مهریه

قبل از اسلام، واژه‌های مهریه و صداق در عرف عرب کاربرد داشت. برخی گفته‌اند که در جاهلیت، صداق عطیه‌ای بود که مرد هنگام ازدواج به همسرش می‌داد، ولی مِهر چیزی بود که مرد به والدین همسرش می‌داد. در اسلام، مهریه و صداق به یک معناست و آن پیشکشی است که مرد به زن می‌دهد[۱]. خداوند در قرآن دستور داده است که مهریه زنان، در کمال رضایت و طیب خاطر به آنان پرداخت شود[۲]. در ازدواج علی (ع) و فاطمه (س) نیز مبلغی به عنوان مهریه تعیین شد، اما چون علی (ع)، مانند بسیاری از مهاجران مدینه، زندگی فقیرانه‌ای داشت، به توصیه پیامبر (ص)، قیمت زره خود را مهریه فاطمه (س) کرد[۳].[۴]

درباره این قضیه چنین آمده است: پیامبر از علی (ع) پرسید: آیا چیزی داری که مهریه زهرا قرار دهی؟ علی (ع) پاسخ داد: ای رسول خدا (ص)، پدر و مادرم فدایت باد! غیر از شمشیر، زره و یک شتر چیز دیگری ندارم. پیامبر فرمود: شمشیر و شتر برای جهاد و کار، مورد نیاز توست. زره‌ات را مهر قرار می‌دهیم. علی (ع) به دستور پیامبر، زره را فروخت و بهای آن را که پانصد درهم بود، برای مهریه در اختیار پیامبر نهاد[۵]. این میزان مهریه که مهرالسنة نامیده می‌شود، بین مسلمانان رواج یافت. مهریه بیشتر همسران پیامبر نیز از این حد فراتر نرفت و مبنا در این کار، مقدار مهریه زهرا (س) بود[۶]. ابن ابی‌الحدید در این باره می‌گوید: «عمر در زمان خلافتش، از افزایش مهر زن‌ها از مهریه حضرت زهرا (س) جلوگیری می‌کرد»[۷].[۸]

علی(ع) پس از رهن دادن زره، پول آن را در اختیار پیامبر (ص) گذاشت. البته قیمت زره ایشان و در نتیجه مقدار مهریه حضرت زهرا (س)، متفاوت گزارش شده است. آن را چهارصد درهم[۹]، ۴۸۰ درهم[۱۰] و در بیشتر گزارش‌ها، آن را پانصد درهم[۱۱] یا ۵/۱۲ اوقیه (معادل پانصد درهم)[۱۲]. برابر مهریه همسران پیامبر (ص)، ذکر کرده‌اند[۱۳]. امام جواد (ع) نیز صداق همسرش را همین مقدار قرار داد و آن را مهریه حضرت فاطمه(س) خواند[۱۴]. در کتاب‌های فقهی متقدم و متأخر از این مبلغ با عنوان مهرالسنة یاد شده است[۱۵]. در آن زمان هر درهم معادل یک مثقال شرعی نقره و حدود یک دهم دینار (یک مثقال شرعی طلا) بود[۱۶]. بنا بر نقلی، علی (ع) زره خود را به دِحْیَه کلبی فروخت[۱۷]، اما وی پس از خرید، آن را به امام علی (ع) برگرداند. پیامبر (ص) در این خصوص به علی (ع) فرمود: کسی که به صورت دحیه کلبی زره را از تو خرید، جبرئیل بود و سکه‌ها نیز هدیه الهی‌اند[۱۸].

پیامبر (ص) در توصیف مهریه آسمانی حضرت فاطمه‌(س)، یک پنجم زمین را صداق ایشان دانسته است، از این رو هر کس که او و فرزندانش را دشمن بدارد و بر زمین راه رود، مرتکب حرام شده است[۱۹]. در برخی متون دیگر، ربع دنیا[۲۰] یا نیمی از دنیا[۲۱] یا تمامی زمین[۲۲] مهریه آسمانی حضرت (س) ذکر شده است[۲۳]. در حدیثی نقل شده است که حضرت فاطمه (س) از پیامبر (ص) درخواست کرد که از خدا بخواهد تا مهر او، شفاعت گناهکاران امت باشد[۲۴]. در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده که یک‌سوم بهشت و چهار رود بزرگ، از جمله رود فرات، نیز مهریه آن حضرت(س) بوده است[۲۵]. ذکر مهریه آسمانی، نشان دهنده عظمت این ازدواج و معرف مقام معنوی این دو زوج است[۲۶].

منابع

پانویس

  1. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۶۴۶.
  2. ﴿وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا «و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوشدلی چیزی از آن را به شما بخشیدند نوش و گوارا بخورید» سوره نساء، آیه ۴.
  3. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة النبویه، ص۹۳-۹۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۵۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۶.
  4. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ازدواج فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص۱۳۳.
  5. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۲۷؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۴۰۰.
  6. الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲؛ عوالم المعارف، ج۱۱، ص۳۵۹.
  7. شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۳، ص۱۵۲.
  8. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص ۹۸.
  9. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۰۷؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۷.
  10. صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۶، ص۱۷۶؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۸.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۷۶؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۸.
  12. زید بن علی، مسند زید بن علی، ص۳۰۳؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۴.
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۷۶؛ مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۲۱؛ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۲۱۴.
  14. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۸۴؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۰۶.
  15. صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۳۰۲؛ مفید، محمد بن محمد، احکام النساء، ص۳۷؛ شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۵، ص۳۴۴.
  16. ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۲۹۳.
  17. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۸۴.
  18. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۸۴.
  19. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۶-۱۴۷؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۳.
  20. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۶۸؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.
  21. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۹۱ - ۹۲؛ همو، نوادر المعجزات، ص۹۰.
  22. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۲۸؛ ابن طاووس، الطرائف، ص۲۵۴؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۰۰.
  23. ر.ک: بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۵۲-۴۶۲.
  24. قرمانی، احمد بن یوسف، اخبار الدول، ص۸۸؛ کجوری، محمدباقر، الخصائص الفاطمیه، ج۲، ص۵۴۶؛ مرعشی نجفی، سیدشهاب‌الدین، شرح احقاق الحق، ج۱۰، ص۳۶۷؛ ج۱۹، ص۱۲۹.
  25. «وَ جُعِلَتْ نِحْلَتُهَا مِنْ عَلِيٍّ خُمُسَ الدُّنْيَا وَ ثُلُثَيِ الْجَنَّةِ وَ جُعِلَتْ لَهَا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةُ أَنْهَارٍ الْفُرَاتُ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ نَهْرَوَانُ وَ نَهْرُ بَلْخٍ...»، طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۹۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۳.
  26. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ازدواج فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص۱۳۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۷۳.