عبدالأعلی بن یزید کلبی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

«عبدالأعلی بن یزید کلبی»[۱] قاری قرآن و جوانی شجاع، فداکار و سوارکاری ماهر بود.

این جوان کوفی با حبیب بن مظاهر از مردم برای مسلم بن عقیل (ع) بیعت می‌گرفت[۲]. هنگامی که مسلم بن عقیل (ع) با ابن‌ زیاد اعلان جنگ کرد، لباس رزم پوشید و از منزل بیرون آمد تا در محله بنی‌فتیان به او بپیوندد. ولی کثیر بن شهاب و بنا به قولی حصین بن تمیم او را دستگیر و زندانی کرد[۳]. پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، عبیدالله بن زیاد وی را احضار کرد و پرسید: چرا از خانه بیرون آمدی؟ در اجتماع مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می‌خواستم ببینم مردم چه می‌کنند. ابن زیاد گفت: اگر راست می‌گویی سوگند بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن‌ زیاد دستور داد او را به جبّانة السبیع[۴] برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به فیض شهادت رساندند[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. برخی او را عبدالله الاعلی یزید کلبی گفته‌اند (عاشورا چه روزیست ۲۵۷). به سبب انتسابش به علیم بن جناب به علیمی نیز مشهور است. (الاشتقاق، ص۵۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۵۷۹).
  2. ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸؛ ابصارالعین، ص۱۸۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۰.
  3. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص۱۵۷، منشورات شریف رضی؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹؛ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸.
  4. جبان، در اصل به معنای صحرا است ولی اهل کوفه و بصره، مقبره را جبانه می‌نامند. در کوفه محله‌هایی است که آن‎ها را جبانه می‌گویند. مانند جبانه کنده، جبانه سبیع.... (معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.)
  5. إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ لَمّا قَتَلَ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ، دَعَا بِعَبدِ الأَعلَى الكَلِبيِّ الَّذي كَانَ أخَذَهُ كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ فِي بَني فِتْيَانَ، فَأَتى بِهِ، فَقالَ لَهُ: أخْبِرنِي بِأَمْرِكَ. فَقالَ: أصْلَحَكَ اللّهُ، خَرَجْتُ لِأَنظُرَ ما يَصْنَعُ النّاسُ، فَأَخَذْنِي كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ، فَقَالَ لَهُ: فَعَلَيْكَ وَعَلَيْكَ مِنَ الأَيمَانِ المُغَلَّظَةِ إنْ كَانَ أخْرَجَكَ إلّا مَا زَعَمْتَ، فَأَبى أنْ يَحْلِفَ، فَقَالَ عُبَيدُ اللّهِ: اِنْطَلِقُوا بِهذا إلى جَبّانَةِ [السَّبِيعِ، فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ بِهَا. قَالَ: فَانْطُلِقَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹، دارالمعارف؛ انصارالحسین (ع)، ص۱۲۲، الدار الاسلامیة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ ابصار العین، ص۱۸۳، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ قمقام زخّار، ج۱، ص۳۰۲.
  6. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۲۱۲-۲۱۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۱۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۳۵۸.