رسالت شیعه در جهانی‌سازی اندیشه انتظار چیست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

رسالت شیعه در جهانی‌سازی اندیشه انتظار چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

رسالت شیعه در جهانی‌سازی اندیشه انتظار چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور
مدخل اصلیجهانی‌سازی اندیشه انتظار
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
قنبر علی صمدی

حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در مقاله «اندیشه انتظار و جهانی شدن» در این‌باره گفته است:

«بدون شک، اندیشه شیعی، در جایگاه خاستگاه ایده مهدویت و ظهور، رسالت طرح و ترویج جهانی این اندیشه رهایی‌بخش را برعهده دارند و امروزه بیش از هر زمان دیگر، ضرورت بسط و گسترش اندیشۀ ظهور منجی موعود در جایگاه یک ایدۀ جهانی و نجات‌بخش، احساس می‌شود. این وظیفه دراین عصر- باتوجه به عطش فزاینده افکار عمومی به یک اندیشه نجات‌بخش و آینده‌ساز - بیش از هر زمان دیگر، بردوش نخبگان فکری و اندیشه‌سازان متفکر شیعی، سنگینی می‌کند.

این بار مسؤولیت، ناشی از تغییر شرایط حاکم بر جامعۀ شیعی و تفاوت وضعیت امروز با گذشته است. در گذشته، موضوع انتظار ظهور و پایان یافتن غیبت حضرت مهدی (ع)، که از مختصات اندیشۀ شیعی است، بیشتر یک موضوع اعتقادی و باور مذهبی تلقی می‌شد که آثار امید‌بخش آن، جایگاه اعتقادی شیعه را تحکیم بخشیده و تا حد زیادی از آسیب پذیری آنان کاسته و شیعه را مقابل سیاست‌های حذفی و سرکوب‌گرایانۀ حکام جور در طول تاریخ، مقاوم نگه داشته بود. درگذشته، لزوم حفظ هویت مذهبی شیعه مقابل چالش‌ها و برخورد حذفی مذاهب دیگر و حکام وقت، جامعه شیعی را به رویکرد درون‌گرا و جدلی، سوق داده بود و این بینش اعتقادی، یعنی انتظار و چشم به راهی شیعه، همواره با یک منش سیاسی و اجتماعی همراه بوده. دیگران، شیعه را گروهی همیشه مخالف و ناسازگار با حُکّام و سلاطین وقت و نافی مشروعیت حکومت آنان، مطرح کرده بود.

امروزه، با توجه به موقعیت جاافتاده و تأثیرات اعتقادی تفکر شیعی در جهان، وضعیت کاملاً تغییر کرده است. امروزه این باور در جامعۀ شیعی، از حالت اعتقاد ذهنی به یک رویکرد سیاسی - اجتماعی تبدیل شده است و جامعۀ شیعی بر این حقیقت اذعان دارند که می‌توانند در راستای تغییر وضعیت موجود و فراهم‌سازی شرایط جهانی برای ظهور مصلح موعود (ع)، دارای نقش تأثیرگذار باشند؛ چه اینکه در چند دهه اخیر، این رویکرد مبارک، میان بسیاری از اندیشوران شیعی با توجه به مقتضیات شرایط فعلی، به خوبی مشهود بوه است.

جامعه شیعی، به دلیل اینکه رسالت تبیین و ترویج اندیشه انتظار و طرح حکومت جهانی مهدوی را برعهده دارند، باید خود در این عرصه پیشگام و آماده باشند. این آمادگی، مستلزم حضور تأثیرگذار شیعه در عرصه‌های فکری، فرهنگی و سیاسی نظامی است، تا بتواند در بسط و توسعه تفکر مهدویت در جهان، به رسالت خطیر و الهی خویش عمل نمایند.

به نظر می‌رسد، با توجه به شرایط مساعد نسبی موجود، جامعه شیعی می‌تواند با درک صحیح ضرورت‌ها از یک‌سو و نقش‌آفرینی و مدیریت تأثیرگذار در عرصه افکار جهانی ازسوی دیگر، شرایط مساعد کنونی را به یک فرصت تبدیل کند؛ سپس با تبیین جاذبه‌ها و ویژگی‌های ایده مهدویت و نظریه حکومت عدل جهانی اسلام، در جایگاه عنوان تنها نظریه نجات‌بخش، زمینه فراگیری این اندیشه الهی را در جهان، فراهم سازند و با ارائه الگوی حکومتی نوینی، افق نگاه مردم دنیا را به ایده مهدویت و ظهور، روشن کند.

