قبر حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی

مقدمه

درباره محل دفن فاطمه زهرا(س) اختلاف است. برخی آن را بقیع، برخی روضه و برخی خانه‌اش دانسته‌اند[۱]. زیارت ایشان در هر سه مورد وارد شده است. در کافی و من لا یحضره الفقیه آمده است که ابن ابی نصر بزنطی از امام رضا(ع) از قبر فاطمه(س) می‌پرسد؛ حضرت می‌فرماید: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»: “در خانه‌اش دفن شده است”. وقتی بنی امیه مسجد را توسعه دادند، خانه جزء مسجد گردید[۲]. در روایتی امام صادق(ع) نیز این محل را جای دفن فاطمه(س) می‌داند[۳]. شیخ صدوق هر سه قول را ذکر می‌کند و قول دفن حضرت را در خانه‌اش که جزء مسجد شده، ترجیح داده است[۴]. در روایتی آمده علی(ع)، فاطمه(س) را پنهانی دفن کرد و جای قبر ایشان را محو نمود و رو به پیامبر(ص) کرد و با حضرتسخن گفت[۵]. این خبر نیز از دفن فاطمه(س) در محدوده مسجد حکایت دارد.[۶]

قبر پنهان او گواه نارضایتی وی از حکومت وقت بود و وصیتش بر دفن پنهانی و مخفی بودن مدفن، مبارزه‌ای مستمر با باطل و سند مظلومیّت او و خاندان پیامبر است[۷]. در تشییع حضرت، تعدادی انگشت‌شمار از اصحاب، همچون: عقیل، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان و بریده حضور داشتند[۸].[۹]

قبر مشتاق و منتظر

در روایتی مفضل بن عمر درباره غسل دادن فاطمه(س) از امام صادق(ع) سؤال می‌کند که چه کسی فاطمه(س) را غسل داد؟ امام صادق(ع) می‌فرمایند: امیرالمؤمنین علی(ع). مفضل گوید: گویی این فرمایش امام قدری بر من گران آمد، به همین دلیل امام فرمودند: گویا این واقعیت بر تو گران آمد؟ عرض کردم: آری فدایت گردم. فرمود: نباید این مطلب بر تو گران آید؛ چراکه فاطمه(س) صدیقه بود و شایسته نیست که کسی جز صدیق صدیقه را غسل دهد. آیا نمی‌دانی مریم را کسی جز پسرش عیسی(ع) غسل نداد؟»[۱۰].

امام حسین(ع) می‌فرمایند: امیرالمؤمنین جنازه فاطمه(س) را سه بار یا پنج بار غسل داد و در شستن آخر مقداری کافور گذارد و در کفن بر بدن او لنگ پهن و بلندی پوشاند و این تنها علی(ع) بود که غسل و کفن او را عهده‌دار بود. در موقع غسل می‌فرمود: بار الها! زهرا کنیز تو، دختر پیامبر و برگزیده و بهترین آفریده توست. خدایا! حجتش را به او تلقین فرما و برهان او را بزرگ دار و درجه‌اش را بالا ببر و او را به پدرش محمد(ص) ملحق کن. خود حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: من فاطمه(س) را برای به خاک‌سپاری آماده کردم و او را در پیراهنش غسل دادم. به خدا سوگند او خجسته و پاک و پاکیزه بود. پس او را با باقی مانده حنوط رسول خدا، حنوط کردم و در کفنش جا دادم[۱۱].

وهب بن منبه از ابن عباس نقل می‌کند: هنگامی که تاریکی شب را فرا گرفت، علی(ع) حضرت را غسل داد و به امام حسن(ع) فرمود: ابوذر را خبر کن و حضرت چنین کرد. سپس علی(ع) و ابوذر وی را به مصلی حمل کردند و علی(ع) بر او نماز میت خواند. بعد دو رکعت نماز گزارد و دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: «هَذِهِ بِنْتُ نَبِيِّكَ فَاطِمَةُ أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِيلًا فِي مِيلٍ»؛ «این دختر پیامبر تو، فاطمه(س) است که وی را از تاریکی‌ها خارج کرده و به سوی نور بردی. در این هنگام، زمین به اندازه یک میل در یک میل (به نور فاطمه(س)) روشن شد».

هنگامی که خواستند او را به خاک بسپرند، از قطعه زمینی از بقیع صدایی شنیدند که: «إِلَيَّ إِلَيَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّي»؛ «به سوی من آیید، به سوی من آیید». مزار فاطمه(س) از من اختیار شده و یا خاک فاطمه(س) از من برداشته شده است. هنگامی که نگاه کردند، قبر آماده‌ای را دیدند، تابوت را به آن طرف بردند و فاطمه(س) را در قبر گذاشتند. علی(ع) در کنار قبر نشست و فرمود: «يَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ»؛ «ای زمین، ودیعه خود را به تو می‌سپارم؛ این دختر رسول خدا است».

در این هنگام از زمین صدایی شنید که: «يَا عَلِيُّ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ»؛ «‌ای علی، من با او بیشتر از تو مدارا می‌کنم؛ برگرد و غم مخور». حضرت برگشت و روی قبر را پوشاند و با زمین مساوی قرار داد. «فَلَمْ يُعْلَمْ أَيْنَ كَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۱۲]؛ «پس تا روز قیامت کسی نمی‌داند که مزارش کجاست».

در روایتی هم آمده است که علی(ع) فرمود: زمین برای هفت نفر آفریده شده است و به واسطه ایشان به مردم روزی داده می‌شود و نیز باران می‌بارد و مورد نصرت و یاری خداوند قرار می‌گیرند و آنان عبارت‌اند از ابوذر، سلمان، مقداد، عمار، خذیفه و عبدالله بن مسعود. «وَ أَنَا إِمَامُهُمْ وَ هُمُ الَّذِينَ شَهِدُوا الصَّلَاةَ عَلَى فَاطِمَةَ»[۱۳]؛ «من امام آنها هستم و ایشان کسانی بودند که بر فاطمه(س) نماز خواندند».

پایان بخش مراسم کفن، دفن و نماز فاطمه(س)، پیچیدن صدای محزون علی(ع) بود که: ﴿إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ[۱۴].[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
  3. ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۳۶۷.
  4. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲: «مِنْهُمْ مَنْ رَوَى أَنَّهَا دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ وَ هَذَا هُوَ الصَّحِيحُ عِنْدِي».
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.
  6. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۲۳۴.
  7. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱.
  8. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.
  9. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۲۳۳.
  10. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ غَسَّلَ فَاطِمَةَ قَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ فَكَأَنِّي اسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ كَأَنَّكَ ضِقْتَ مِمَّا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قُلْتُ قَدْ كَانَ ذَلِكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لَا تَضِيقَنَّ فَإِنَّهَا صِدِّيقَةٌ لَا يُغَسِّلُهَا إِلَّا صِدِّيقٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْيَمَ لَمْ يُغَسِّلْهَا إِلَّا عِيسَى(ع)»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۰۶.
  11. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص۱۴۲.
  12. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۵؛ جلوه نور (پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا(س))، علی سعادت‌پرور، ص۲۰۶ و ۲۰۸.
  13. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۰.
  14. «گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم» سوره یوسف، آیه ۸۶.
  15. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۳.
  16. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۵، ص۱۸۱۱.