نسخهای که میبینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان میدهد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۵ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
"حبشه" به معنای جماعتی است که از قبیله واحدی نیستند و از آنجا که ملتحبشه از قبیله واحدی نبودند، به آنها "احابیش" گفتهاند[۱]. اهل حبشه، گروهی از حامیان یا کوشیان و یا سامیان بودند[۲] که به علت نزدیکی شبه جزیره عربستان به سواحل آفریقا، بین سالهای هزار تا چهارصد پیش از میلاد، از جنوب جزیرة العرب به کنارههای شرقی آفریقامهاجرت کرده بودند[۳]. هجرتهای "سبئیون" را در سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد باید از جمله این مهاجرتها دانست. با ورود سبئیون در قرن ششم پیش از میلاد، به منطقهای به نام "تعزیه" در "اریتره" پایههای نخستین دولتحبشه شکل گرفت[۴]. حتی گفتهاند که اسم حبشه برگرفته از کوهی به نام "حبیش" در یمن است که با ساکن شدن یمنیها در حبشه، اسم آن بر این سرزمین نیز اطلاق شده است[۵].
منطقهای که این دولت در آن پایهگذاری شد، غالباً به نام "حبشه اولی" شناخته میشد که مناطق چهارگانه "تیجری"، "أمهرا"، "جوجام" داشتند و "شوا" را در بر میگرفت[۶]. هر یک از این مناطق، استقلال درونی و پادشاهی مستقل داشتند. پایتخت آن، "أکسوم" نام داشت؛ از اینرو، به مملکت اکسوم نیز شناخته میشد[۷]. شاه آن "ملک الملوک" این سرزمین بود[۸] و بسیاری از شاهان، "نجاشی" خوانده میشدند[۹].
در آغاز قرن چهارم میلادی، در زمان حکومت عیزان (أزانا)، حبشیان به اوج قدرت خود رسیدند [۱۰]. در این زمان، حبشه از سیطره حکومت "یمن" بیرون آمد و "کتابت آفریقایی" را برای خود برگزید. در این قرن، برای اجرای سیاستهای دولتروم، مبنی بر گسترش آیین مسیحیت در سرتاسر جهان، مبشرانی از سوی کنستانتین اول، قیصر روم، راهی سرزمین حبشه شدند که عوامل آن، دو مسیحی به نامهای "فرومنتیوس" و "أیدیسیوس" بودند[۱۱]. با تلاشهای فرومنتیوس، در سال ۳۵۰ میلادی، نجاشی عیزان، به آیین مسیحیّت گردن نهاد. از آن پس،. مسیحیّت، دین رسمی حبشه اعلام شد و بسیاری از مردمحبشه نیز به این آیین گرویدند[۱۲].
به دستور کنستانتین دوم، نجاشی عیزان در سال ۳۷۸ م به یمن حمله برد[۱۳] و توانست به سرعت، آن را تصرف کرده، خود را شاه "اکسوم"، "حمیر"، "ریدان"، "سبأ" و "سلحن" بنامد[۱۴]؛ اما این پیروزی چندان طول نکشید و یمنیها توانستند در سال ۳۸۷ م به رهبری "تبع کرب" و "یهأمن" حبشیها را شکست دهند و از یمن بیرون کنند[۱۵].
این سرزمین، از دیرباز، محل آمد و شد قریشیان برای امور تجاری بود[۲۱] و هاشم، نخستین کسی بود که سفر تجاری زمستانی قریش را به حبشه بنیان نهاد[۲۲]. مؤرخان، این سرزمین را محل و مسکن تجارتقریش معرفی کردهاند. آنان در آن دیار، رزق خود را به آسانی به دست میآوردند و روابط تجاری استواری با مردم و امرای آن ناحیه داشتند[۲۳].
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۶۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۰۹؛ شیخ محمد بن جریر طبری، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۱۹.