حجار بن ابجر عجلی در رجال و تراجم

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

نسب وی را به تیره عجل بن لجیم از قبیله بکر بن وائل از عرب عدنانی رسانده‌اند[۱] از این رو، نسبت او را بکری نیز آورده‌اند[۲]. کنیه‌اش را ابواسید گفته[۳] و او را از کوفیان شمرده‌اند[۴]. گفته‌اند او شریف[۵] بود[۶]. حجار، از اشراف بعدی کوفه، از اموی مسلکان و از چهره‌های ضد شیعه کوفی است. بیشتر منابع وی را از تابعین دانسته‌اند[۷]. اما ابن حجر[۸] در بخش سوم (مخضرمین) از وی یاد کرده، می‌گوید: او زمان رسول خدا (ص) را درک کرد. ابن حجر سپس به نقل از ابن درید (م ۳۲۱) در کتاب الاخبار المنثوره از شیوخ بنی عجل گفته است که حجار موضوع اسلام خویش را با پدرش در میان گذاشت، پدرش گفت: پسرم صبر کن تا تو را نزد عمر ببرم تا او تو را به این دین مشرف کند. در ادامه آمده است که حجار به رسالت پیامبر شهادت داد، اما پدرش تنها به توحید شهادت داد و به رسالت پیامبر شهادت نداد که عمر از او سبب را پرسید و او گفت: چون من امروز یا فردا می‌میرم. «اجر»[۹] بر دین نصرانیت درگذشت[۱۰]. از زندگانی حجار گزارش‌هایی پراکنده نقل شده است که بیانگر چهره منفی اوست. در سال ۴۳، هنگامی که مغیرة بن شعبه والی کوفه بود، حجار بن ابجر به هنگام تحرکات خوارج، به سرکردگی مستورد بن غلفه، مغیره را از ورود خوارج به حیره آگاه ساخت[۱۱]، حجار در زمان خروج «قریب» و «زحاف خارجی» بر ضد ابن زیاد[۱۲] به بصره آمد تا کاری شخصی انجام دهد اما از ناحیه تیره بنی راسب مورد ضرب و شتم قرار گرفت و نزدیک بود کشته شود، اما نجات یافت و به بنی راسب خرده گرفت و اظهار کرد که برای یاری بنی راسب به بصره آمده بود[۱۳]. نام وی در شمار کسانی آمده که بنا به درخواست زیاد، بر ضد حجر بن عدی شهادت داده و گفتند حجر به عثمان و معاویه به گفته و از آن دو بیزاری جسته است[۱۴]. مهم‌ترین نقش حجار در زمان امام حسین (ع) رخ داد. او یکی از کوفیانی بود که برای امام حسین (ع) نامه نوشت و ایشان را به عراق دعوت کردند[۱۵]، اما سپس خیانت کردند. او در زمان حضور مسلم بن عقیل در کوفه از کسانی بود که مردم کوفه را از مقابله با ابن زیاد بر حذر داشت و باعث سستی مردم شد[۱۶]. همچنین هنگامی که عمر بن سعد، پیش از عاشورا با ابن زیاد مکاتبه می‌کرد و اوضاع کاروان امام حسین (ع)را گزارش می‌داد و با آن حضرت مماشات می‌کرد، ابن زیاد افرادی از جمله حجار را[۱۷] برای کمک به عمر بن سعد گسیل داشت[۱۸]. امام حسین (ع)حجار را در روز عاشورا مورد خطاب قرار داد و با اشاره به نامه‌های یاد شده او را مؤاخذه فرمود[۱۹].

حجار، هنگام قیام مختار (سال ۶۷) در جبهه مخالف مختار قرار گرفت و مختار، احمر بن شمیط احمسی را برای مقابله با او فرستاد[۲۰]. در سال ۶۸ هنگامی که مصعب بن زبیر بر کوفه ولایت داشت، مطلع شد که عبیدالله بن حر جعفی برای ضدیت با مصعب با عبدالملک بن مروان بیعت کرده است؛ از این رو، حجار را با گروهی به مقابله عبیدالله فرستاد که پرچمدار عبیدالله مجروح شد[۲۱] و حجار فرار کرد[۲۲]. اما پس از این اهل عراق مصعب را به سبب وعده‌هایی که عبدالملک به آنان داده بود خوار کردند و حجار نیز از جمله کسانی بود که عبدالملک به او وعده ولایت اصفهان داده بود[۲۳]. از فرجام کار حجار اطلاعی در دست نیست. گفته‌اند وی از امام علی (ع) و معاویه روایت شنیده است[۲۴][۲۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۱۴.
  2. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۳۱۲.
  3. ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۷۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۵.
  4. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۳۱۲.
  5. و سرور قوم خود، بکر بن وائل، ر. ک: دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۱۴.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۵۰؛ ابن ماکولا، الاکمال، ج۶، ص۱۳.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۵۰؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۲۴۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۶.
  8. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۳.
  9. اندکی پیش از شهادت امام علی (ع)، ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۱۴۳.
  10. دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۰۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۳.
  11. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۵، ص۱۷۶.
  12. در سال ۵۳، ر. ک: خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۱۶۸.
  13. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۵، ص۱۸۴-۱۸۳.
  14. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۳؛ و شرح کامل‌تر آن را ر. ک: طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۷۰.
  15. ر. ک: دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۲۹؛ بلاذری، أنساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۰؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۳؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۸.
  16. دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۶۹.
  17. با ۱۰۰۰ نفر، ر. ک: بلاذری، أنساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۷.
  18. دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۵۴.
  19. ر. ک: بلاذری، أنساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۷؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۵؛ مفید، الارشاد، ج۳، ص۹۸.
  20. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۱؛ طبری، تاریخ، ج۶، ص۲۲.
  21. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۷، ص۳۷.
  22. طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۳۴.
  23. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۷، ص۹۸.
  24. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۳۰؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۵.
  25. خانجانی، قاسم، مقاله «حجار بن ابجر عجلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۳، ص۱۰-۱۱.