نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
اصل حقیقتعالم ذر با توجه به مستندات قوی و متقن قرآنی و روایی، امری قطعی و غیر قابل و انکار است؛ به گونهای که تنها علامه مجلسی نزدیک به هفتاد روایت را فقط در کتاب الطینة المیثاق دراینباره نقل کرده است[۱]. ملاصدرا نیز روایات این موضوع را غیر قابل شمارش دانسته و آن را از ضروریات مذهب امامیه دانسته است[۲]. اما در تفسیر و برداشت از عالم ذر، دیدگاههای مختلف و حتی متبایتی ارائه شده است که به نظر میرسد گاه اجتماع میان آنها ممکن نباشد[۳].
با توجه به اینکه رسالت تعریفشده این کتاب تبیینی و توصیفی بوده و در صدد طرح مباحث اختلافی و چالشی میان اندیشمندان نیست، همچنین از آنجا که طرح نظریات استاد مطهری از اولویتهای این اثر است، صرفاً به گزارش مختصری از دیدگاه ایشان دراینباره میپردازیم[۴].
آیهای که در این خصوص بیشترین استناد به آن صورت میگیرد، به آیهعالم ذرمعروف است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى﴾[۶].
از آیه مذکور این نکته به دست نمیآید که خداوند ذریه آدم را از پشت آدم آفرید، بلکه این نکته حاصل میشود که خداوند ذریه همه مردم را در پشت همه مردم قرار داد واژه ﴿ظُهُورِهِمْ﴾ غیر از ظهر آدم است. در واقع این آیه در مقام اشاره به آدم و حوا نیست؛ زیرا گفته است ﴿ظُهُورِهِمْ﴾، نه "ظهورهما". ضمن اینکه نسبت به حوا "ظهر" صادق نیست، بلکه نسبت به او "بطن" صادق است؛ زیرا "ظهر" را نسبت به مرد میگویند.
براساس این آیه، انسان قبل از آنکه در این دنیا پای بگذارد، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند صورت گرفته است. خود آیه گویای آن است که زمانی که مردم هنوز در اصلاب پدران بودند، یعنی در عالم ذر قرار داشتند، به وجود خدااقرار کردهاند.
قبل از آنکه نطفهای حتی در رحم به وجود بیاید و هنوز که انسانها در مرحله استعداد بودهاند، استعداد درکپروردگار در وجود انسان قرار گرفته و خداوند افراد را بر وجود خود گواه گرفت و وجود خود را از آنان اقرار گرفت. آنجا خداوند به زبان تکوین از انسانها پرسیدند: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ﴾[۷] همه به همان زبان تکوینشهادت دادند: ﴿قَالُوا بَلَى﴾[۸][۹].
↑صدرالدین شیرازی، الحکمة العرشیه، قاعده ۸ از مشرق دوم، ص۲۳.
↑دراینباره بنگرید به: سبحانی، مفاهیم القرآن، فصل دوم با عنوان الله و عالم الذر. ایشان در این کتاب دیدگاههای مهم و مطرح مفسران و اندیشمندان اسلامی را به تفصیل به نقد و بررسی کشانده است.
↑این به منزله مطرح تأیید و موافقت کامل با نظریه استاد نیست و صرفاً به جهت خوف طولانی شدن غیر ضروری بحث به این اندازه بسنده شده است.
↑«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.