مقدمه

در مورد شیوه زندگی ایشان آمده است که سراسر زندگی به کودکان سلام می‌کرد[۱]. در هنگام نیاز سخن می‌گفت و پرحرفی را موجب لغزش می‌دانست[۲]. توصیه می‌کرد که راستگویی را پیش از سخن گفتن بیاموزید[۳]. وقتی کسی سخن می‌گفت صبر می‌کرد تا سخنش به پایان آید[۴]. آن حضرت همواره تأکید می‌کرد کار نیک را با همگان روا بدار، چه اهل آن باشند و چه اهل آن نباشند[۵]. به بهداشت و نظافت خود اهمیت بسیار می‌داد و همواره از مسواک و عطر استفاده می‌کرد[۶]. به نیازمندان در نهان کمک می‌کرد و کمک به فرد ضعیف را بهترین صدقه می‌دانست[۷] و صدقه را بهترین مال و ذخیره شمرد و در روابط خود اهل مزاح حلال بود.

درباره ارتباط آن حضرت با خدای متعال و عبادت‌های ایشان روایات بسیار نقل شده است[۸]. امام با لباس زیبا و روی خوش به نماز می‌ایستاد[۹]. هنگام دعا دست‌های خود را به سوی آسمان بالا می‌برد[۱۰]. بسیاری شب‌ها را تا صبح به عبادت می‌گذراند[۱۱]. در روایت دیگری آمده است که حضرت پس از انفاق یکی از لباس‌های خود به فرد نیازمند، فرمود از این لباس مواظبت کن؛ زیرا در آن هزار ختم قرآن کرده و هزار نماز شب خوانده‌ام[۱۲]. تفکر در آفرینش الهی را برترین عبادت‌ها می‌خواند[۱۳]. اینکه نماز به عنوان مهم‌ترین فعالیت معنوی امام رضا(ع)، باید چگونه و با چه آدابی انجام گیرد، بارها در روایاتی از امام رضا(ع) نقل شده است[۱۴]؛ برای نمونه، آن حضرت مطابق روایتی فرمودند: «آنگاه که تصمیم به خواندن نماز گرفتی، با حالت کسالت و سستی و خواب‌آلودگی یا شتاب‌زدگی و بازی نباشد. بلکه آن را با آرامش، وقار و قوت بجا آور. در نماز خود خشوع و خضوع داشته باش و برای خداوند بزرگ، فروتنی کن. همچنین خشیت و خوف را بر خود هموار کن.... در مقابل خداوند همچون بنده‌ای گریخته و گنهکار، آن چنان که در محضر مولایش ایستاده، بایست. پاهایت را در کنار هم قرار بده، قامتت را راست نگه دار و به چپ و راست توجه نکن. چنان باش که گویی خداوند را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند. مبادا با موی صورت یا چیز دیگری بازی کنی... حضور قلب یعنی فکرت از هر چیز جز نماز فارغ باشی، بهشت را در سمت راست و دوزخ را در سمت چپ ببینی و صراط را پیش روی خود و خداوند را پیشاپیش خود در نظر بگیری»[۱۵].

درباره سیره و روابط اجتماعی آن حضرت نیز این گونه نقل شده است که با زیردستان همواره به مهربانی رفتار می‌کرد[۱۶] و در بسیاری موارد با غلامان خویش هم‌غذا می‌شد. خوشرویی با مردم را همواره توصیه می‌کرد[۱۷]. در روایت آمده است که همواره با تبسم در میان مردم حاضر می‌شد. از آبروی دیگران تا حد ممکن دفاع می‌کرد و رعایت حقوق دیگران را بسیار ضروری دانست[۱۸]. صله رحم و عیادت از بیماران از برنامه‌های جاری آن حضرت بود[۱۹] خود با آنکه دارای بالاترین مقام‌ها بوده، تواضع می‌کرد و می‌فرمود: از من بهتر کسی است که تقوایش بیشتر و طاعتش افزون‌تر باشد[۲۰]. در مجموع می‌‌توان از ملاک قرار دادن تقوا، عقلانیت و تدبیر، خوش‌خلقی، تواضع، رعایت راستی و صداقت، توجه به اعتدال و میانه‌روی، برخورداری از روحیه بخشش، آن‌گونه که بی‌منت و مخفیانه و خالصانه باشد، روحیه نفع‌رسانی و خدمت به مردم، تکاپو برای آشتی دادن و میانجی‌گری میان مردم، استقبال تمام و کمال در روابط با دیگران و برخورداری از ویژگی مهمان نوازی به عنوان بایسته‌های دیگری که مدنظر امام(ع) در هرگونه روابط اجتماعی بوده است، یاد کرد[۲۱].

