نامۀ ۶۲ نهج البلاغه
مقدمه
نامهای مفصل که سیدرضی بخشی از آن را آورده است. این نامه بنابر گزارشهای تاریخی پس از شهادت محمد بن ابیبکر در پاسخ کسانی که جویای نظر امام در مورد خلیفه اول و خلیفه دوم شده بودند و نیز مردم مصر، نگاشته شد. امام این نامه را به همراه مالک اشتر آنگاه که برای فرمانداری مصر عزیمت میکرد، برای اهل مصر فرستاد. ایشان در این نامه بر حق خویش بر خلافت تأکید میورزد و مردم عرب را درباره برگزیدن دیگری بر خلافت و دور نگاه داشتن امام از آن، مورد نکوهش قرار میدهد. امام به صراحت اشاره میکند که هرگز دست بیعت بهسوی دیگری نداد تا آنگاه که دید نزدیک است مردم از اسلام برگردند و دین اسلام در معرض نابودی قرار گیرد. مصیبت خلل در دین اسلام بر امام بسیار سنگینتر از رها کردن خلافتی است که پاینده نیست. امام (ع) از ریاست و سلطه کسانی لب به شکوه میگشاید که در نادانی و گمراهی پیشروند[۱] و منافقانی هستند که به ظاهر اسلام آوردهاند. از اینرو اهالی مصر را به مبارزه با دشمن غدار فرامیخواند[۲].
مطالب مهم نامه
فرازی از نامه
به خدا سوگند، اگر با ایشان روبهرو شوم، من تنها باشم و آنها روی زمین را پر کنند، نه باک دارم و نه هراس، زیرا به آن گمراهی که آنان در آن غرفهاند و آن هدایتی که خود بدان آراستهام، نیک آگاهم و از جانب پروردگارم با یقین همراه. من به دیدار خداوند و ثواب نیکویی که مرا ارزانی دارد، امید بستهام و منتظر آن هستم. ولی اندوه من از این است که مشتی بیخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند و مال خدا را میان خود دست به دست گردانند و بندگان خدا را به خدمت گیرند و با نیکان در پیکار شوند و فاسقان را یاران خود سازند. از آنان کسی است که در میان شما حرام مینوشد، حتی بر او حد اسلام جاری شده و کسی است که تا اندک مالی نستاند به اسلام نگروید. اگر نه از حکومت اینان بر شما بیم داشتم، هرگز شما را بر نمیانگیختم و سرزنش نمیکردم و فرانمیخواندم و تحریضتان نمیکردم، بلکه تا سر بر میتافتید یا سستی به خرج میدادید، رهایتان میکردم[۴].
منابع
پانویس
- ↑ اشاره به ولید بن عقبه است که از سوی عثمان والی بصره بود.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۸۰۵-۸۰۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۸۰۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۸۰۶.