اینکه در روایات، برنقش کلیدی شیعه در هنگام ظهور برای تحقق حکومت عدل جهانی، تأکید شده، برای آن است که جامعه شیعی، در عصر انتظار، رسالت زمینه‌سازی چنین حکومتی را بر عهده دارند؛ لذا هنگام ظهور نیز شیعیان و پیروان آن حضرت، در جایگاه پیشگامان نهضت جهانی امام مهدی (ع) بار سنگین اجرای دستورات امام مهدی (ع) را برعهده خواهند داشت.

امام صادق (ع) می‌فرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند برتوان شنیدن و دیدن شیعیان ما می‌افزاید؛ به‌گونه‌ای که بین آنان و امامشان، واسطه و پیام رسانی نیست. امام، با آنان گفت‌وگو می‌کند و آنان، به امامشان می‌نگرند؛ در حالی‌که او در مقر خود حضور دارد[۱]. این روایت بر دستیابی شیعه به امکانات فوق العاده شنیداری و دیداری، در عصر ظهور دلالت دارد؛ نکتۀ قابل تأمل در این روایت این است که در آن، سخن از ارتباط تنگاتنگ و گفت‌وگو و تصمیم‌گیری امام زمان (ع) با شیعیان مطرح است، نه کسانی دیگر و این، حاکی از آن است که مسؤولیت‌های اصلی در تحقق حکومت مهدوی در عصر ظهور نیز بر عهدۀ شیعیان و زمینه‌سازان ظهور‌ است. در جای دیگر نیز حضرت به ابوبصیر می‌فرماید: "خوشا به حال شیعیان قائم ما که درغیبت او منتظر ظهور اویند و هنگام ظهورش نیز فرمانبر امام خود هستند"[۲]. از این روایات به خوبی استفاده می‌شود که میان شرایط عصر غیبت و انتظار، با شرایط ظهور، پیوند و هماهنگی وجود دارد. طبق این روایات، منتظران و زمینه سازان ظهور در عصر انتظار، وارثان عصر ظهورند.

این نوع روایات، بر رسالت سنگین شیعه در عصر انتظار تأکید دارد؛ زیرا همچنان‌که عصر ظهور، عصر اجرای احکام دینی و عملیاتی‌ شدن برنامه‌ها و اهداف و حیانی اسلام در تحقق جامعه توحیدی جهانی است، عصر انتظار نیز، عصر ایجاد استعداد و تمرین آمادگی جامعه شیعی و توسعه این آمادگی، برای ورود به عصر ظهور است. عصر انتظار، عصر تمهید و مقدمه‌چینی سلطنت و حاکمیت نظام مهدوی است.

در این عصر، مهم‌ترین مأموریت شیعیان و یاوران حضرت، پافشاری بر هویت دینی و مقابله با انحرافات و تأکید بر اجرای عدالت و ترویج و گسترش آن است؛ چنانکه در عصر ظهور، نیز، مأموریت اصلی یاران حضرت، پاکسازی جامعه از فتنه ظلم و جور و اجرای سیاست‌های عدالت‌محور امام (ع) است. حضرت، آنان را به شرق و غرب عالم اعزام می‌کند، تا عدالت و قسط را به اجرا بگذارند. "یارانش را به سراسر جهان اعزام می‌کند و با دستور به اجرای عدالت و نیکی، آنان را فرمانروایان کشورها قرار می‌دهد"[۳].

این نوع روایات، بر ضرورت نقش‌آفرینی شیعه در عصر انتظار برای فراهم کردن زمینه‌های ظهور تأکید دارد؛ از این نظر، رسالت شیعه، یک رسالت جهانی است؛ چون در پی دگرگونی جهانی است و انجام این رسالت خطیر، بدون حضور مؤثر در عرصه گفتمان جهانی و تأثیرگذاری جدی در نگرش‌های عمومی، میسر و ممکن نخواهد بود.

در این عصر که عصر جهانی‌ شدن است، طرح نظریه "حکومت واحد جهانی اسلام" در قالب "مهدویت"، با توجه به برتری و برجستگی‌های ذاتی آن، شاخص استوار و گزینه مطمئن و بی‌بدیلی است که می‌تواند انتظارات بشر در شرایط جهانی‌ شدن و جهان‌گرایی را به بهترین شکل برآورد»[۴].

پانویس

  1. « إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لَا يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمُ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ»؛ کافی، ج۸، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶، معجم احادیث الامام المهدی، ج۴، ص ۵۷.
  2. «طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ»؛ شیخ صدوق، کمال الدین، همان، ص۳۵۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۹؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ص۱۰۸.
  3. « يُفَرَّقُ الْمَهْدِيُّ أَصْحَابَهِ فِي جَمِيعِ الْبُلْدَانِ وَ يَأْمُرُهُمْ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ يَجْعَلَهُمْ حُكَّاماً فِي الْأَقَالِيمَ»؛ روزگار رهائی، ج۲، ص۶۳.
  4. صمدی، قنبر علی، اندیشه انتظار و جهانی شدن.