌شود: حیا خودداری از فعل قبیح و شرمساری (حیای منفی) خودداری از فعل غیرقبیح است[۱۴].

موارد حیای منفی و آثار آن

امام (ع) ضمن تبیین میدان معنایی حیا و یادکرد دو نوع مثبت و منفی به ذر مواردی چند درباره وجه منفی حیا که از آن تعبیر به شرمساری می‌شود، پرداخته‌اند. از جمله: کم‌رویی از پرسشی که پاسخش را نمی‌دانیم[۱۵]؛ کم‌رویی از دانش‌آموزی در آنچه نمی‌دانیم[۱۶]؛ کم‌رویی از بخشش مال اندک و نیز محروم کردن از بخشش کم، بدتر است[۱۷]؛ اثر حیای منفی و خجالت، محروم شدن است؛ شرمندگی همراه بی‌بهرگی است[۱۸]»[۱۹].

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  2. نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  6. نهج البلاغه، حکمت ۲۳۳
  7. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹
  8. نهج البلاغه، خطبه ۶۶: «وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ»
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  10. نهج البلاغه، نامه ۶۹: «احْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ يُعْمَلُ بِهِ فِي السِّرِّ وَ يُسْتَحَى مِنْهُ فِي الْعَلَانِيَةِ»
  11. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  12. نهج البلاغه، نامه ۵۳: «وَتَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَيَاءِ»
  13. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲.
  14. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۲-۳۱۳.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۸۲: «وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ»
  16. نهج البلاغه، حکمت ۸۲: «وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ»
  17. نهج البلاغه، حکمت ۶۷: «لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ»
  18. نهج البلاغه، حکمت ۲۱: «قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ، وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ»
  19. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۱۳.