سخاوت امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سیره امام حسین S چنان بود که به یاری نیازمندان می‌شتافت و به زنان بی‌سرپرست و یتیمان رسیدگی می‌کرد. رحم و شفقت او پایانی نداشت. ایشان در تاریکی شب، انبانی پر از غذا همراه با پول به خانه‌های زنان بی‌سرپرست و یتیمان می‌برد.

مقدمه

با روح بزرگ و والایی که امام حسین S از آن برخوردار بود و به یاری نیازمندان می‌شتافت و به زنان بی‌سرپرست و یتیمان رسیدگی می‌کرد. آنان را که حضورش شرفیاب می‌شدند، شاد و مسرور می‌ساخت و نیاز نیازمندان را بی‌آنکه فرصت درخواست نیاز بدانان دهد، تا احساس خواری و ذلّت کنند، برآورده می‌ساخت. رحم و شفقت او پایانی نداشت. هرگاه اموالی به دستش می‌رسید آن را میان نیازمندان تقسیم می‌کرد و این خود، از ویژگی‌های انسان‌های سخاوتمند و بخشنده و سرشت و خوی افراد کریم و دریادل و نشان انسان‌های باگذشت است.

امام حسین S در تاریکی و ظلمت شب، انبانی پر از غذا همراه با پول به خانه‌های زنان بی‌سرپرست و یتیمان می‌برد، به گونه‌ای که حتی معاویة بن ابی سفیان بدین سخاوت و بخشش اعتراف کرد. او وقتی مقداری هدایا به برخی از سران و شخصیت‌ها فرستاد گفت: حسین [بن علی‌] بخشش خود را نخست از یتیمانی که پدرانشان را در جنگ صفین در سپاه پدرش [علی‌] از دست داده‌اند، آغاز می‌کند و اگر چیزی اضافه آمد با آن شتر، نحر کرده و مردم را اطعام می‌کند و به آنان شیر می‌نوشاند[۱].

در موردی سرشار از محبت و انسانیّت و مهربانی، در ازای یک تهنیت، بنده‌ای را آزاد ساخت. انس روایت کرده و می‌گوید: نزد امام حسین S شرفیاب بودم، کنیزکی که دسته گلی در دست داشت بر آن حضرت وارد شد و آن را به امام هدیه کرد حضرت بدو فرمود: تو در راه خدا آزادی. انس از دیدن این جریان مبهوت شد و به حضرت عرضه داشت: [اماما!] کنیزکی را تنها در قبال دسته گلی که به شما هدیه نمود آزاد کردی؟ حضرت در پاسخ وی فرمود: «كَذَا أَدَّبَنَا اللَّهُ، قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا[۲] وَ كَانَ أَحْسَنَ مِنْهَا عِتْقُهَا»[۳]؛ خدای متعال ما را چنین تربیت کرده آنجا که فرموده: هرگاه به شما تحیّتی گفته شود، بهتر از آن را به صاحبش برگردانید و یا به همان‌گونه پاسخ گوئید دهید اینک هدیه بهتر از دسته گل، آزادی این کنیزک است.

از دیگر موارد بخشش و گذشت امام S پرداختن بدهی أسامة بن زید و رفع نگرانی وی را می‌توان نام برد که این حالت به هنگام بیماری‌اش بر او عارض شده بود[۴] با اینکه اسامه در صف مخالفان پدر بزرگوارش امیر مؤمنان S قرار داشت.

روزی فرد نیازمندی به در خانه امام حسین S آمد و این اشعار را زمزمه کرد: آن‌کس که امیدش تو باشی و حلقه در خانه‌ات را بکوبد، مأیوس بر نخواهد گشت، تو بخشنده و مورد اعتمادی و پدر بزرگوارت، فاسقان را به دوزخ می‌فرستاد[۵].

امام حسین S پس از شنیدن صدای فقیر، شتابان نزد او آمد و به مجرّد مشاهده آثار فقر و تنگدستی در چهره او، قنبر غلام خویش را صدا زد و پرسید: چقدر خرجی داریم؟ عرضه داشت: همان دویست درهمی که فرمودی آن را میان اعضای خانواده‌ات توزیع کنم. امام S فرمود: آنها را بیاور؛ زیرا اکنون کسی که از خانواده‌ام بدین پول نیازمندتر است، به در خانه ما آمده است. حضرت آن مقدار پول را از قنبر گرفت و به فقیر داد و از او پوزش خواست و فرمود: این مبلغ ناچیز را بگیر و من از تو پوزش می‌خواهم و مطمئن باش که تو را دوست می‌دارم و به تو مهر می‌ورزم. اگر در آینده زندگی توان و تمکنّی باشد، باران بخشش‌ها بر تو فرود خواهد بارید، اما چه باید کرد که روزگار، تغییرپذیر و ناپایدار و دست ما از مال دنیا تهی است.

عرب مستمند، پول را گرفت و از آن حضرت سپاسگزاری و در حقش دعای خیر نمود و در مدح وی این اشعار را خواند: پاکیزگانی پاکدامن که هرکجا از آنان یاد شود، بر آنها صلوات و درود فرستاده می‌شود. تنها شما هستید که از همه برترید و علم و دانش کتاب و سوره‌هایی که فرود آمده در نزد شماست، هرکس به هنگام تعیین نسب و نژاد، علوی تبار نباشد در میان همه مردم از هیچ‌گونه سند افتخاری برخوردار نیست[۶].[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۱۲۸ به نقل از عیون الاخبار.
  2. «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید» سوره نساء، آیه ۸۶.
  3. کشف الغمة، ج۲، ص۳۱؛ فصول المهمة، ص۱۶۷.
  4. بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۸۹؛ مناقب آل ابو طالب، ج۴، ص۶۵.
  5. لَمْ يَخِبِ الْآنَ مَنْ رَجَاكَ وَ مَنْ / حَرَّكَ مِنْ دُونِ بَابِكَ الْحَلَقَةَ أَنْتَ جَوَادٌ وَ أَنْتَ مُعْتَمَدٌ / أَبُوكَ قَدْ كَانَ قَاتِلَ الْفَسَقَةِ
  6. تاریخ ابن عساکر، ج۴، ص۳۲۳؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۶۵.
  7. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۴۹.