نیایش دوازدهم
مقدمه
این نیایش آن حضرت است در اعتراف و طلب توبه از خدا. انسانهای بزرگ خود را در برابر خداوند کوچک میدانند، خیلی کوچک، چون خدا را بزرگ میدانند، خیلی بزرگ. به همین دلیل پیوسته به کوتاهیهای خود اعتراف میکنند و از درگاه خدای بزرگ طلب بخشش دارند. امیرمؤمنان (ع) در توصیف آنان میفرماید:«عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ»[۱]؛ «خداوند در روح آنها عظمت دارد. غیر خدا هر چه باشد در نظرشان کوچک جلوه میکند». شاید برای ما سؤال باشد که پیامبران و امامان که معصوم بودهاند، اعتراف آنها به گناه و طلب توبه برای آنان چه معنایی دارد؟ در پاسخ باید بگوییم این، به دلیل درخشش روح آنهاست. تصور کنید وقتی در فضایی تاریک قرار گرفتهایم و نور کمی در اختیار داریم با این نور کم فقط اشیای بزرگ را میبینیم، اما وقتی نور زیاد شد و نورافکنهای بزرگ همهجا را روشن کرد کوچکترین ذره هم به چشم میآید. بر این قیاس، امامان معصوم نیز کوچکترین بیتوجهی به خدا را گناه حساب میکنند و از درگاه او پوزش میطلبند. اما در مورد ما وقتی سخن از گناه پیش میآید، برای مثال، میگوییم: من که کسی را نکشتهام، از دیوار مردم هم بالا نرفتهام، مال کسی را هم نخوردهام پس گناهی مرتکب نشدهام!
امام زینالعابدین (ع) در این دعا به حجابهای بین خود و خدا اشاره میکند: «اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِي عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ»؛ «خداوندا، سه خصلت است که مرا باز میدارد تا از تو چیزی خواهم و تنها یک خصلت است که مرا بر آن میدارد از تو چیزی طلب کنم. آن سه: یکی فرمانی است که دادهای و من در گزاردن آن درنگ کردهام، دیگر، کاری است که مرا از آن نهی فرمودهای و من در بهجا آوردن آن شتابیدهام؛ سه دیگر، نعمتی است که مرا ارزانی داشتهای و من در سپاس آن قصور ورزیدهام. و اما آن یک خصلت که مرا وا میدارد تا از تو چیزی خواهم تفضل توست به کسی که روی به درگاه تو آرد و با امیدی نیکو به سوی تو آید؛ که هر احسان که کنی از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بیهیچ سابقه».
آنگاه حضرت موقعیت خود را اینگونه ترسیم میکند: «و این منم، ای خداوند من، که بر درگاه عزّ تو ایستادهام، آنسان که تسلیم شونده به مذلت نشستهای. در عین شرمزدگی، چون بینوایان عیالمند دست سؤال دراز کردهام. اقرار میکنم که به تسلیم در برابر احسان تو کاری نکردهام جز آنکه از عصیان تو چشم پوشیدهام و در همه حال از نعمتهای تو بیبهره نبودهام.»...
و در ادامه امیدوارانه از خدای مهربان طلب بخشش میکند: «اینک [بندهات]دست انابت به سوی تو برداشته و از روی اخلاص به درگاه تو توبه میکند و با دلی پاک در مقام قرب تو ایستاده است و با آوازی نجواگونه و آهسته با تو راز میگوید. به تواضع قامت خم کرده و سر فرو داشته و پیکر چنبر نموده است. از بیم، پاهایش میلرزد و سرشکش گونههایش را غرقه ساخته است. تو را ندا میدهد که: ای مهربانترین مهربانان، ای مهربانترین کسی که مقصد جویندگان رحمتی، و ای صاحب عطوفتی که مقصود پویندگان استغفاری، ای خداوندی که عفوت از انتقام بیش است و خشنودیت از خشم افزون، ای خداوندی که از گناهان خلق نیکو در میگذری و از این روی زیر بار منت تو هستند. ای خداوندی که بندگان خویش را به پذیرش توبه خوگر کردهای و ناصالحانشان را به توبه به صلاح میآوری، ای خداوندی که به اندکی از اعمال نیک آنان خشنود میگردی و عمل اندکشان را پاداشی گران عنایت میکنی، ای خداوندی که اجابت دعای ایشان را التزام کردهای و به تفضل خویش جزای نیکشان وعده دادهای، من گناهکارترین گناهکارانی که آمرزیدهای نیستم، من نکوهیدهترین عذرخواهانی که از تو پوزش خواستهاند و تو پذیرفتهای نیستم، من ستمکارترین ستمکارانی که به درگاه تو توبه کردهاند و به احسانشان نواختهای نیستم. در این مکان که ایستادهام به درگاه تو توبه میکنم؛ توبه کسی که از افراط در گناه نادم شده و از آن بار گران معاصی که بر گردن دارد ترسان است و از ورطهای که در آن افتاده سخت شرمنده است. میداند که تو عفو کردن از گناهان بزرگ را بزرگ نمیشماری و گذشت از خطای عظیم دشوارت نمینماید و تحمل خطاهای فاحش ما بر تو گران نمیآید و محبوبترین بندگان تو بندهای است که در برابر تو گردنکشی فرو هلد و از اصرار بر گناه دوری جوید و همواره از تو آمرزش خواهد».
در پایان با درود بر بهترین بندگان خدا درخواستهای خویش را چنین به پایان میبرد: «ای خداوند، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر حقی را که ادای آن بر من واجب است بر من ببخش، هر خطایی را که مستوجب عقوبت توست بر من ببخشای و مرا از آنچه گناهکاران را وحشت است پناه ده، زیرا تو همه عفو و بخشایشی، در تو امید مغفرت است و خود به گذشت و بخشایش شناختهای. جز تو به کس حاجت نبرم و گناهانم را جز تو آمرزندهای نیست؛ نه، هرگز. بر خود بیمناکم و این بیم جز از تو نیست، که تنها تویی که باید از تو ترسید و تنها تویی که از تو باید آمرزشطلبید».[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
- ↑ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵. قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
- ↑ بهشتی، سید جواد، مقاله «نیایش دوازدهم»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۵۲.