مقدمه

قرآن به ذکر سرنوشت فشردۀ دو نفر از زنان بی‌تقوا که در خانۀ دو پیامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکی از آنها در خانۀ یکی از جبارترین مردان تاریخ بود می‌پردازد. می‌فرماید: «خداوند مثلی برای کافران زده است، مثلی به همسر نوح و همسر لوط آنها تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند.

اما ارتباط آنها با این دو پیامبر بزرگ سودی به حالشان در برابر عذاب الهی نداشت» ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا[۱].

اسم همسر حضرت نوح «والهه» و اسم همسر حضرت لوط «والعه» بوده است و بعضی عکس این را نوشته‌اند، یعنی نام همسر نوح را «والعه» و همسر لوط را «والهه» یا «واهله» گفته‌اند.

به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جادۀ عفت نبود؛ زیرا هرگز همسر هیچ پیامبری آلوده به بی‌عفتی نشده است، چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) صریحاً آمده است. «همسر هیچ پیامبری هرگز آلودۀ عمل منافی عفت نشد».

خیانت همسر «لوط» این بود که با دشمنان آن پیامبر(ع) همکاری می‌کرد و اسرار خانۀ او را به دشمن می‌سپرد، و همسر نوح نیز چنین بود.

قرآن در پایان می‌گوید: «به آنها گفته می‌شود با سایر دوزخیان وارد جهنم شوید»﴿وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ[۲] یعنی میان شما و دیگران از این نظر هیچ امتیازی نیست![۳]

معنای خیانت همسر نوح

گرچه نسبت دادن این نوع مطالب به طور مستقیم لطمه‌ای به عصمت پیامبر عظیم الشأنی همچون نوح وارد نمی‌کند، ولی به طور غیرمستقیم مطالبی را به ساحت پیامبران نسبت می‌دهد که از مقام عصمت آنان به دور است. نویسنده مقاله، نامشروع بودن فرزند نوح(ع) را از آیه ۴۶ سوره هود به دست آورده است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۴]، در حالی که اگر نامشروع بودن فرزند نوح(ع) درست بود، مناسب‌تر بود که چنین بگوید: إنه من عمل غیر صالح؛ یعنی او نتیجه فعل ناشایست زناست، حال آنکه اینگونه تعبیر نکرده است[۵]. بنابراین با ذکر یک مطلب، هم زمان سه شبهه را مطرح کرده و نه تنها به پاسخ صحیح آن نمی‌پردازد، بلکه خود بر این شبهه دامن می‌زند. این سه شبهه عبارت‌اند از:

  1. خیانت همسر نوح(ع)
  2. اهل نبودن فرزند نوح(ع)
  3. پذیرفته نشدن درخواست نوح(ع) از جانب خداوند.[۶]

بررسی شبهه اول خیانت همسر نوح(ع)

نخستین نکته ای که باعث انحراف در تفسیر آیه، و ملزم شدن به لوازم فاسد آن گردیده، تفسیر «اهل» به «نسل» و «ذریه» در آیه شریفه ۴۶ سوره هود است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ. این تفسیر مخالف نصّ قرآن است، ولی نویسنده چنین وانمود می‌کند که خیانت همسر نوح(ع) از نوع عمل منافی عفت و روابط نامشروع بوده، حال آنکه در تفاسیر امامیه و همچنین غالب تفاسیر اهل سنت، خیانت همسر نوح(ع) و همسر لوط(ع) شد، به گونه دیگری تفسیر شده است که در بررسی و پاسخ به شبهه دوم (اهل نبودن فرزند نوح(ع)) در ادامه همین قسمت خواهد آمد.

خدای متعال درباره همسر نوح(ع) و همسر لوط(ع) به فرموده است: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا[۷] آن دو تحت فرمان دو بنده از بندگان صالح ما بودند، اما به آن دو خیانت کردند.

ابن عباس در تفسیر خیانت همسر نوح و لوط می‌گوید: همسر نوح(ع) کافر بود و به مردم می‌گفت: شوهر من دیوانه است و چون کسی به نوح ایمان می‌آورد، ستمکاران و جباران قوم را آگاه می‌ساخت تا آن فرد را آزار و اذیت کنند. همسر لوط نیز کافر بود و به عمل قومش رضایت داشت و آنها را به سوی میهمانان لوط راهنمایی می‌کرد و این عمل از طرف این دو زن خیانت محسوب می‌شود، وگرنه هرگز همسر پیامبر آلوده به زنا نبوده، بلکه خیانت آنها در امر دین بوده است.

سُّدی نیز می‌گوید: «خیانت آنها همانا کافر بودن ایشان بود و گفته شده خیانت ایشان به معنای نفاق آنهاست». ضحاک نیز نقل کرده که: «خیانت آنان سخن چینی بوده، چون هر وحیی که به پیامبر خدا می‌رسید، آن را به گوش مشرکان می‌رساندند[۸].

برخی از مفسرین[۹] در تفسیر لفظ ﴿فَخَانَتَاهُمَا گفته‌اند: مراد از خیانت، ارتکاب فاحشه است. در پاسخ ایشان گفته می‌شود: شایسته است در این گونه موارد فاحشه» را بر معنای لغوی آن حمل کنیم؛ یعنی عملی که قبح و زشتی آن از حد متعارف تجاوز کرده است و در داستان حضرت نوح(ع) و لوط(ع)،نشانه قبح هیچ عملی از کفر و نفاق بیشتر نیست[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  2. «و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۸.
  4. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  5. . ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی)، ج۱۰، ص۲۷۷.
  6. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۲۷۶.
  7. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  8. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۵۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۸۲؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۴۶.
  9. «قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي قَوْلِهِ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ثُمَّ ضَرَبَ اللَّه فِيهِمَا مَثَلًا فَقَالَ: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا عَنَى بِقَوْلِهِ فَخانَتاهُما إِلَّا الْفَاحِشَةَ...» (تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۳۷۷).
  10. آقای برینر در قسمت دیگری از مقاله خود به همین نکته نیز اذعان می‌کند و چنین می‌نویسد: «همسر نوح که طبری (وفات (۹۲۳/۳۱۰) او را «آمزوره» نامیده، در کشتی به نوحه ملحق می‌شود. اما نویسنده متأخر، بیضاوی (وفات حدود ۱۲۸۶/۶۸۵) او را «والیه» می‌نامد و اگر چه در آیه ۱۰ سوره تحریم اشاره به آیه شریفه ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ صرفاً در شمار کافران ذکر می‌شود، در این روایت (و در برخی روایات دیگر) به این دلیل جا گذاشته یا غرق می‌شود که وقتی نوح با قومش سخن می‌گفت او را مجنون (دیوانه) خوانده بود؛ لذا نوعی تناقض و عدم ثبات و عدم انسجام در ارائه مطلب مشاهده می‌شود.
  11. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۲۷۷.