شئون امام در عالم برزخ

حضور امامان بر بالین محتضر

در روایاتی آمده پیش از آنکه روح از بدن محتضر خارج شود، امامان (ع) یا برخی از آنها به بالین او می‌آیند. در برخی روایات، از حضور رسول خدا (ص) و سه امام اول بر بالین شیعیان سخن به میان آمده است. ایشان ضمن سفارش به ملک‌الموت درباره آسان گرفتن در قبض روح شیعیان، آنها را نیز به بهشت بشارت می‌دهند.[۱] در برخی روایات، این امر درباره رسول‌الله (ص) و امام علی (ع) به‌تنهایی آمده است.[۲] در دیگر روایات، این مسئله درباره تمام امامان (ع) بیان شده است.[۳] در برخی دیگر از روایات، از حضور رسول خدا (ص) و امام علی (ع) بر بالین محتضر - از هر دین و آیینی -سخن به میان آمده است؛[۴] چنان‌که در برخی روایات، این رخداد برای رسول خدا[۵]، حضرت زهرا (س) و سه امام نخست حکایت شده است. روایات دراین‌باره فراوان است و در منابع حدیثی نخستین با سندهای مختلف نیز وجود دارند؛ از‌این‌رو می‌توان به صدور این مضمون از معصوم (ع) اطمینان یافت. با وجود این، اشکالاتی در این میان درباره چگونگی حضور امامان (ع) بر بالین محتضر در این دنیا مطرح است. اشکالاتی که موجب شده تا علامه مجلسی، صِرف ایمان به این حقیقت (بدون جزئیات آن) را کافی بداند.[۶] برای نمونه، به دو اشکال اشاره می‌کنیم:

  1. چگونه است که امام (ع) بر بالین محتضر حاضر می‌شود، اما دیگران او را نمی‌بینند؟
  2. حضور امامان (ع) بر بالین هر محتضری در تمام دنیا چگونه ممکن است؟

به نظر می‌رسد پیش از هر پاسخ، اساساً باید روشن شود که آیا حقیقت آنچه اتفاق می‌افتد، حضور امامان (ع) بر بالین محتضر است یا آنکه ایشان در عالم برزخ‌اند و محتضر جایگاه آنها را می‌بیند و آن حضرات از آن جایگاه، وی را به بهشت بشارت داده یا او را از جایگاهش در دوزخ آگاه می‌سازند؟ دو اشکال پیش‌گفته آن‌گاه وارد می‌شود که اثبات شود امامان (ع) به این دنیا می‌آیند. اما اگر گفته شود که ظاهر روایات تنها بیانگر آن است که چشم فرد محتضر به عالم برزخ باز شده، امامان (ع) را در آنجا می‌بیند، آن دو اشکال اساساً مطرح نخواهند بود. پنداشتِ برخی محدثان از روایات پیش‌گفته همان گزینه نخست - یعنی حضور امامان (ع) بر بالین محتضر - است؛ از‌این‌روست که اشکالات یادشده را مطرح کرده، درصدد پاسخ به آنها برآمده‌اند.[۷] نگاهی دوباره به روایات، نشان از این واقعیت دارد که در برخی روایات، تنها این مسئله مطرح است که محتضر، امامان یا برخی از ایشان را می‌بیند؛[۸] اما در برخی دیگر از روایات، از حضور ایشانسخن به میان آمده است.[۹] در میان هر دو دسته از روایات، روایات معتبر نیز وجود دارد. ضمن آنکه چنین نیست که روایات دسته اول در تعارض با روایات دسته دوم باشد؛ بلکه این دو دسته با هم جمع‌شدنی‌اند؛ بدین‌سان که روایات دسته اول، مطلق بوده، چگونگی دیدن را تعیین نکرده؛ اما روایات دسته دوم این مهم را نیز بیان کرده است؛ از‌این‌رو، می‌توان مدعی شد که حقیقتاً امامان (ع) بر بالین محتضر حاضر می‌شوند. البته این سخن بدین معنا نیست که ایشان با جسم خاکی از عالم برزخ به این دنیا می‌آیند؛ بلکه سخن از ظاهر شدن ایشان یا همان تمثل به جسم مثالی است؛ همان‌گونه که فرشته برای حضرت مریم (س) متمثل شد: ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا.[۱۰] نکته دیگر آنکه جست‌وجو در متون حدیثی، بیانگر ظاهر شدن‌های مکرر افراد برزخی برای انسان‌ها در این دنیاست و البته در هیچ‌یک از آنها سخن از آمدن افراد از آن دنیا به این دنیا نیست. این روایات، مؤید این آموزه است که انسان با جسم برزخی خود برای افراد دنیوی، ظاهر و متمثل شود؛ چنان‌که در روایتی که با سندهای مختلفی نقل شده، چنین آمده است که امیرالمؤمنین (ع) در دوران خلافت ابوبکر، وی را به منطقه‌ای برد و در آنجا رسول اکرم (ص) بر ایشان ظاهر شدند.[۱۱] در روایتی دیگر نقل شده که وقتی رسول اکرم (ص) مشغول طواف بودند، حضرت آدم و نوح (ع) بر ایشان ظاهر شدند.[۱۲] در روایتی دیگر، از حضور وصی حضرت موسی (ع) نزد امام علی (ع) سخن به میان آمده[۱۳] و سرانجام در حدیث دیگری، ظاهر شدن امام سجاد (ع) برای امام باقر (ع) وصف شده است.[۱۴] مجموعه این روایات می‌تواند بیانگر اعتبار صدور این مضمون باشد که جسم برزخی قابل تمثل برای افراد این دنیاست. افزون بر آنکه این روایات در زمان‌های مختلف و به‌وسیله چند امام معصوم نقل شده و همگی نیز در منابع نخستین آمده است که اطمینان به صدور این مضمون از سوی معصوم را تقویت می‌کند. اینک لازم است به بررسی اشکالات پیش‌گفته بپردازیم. البته روشن است که پاسخ به این اشکال‌ها در گرو شناخت حقیقت وجود برزخی انسان است که خودْ پژوهشی مستقل می‌طلبد؛ اما به اجمال می‌توان گفت: پاسخ به اشکال نخست آن است که ویژگی جسم برزخی و مثالی آن است که برای همگان قابل دیدن نیست. به دیگر بیان، این جسم مانند جسم مادی نیست؛ بلکه جسمی است که برای برخی ممثل می‌شود؛ از‌این‌رو، اگر چنان باشد که همگان بتوانند آن را ببینند، دیگر نمی‌توان آن را جسم برزخی دانست. اشکال دوم نیز چنین پاسخ داده می‌شود که جسم برزخی به‌گونه‌ای است که قابل انشا و تولید به مقدار فراوان است و هر قدر که فرد سعه وجودی بیشتری داشته باشد، از توانایی بیشتری دراین‌باره برخوردار است.[۱۵] بنابر آنچه گذشت، یکی از شئون امام (ع) حضور بر بالین محتضر است. این امر، هم به لحاظ عقلی امکان دارد و هم آنکه در روایات معتبر، بِدان تصریح شده است[۱۶].

