بازار

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بازار در کشورهای اسلامی علاوه بر مرکز داد و ستد و تجارت، مهم‌ترین مرکز حل و فصل‌های سیاسی و تحرک‌های دینی است[۱]. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز بازار همواره کانون خبررسانی درون شهری بوده و اطلاعات و اخبار از همه مراکز دینی مانند مساجد، مدارس، دارالحکومه‌ها و دیوان‌ها و غیره نخست وارد بازار اصلی و از آنجا به نقاط دیگر سرایت می‌کرد[۲]. مدارس دینی نیز در راستای ارتقای علمی و توسعه فکری مردم، اغلب در کنار بازار احداث می‌شدند و این مدارس به علت موقعیت مناسب جغرافیایی و علاقه بازاریان به آنها و حمایت مادی از آنها، از رونق بیشتری نسبت به دیگر مدارس برخوردار بودند[۳]؛ چنان که مدارس دینی شهرهای اصفهان، تهران، قم و یزد در طول بدنه بازار یا در مجاورت آن احداث شده‌اند[۴]. به سبب ارتباط میان مذهب و بازار، مسجد جامع به علت اهمیتش در جای مناسبی در هسته مرکزی و محور اصلی شهر ساخته می‌شد و بازار نیز که مکانی برای معیشت مردم و فعالیت‌های صنفی بود، معمولاً در جوار مسجد جامع قرار داشت[۵].</ref>.[۶]

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است.

  1. مشرکین و بت پرستان با استهزاء، این مسئله را مطرح می‌کردند که اگر پیامبر رسول خدا است، چرا برای رفع نیاز‌های خود به بازار می‌آید و غذا می‌خورد، در صورتی که اگر به غیب متصل بود، مانند ملائکه نیازی دیگر به طعام و آمدن به بازار نداشت. از کلمه «اسواق» مشخص می‌شود که در شهر مکه در عصر پیامبر بازارهای متعدد وجود داشته است. ﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا[۷]
  2. تأکید بر حضور و رفت آمد پیامبران پیشین در بازار جهت رفع نیازهای خویش و اصولا همین بشر بودن پیامبران آزمایشی برای انسان‌ها است ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ[۸][۹].
  3. وجود بازار‌های فصلی و جاذبه‌های آن که با لهو و لعب آمیخته می‌شده و سرزنش از رها کردن خطبه‌های نماز جمعه پیامبر و شتافتن برخی به سوی بازار فصلی. ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا[۱۰][۱۱].

منابع

پانویس

  1. شفقی، سیروس، بازار بزرگ اصفهان، ص۳۹.
  2. سیرجانی، سعید، وقایع اتفاقیه؛ مجموعه گزارش‌های خفیه نویسان انگلیس، ص۳۹۲ – ۳۹۴.
  3. شفقی، سیروس، بازار بزرگ اصفهان، ص۳۰۶.
  4. شایق، ابوالقاسم و غلامرضا حسن پور، چهارسوق ایثار (نقش اصناف و بازاریان یزد در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس)، ص۴۴.
  5. پروشانی، ایرج و دیگران، بازار در تمدن اسلامی، ص۸.
  6. امانی توانی، فاطمه، مقاله «بازار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۳۹.
  7. «و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا به سوی او فرشته‌ای فرو نفرستاده‌اند تا بیم‌دهنده‌ای همراه او باشد؟» سوره فرقان، آیه ۷.
  8. «و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست» سوره فرقان، آیه ۲۰.
  9. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۲.
  10. «و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.
  11. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۲.