در سیره امام رضا آموزه‌های قابل توجهی درباره سبک زندگی اسلامی در حیطه خانواده قابل مشاهده است. پیش از هر چیز امام رضا(ع) بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید داشتند. در روایت است که زن مسلمانی به امام مراجعه نموده و از تصمیم خود مبنی بر عدم ازدواج تا پایان عمر خبر داد و گفت می‌خواهد از این طریق بر فضائل خود بیافزاید. امام(ع) در پاسخ به این عقیده و برای تصحیح این چنین باورهایی به او سفارش کردند که فاطمه(س) را الگوی خود قرار دهد و فرمودند اگر بنا بود که ازدواج نکردن، فضیلت‌ها را همراه با خود بیاورد، فاطمه(س) به آن شایسته‌تر از تو بود[۲۲]. روایاتی نیز در مورد فوائد ازدواج و توصیه ایشان به ازدیاد نسل در منابع دیده می‌شود[۲۳]. جالب است که امام(ع) در روایتی تأکید می‌کنند که حتی اگر در قرآن و سنت نیز سخنی از ازدواج به میان نیامده بود، آثار و برکاتی که به دنبال دارد مثل الفت بخشیدن میان دل‌ها، در هم تنیدن حقوق، افزودن بر جمعیت، اندوختن فرزند برای رویارویی با پیشامدهای زمانه و... کافی بود تا هر خردمندی به این کار رغبت نماید و انسان ره یافته و درست اندیش به سوی آن بشتابد[۲۴]. آنچه امام رضا(ع) در روابط اعضای خانواده بر آن تأکید دارند روابط محبت آمیز است[۲۵]؛ برای نمونه، حضرت می‌فرمایند: نزدیک‌ترین شما به من در روز قیامت کسانی هستند که اخلاق نیکو داشته و با خانواده خود بیشتر مهربانی کنند[۲۶]. در کلامی دیگر از امام رضا(ع) توصیه به مدارا در روابط با نزدیکان و دوستان شده است و در مقابل، از خصومت‌طلبی، پرخاشگری و غضب نهی شده است[۲۷].

سخنان حکیمانه‌ای نیز از آن حضرت نقل شده‌اند که بیش از هر چیز عظمت شخصیت آن بزرگوار را نشان می‌دهند؛ چنان که خود فرمود: کافی است مردم خوبی‌های کلام ما را بشنوند تا از ما تبعیت کنند[۲۸]. برای نمونه، حضرت می‌فرمود: هفت چیز است که به سبب آن انسان خود را مسخره کرده است: نخست، کسی که به زبان توبه کند؛ اما از کرده‌اش پشیمان نباشد؛ دوم، کسی که از خدا طلب کمک کند؛ اما خود تلاش نکند؛ سوم، کسی که هوشیار بودن و احتیاط در امور را بخواهد؛ ولی اهل پرهیز نباشد؛ چهارم، کسی که از خداوند بهشت را بخواهد، ولی تحمل و صبر بر سختی‌ها نداشته باشد؛ پنجم، کسی که از آتش دوزخ ترسیده و به خدا پناه برد؛ ولی شهوات دنیا را ترک نکند؛ ششم کسی که یاد مرگ افتد، ولی خود را برای آن آماده نکند و هفتم کسی که یاد خدا کند، ولی اشتیاق به دیدار خداوند پیدا نکند[۲۹].[۳۰]

منابع

  1.   پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲

پانویس

  1. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۸۱.
  2. مفید، اختصاص، ص۲۳۲.
  3. صدوق، امالی، ص۳۰۳.
  4. صدوق، امالی، ص۳۰۳.
  5. صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۶۸.
  6. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۰۴.
  7. صدوق، امالی، ص۴۴۲.
  8. برای نمونه، ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۴۲۳.
  9. صدوق، من لایحضر الفقیه، ج۱، ص۲۱۴.
  10. کلینی، کافی، ج۲، ص۴۶۸.
  11. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۳۲۷.
  12. طوسی، امالی، ص۳۵۹.
  13. برای نمونه جهت مشاهده اخباری در این‌باره، ر.ک: نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۴.
  14. صدوق، من لایحضر الفقیه، ج۱، ص۲۱۴.
  15. صدوق، فقه الرضا(ع)، ص۶۲.
  16. برای نمونه، ر.ک: کلینی، کافی، ج۶، ص۲۹۷ و ۲۹۸.
  17. کلینی، کافی، ج۲، ص۹۹.
  18. صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۸۹.
  19. ر.ک: صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۱۵۰؛ صدوق، امالی، ص۱۵۲؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۵۱.
  20. ابن شعبه، تحف العقول، ص۴۴۵.
  21. برای مشاهده روایات متعددی در این باره، ر.ک: صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۱۲، ۳۳، ۱۸۴؛ همو، امالی، ص۲۲۳، ۳۰۳، ۵۲۲؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۶۷؛ ج۴، ص۵۵؛ طوسی، امالی، ص۵۲۲.
  22. طوسی، امالی، ج۱، ص۳۸۰.
  23. کلینی، کافی، ج۵، ص۶۲۴.
  24. کلینی، کافی، ج۵، ص۳۷۳.
  25. صدوق، امالی، ص۲۸۳.
  26. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۳۸.
  27. فقه الرضا(ع)، ص۱۳۴.
  28. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰۷.
  29. کراجکی، کنزالفوائد، ۱۵۲.
  30. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۷۸.