منابع

پانویس

  1. تفسير الامام العسكری (ع)، ص۲۱۰؛ حسین بن سعيد اهوازی، الزهد، ص۸۴ و ۸۵؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۷۴؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسير القمی، ج۲، ص۲۲۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۲، ص۱۲۶.
  2. حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۸۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۳۲ و ۱۳۳؛ محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی (شیخ مفید)، الامالی، ص۶؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۴۸. روایات دیگری نیز دراین‌‎باره وجود دارد (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۷۵؛ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۸۸).
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۲۷ و ۱۲۸.
  4. محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۱، ص۲۸۴. نیز، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۳۲.
  5. شیخ طوسی، الامالی، ص۶۲۸؛ محمد بن على بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۳، ص۲۲۳؛ عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، ص۶.
  6. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۰ و ۲۰۱. گفتنی است برخی متکلمان نیز از ظاهر این احادیث دست برداشته، حضور امامان (ع) بر بالین محتضر را انکار می‌کنند که در آینده سخن آنها را بررسی خواهیم کرد. این در حالی است که افرادی همچون ابن ابی الحدید معتزلی نیز امکان حضور امام علی (ع) بر بالین محتضر را پذیرفته، نظیر آن را برای حضرت عیسی (ع) نیز بیان، و دراین‌باره به آیه ﴿وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا (نساء، ۱۵۹) استناد کرده است (عبدالحميد بن هبةالله بن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۹۹).
  7. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۰ و ۲۰۱.
  8. «يَا عُقْبَةُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ مُؤْمِنَةٌ أَبَداً حَتَّى تَرَاهُمَا» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۲۸ و ۱۲۹؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۷۶).
  9. «إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ عَلِيٌّ (ع) وَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ (ع)» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۳۲). روایات دیگری نیز وجود دارد (ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسير القمی، ج۲، ص۲۶۶؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۰۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴).
  10. مریم (۱۹)، ۱۷.
  11. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (ع): أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) لَقِيَ أَبَا بَكْرٍ فَاحْتَجَّ عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَ مَا تَرْضَى بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) بَيْنِي وَ بَيْنَكَ؟ قَالَ: فَكَيْفَ لِي بِهِ؟ فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَتَى مَسْجِدَ قُبَا فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِيهِ فَقَضَى عَلَى أَبِي بَكْرٍ...» (محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۷۴-۲۸۲)؛ نیز، ر.ک: علم الهدی سید رضی، خصائص الائمة، ص۵۹).
  12. محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۷۹.
  13. همان، ص۲۸۲.
  14. همان.
  15. ابوالحسن شعرانی، تعليقه بر شرح اصول کافی (ملاصالح مازندرانی)، ج۶، ص۳۷۱. چنان‌که گذشت بررسی ویژگی‌های جسم برزخی، خودْ پژوهشی جداگانه می‌طلبد که خارج از حوصله این نوشتار است. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: احسان ترکاشوند، «بررسی تطبیقی حقیقت عالم برزخ از دیدگاه قرآن، روایات و عقل»، ص۲۰۹-۲۷۴. نکته دیگر آنکه به باور برخی، روح، همان جسم لطیف است (ر.ک: ملاهادی سبزواری، اسرار الحكم، ص۳۳۱). از‌این‌رو، براساس این نظر، شاید بتوان گفت این روح که جسم لطیف است نیز می‌تواند سعه وجودی پیدا کند. البته ظاهر روایات بیشتر موافق با آن است که روح، همراه با جسم لطيف برزخی است، نه آنکه روح، همان جسم لطیف باشد (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۴۵). این دیدگاه مورد پذیرش جمعی از متکلمان نیز قرار گرفته است. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، المسائل السروية، ص۶۳ و ۶۴؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۵۹۸.
  16. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۴۱ ـ ۱۴۵.