نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
بلندی همت:همت بلند، انسان را به برترین مراتب کمالِ دو جهانی میرساند. انسان بلند همت، به هیچ حدّ و درجهای از درجات کمال راضی نشده به هر مرتبهای که نائل شود، مرتبهای فراتر از آن را در نظر گرفته در رسیدن به آن میکوشد؛ از اینرو همواره در ترقّی و پیشرفت میباشد.
تواضع و تکبّر در موضع شایستة خود:حضرت حق در این زمینه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ﴾[۱][۲].
اینچنین کس، نه به تواضع بیمعنی و نه به تکبّر بیمحل آلوده نخواهد شد؛ بلکه چون خود را در مقابل کسی که شایستهتواضع است ببیند، تواضع مینماید؛ و چون خود را در برابر کسی که تکبّر در برابر او بایسته است بیابد، تکبّر مینماید.
سعه صدر به انسانتوان آن را میبخشد، که گذشته از تحمّل مشکلات، به حلّ آنها نیز بپردازد؛ از این رو با اراده خود تمامی مشکلات را آسان میسازد. قرآن کریم در این زمینه، سخن پیامبر بزرگ حضرت موسی(ع) را، اینچنین نقل میفرماید: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي﴾[۳].
کوتاه سخن آنکه این فضیلت، از آثاری بهرهمند است که هریک را آثاری دیگر در پی میباشد؛ از این رو میتوان آن را مادرفضائل و منبع آنان دانست.
در این میان، اگر تنها اثر آن را آزادگی و سرباز زدن از سلطه طاغوتهای جنّی و اِنسی برشماریم، کافی است تا به برتری آن نسبت به دیگر فضائل نفسانیآگاه شویم. قرآن کریم بهخوبی راهنمائی میفرماید که، هرکس سلطنت و فرمانروائی بیگانگان را بپذیرد، بهرهای از بزرگواری و حرّیت نداشته نزد خداوند متعال به چیزی شمرده نمیشود: ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[۴].
و باز از همین رو، بهصراحت متذکّر میشود که مؤمنپرهیزگار، سلطهشیطان را نمیپذیرد؛ چه بزرگواری نفس او اجازه نمیدهد که خود را در برابر این بیگانه پلید کوچک شمارد: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ﴾[۵][۶].
راز این مطلب، در آن نهفته است که انسان گناهکاری که در حقّمردمان ظلمی میدارد، پیش از آنکه به آنان ستم روادارد، خویشتن را کوچک شمرده انجام چنان فعلی را در خور خود دانسته است؛ ورنه اگر او را نفسی بزرگوار بود، نه به خود چنین اهانتی مینمود، و نه به مردمان چنان ظلمی روا میداشت.
حضرت حق با اشاره به همین بزرگواری نفس پرهیزگاران، میفرماید: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۷][۸].
همانگونه که در توضیح دیگر فضائل اخلاقی نیز اشاره کردهایم، بزرگواری نفس نیز به اقسام گوناگونی تقسیم نمیشود؛ بلکه آن را مراتبی است، که از مراتب ضعیف آغاز و به مراتب شدید و قوی پایان میپذیرد.
این مراتب، از همان ضعیفترین مرتبهها مطلوب بوده، تا بدان مرتبتی رسد که ویژه پیامبر خاتم است. با اینحال امّا، شخصیّت انسانها را میتوان در سه حوزه مشخّص
پر واضح است که منظور از "شخصیّت" در اینجا، دارابودن نفسی ارزشمند که از علل گوناگون تأثّر نپذیرد، میباشد.
اکنون در توضیح آن سه شخصیّت، نکاتی را اضافه مینماییم[۹].
شخصیّت فردی: منظور از "شخصیّت فردی" آنست، که انسان دریابد که او را نفسی سخت ارزشمند و پربهاست. از اینرو از فروافتادن آن در کارهائی که بهواسطه عرف یا شرعپست شمرده میشود، خویشتنداری نماید.
شخصیّت اجتماعی: منظور از این شخصیّت، آن است که جامعهای که انسان در آن میزید، شخصیّت مستقلّ آدمی را درک کرده برای آن ارزشی متناسب با آن قائل شوند. این گونه از شخصیّت، در قرآن کریم به نامهای مختلفی خوانده شده است؛ در این شمار است: وُد و حُبّ الهی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾[۱۰]. و نیز آبرو و خوشنامی: ﴿يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾[۱۱].
شخصیّت دینی: مراد از این شخصیّت آن است، که نفس انسان و شخصیّت او با شخصیّتی که در شریعت تصویر شده است تطابق داشته، میان آن دو هماهنگی برقرار باشد. بهنظر قرآن کریم، هیچکس جز از پرهیزگاران از چنین شخصیّت ارزشمندی برخوردار نیست: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۱۲][۱۳].
بزرگی نفس و بزرگواریِ آن، گاه ذاتی است. بدین معنی که نفسْ خود به این صفات آراسته بوده، از ثبات و استقامت به هنگام هجومسختیها، و نیز سعه صدر و تواضع و آزادگی بهرهمند است.
گاه امّا این کمالات در او نهفته نبوده بهتدریج برای آدمی حاصل میشود. از اینرو بر اوست که از کمالاتی که برای این فضیلت در رتبه مقدّمه قرار دارد آغاز کرده، پلّه پلّه این مسیر را طی نماید؛ تا سرانجام به بزرگواری و شخصیّت لازم دست یابد.
دانشمندانعلماخلاقاسلامی، هرگاه سخن از بزرگمنشی و بزرگواری به میان آوردهاند، معمولاً همین نوع دوّم را در نظر داشتهاند. پیش از این اشاره کردیم که در نظر قرآن کریم، برترینانسانها که از برترین مراتب بزرگواری برخوردارند، متّقیان آراسته به زینت دانشاند: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾[۱۴][۱۵].
↑«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند» سوره مائده، آیه ۵۴.
↑«(موسی) گفت: پروردگارا! سینهام را گشایش بخش و کارم را برای من آسان کن و گرهی از زبانم بگشای تا سخنم را دریابند» سوره طه، آیه ۲۵-۲۸.
↑«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
↑«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.
↑«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
↑«ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.