نینوا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

نینوا: نام سرزمینی است در عراق در شرق دجله و کربلا و اطراف کوفه که حضرت یونس پیامبر نیز در این منطقه می‌‌زیست. از آنجا که وقتی امام حسین(ع) روز دوم محرم به این سرزمین رسید و از نام آن پرسید و همان جا فرود آمد و حادثه و حماسه عاشورا هم در این منطقه به وقوع پیوست، این نام با واقعه کربلا پیوند خورده است و یادآور مقتل امام حسین(ع) و شهادتگاه عاشوراییان است[۱].

نینوی: محل توقیف حسین بن علی(ع)

نینوی جایی است که حسین(ع) در آنجا منزل کرد، در این هنگام ناگاه سواری با اسب نجیب، سلاح بر دوش و کمان بر شانه از طرف کوفه نمایان شد. همگی توقف کرده منتظر او شدند، وقتی به آنها رسید به حر بن یزید و اصحابش سلام کرد ولی به حسین(ع) و یارانش سلام نکرد، نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد را تحویل حر داد که در آن چنین آمده بود: «وقتی نامه‌ام به تو رسید و فرستاده‌ام نزد تو آمد حسین را متوقف کن و در بیابان بی‌آب و علف و بدون حصار و سنگری فرود آر، به فرستاده‌ام دستور داده‌ام همراه تو بوده از شما جدا نشود تا این که خبر اجرای دستورم توسط تو را برایم بیاورد. والسلام».

وقتی حر نامه را خواند رو به اصحاب حسین(ع) گفت: این نامه امیر عبیدالله بن زیاد است. به من دستور داده در جایی که نامه‌اش به دستم می‌رسد شما را متوقف کنم، این فرستاده‌اش است، به وی دستور داده تا زمانی که نظر و فرمانش را اجرا نکرده‌ام از من جدا نشود. ابوالشعثاء یزید بن زیاد مهار کِندی بَهدَلی به فرستاده عبیدالله ابن زیاد نگاه کرده مقابلش ایستاد و گفت: آیا شما مالک بن نسیر بدی از قبیله کِنده هستی؟ گفت: بله هستم.

یزید بن زیاد گفت: ماردت به عزایت بنشیند! این چه مأموریتی است که به دنبالش آمده‌ای؟ گفت: من به دنبالش نیامده‌ام! از امامم پیروی کرده به بیعت خویش وفا نموده‌ام. أبوالشعثاء گفت: نه، شما نسبت به پروردگارت عصیان کرده‌ای و در هلاکت نفس خودت از امامت اطاعت کرده‌ای! برای خود ننگ و نار فراهم ساخته‌ای. خدای عزوجل می‌فرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ[۲] و آن وصف امام تو است.

حر بن یزید رفت تا حسین و اصحابش را در آن مکان بی‌آب و آبادی وادار به فرود آمدن کند. آنها گفتند: ما را رها کن تا در این آبادی - منظورشان نینوی بود - یا آن آبادی - منظورشان غاضریه بود - یا آن یکی - مقصودشان شُفَیّه بود -منزل کنیم. حر گفت: نه، والله نمی‌توانم این کار را انجام بدهم، این مرد به عنوان جاسوس به دنبالم فرستاده شده است! زھیر بن قین گفت: ای پسر رسول الله، جنگ با اینها آسان‌تر از جنگ با آنانی است که پشت سر آنها می‌آیند، به جان خودم بعد از اینها به اندازه‎ای خواهند آمد که توان آنها را نداریم!

حسین(ع) فرمود: من جنگ را آغاز نمی‌کنم. زهیر بن قین گفت: برویم به طرف این آبادی و آنجا منزل کنیم آنجا دژ و پناهگاه دارد و کنار رودخانه فرات است. اگر جلویمان را گرفتند با آنها می‌جنگیم، جنگ با اینها برایمان با کسانی که بعد از اینها می‌آیند آسان‌تر است. حسین(ع) فرمود: آن آبادی کدام است؟ زهیر گفت: آن عقر است.

حسین(ع) فرمود: خدایا از عقر به تو پناه می‌برم! بعد فرود آمد، و آن روز، پنجشنبه، دومین روز محرم سال ۶۱ هجری بود. روز بعد عمر بن سعد بن أبی وقاص از کوفه با چهار هزار نیرو بر آنها وارد شد[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی.
  2. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  3. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸-۴۰۹، ادامه خبر عقبة بن سمعان؛ ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۳-۸۴، ادامه خبر عقبة بن سمعان.
  4. یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگ‌نامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۲۱.