هشتم ذیحجه
روز ترویه
هشتم ذیحجه، «روز ترویه» است و این روزی است که حجاج نیت حج تمتع مینمایند و محرم شده، از مکه به سمت منا حرکت مینمایند و شب را در آنجا بیتوته میکنند و صبح عرفه به جانب عرفات رهسپار میگردند. علت نامگذاری این روز بدان جهت است که در منی و عرفات آب وجود ندارد و حاجیانی که قصد وقوف در منی و عرفات را دارند، باید از مکه معظمه برای خویش آب تهیه کرده و به همراه خود ببرند و چنین حالتی را «ترویه» مینامند. هنگامی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل (ع) کار ساخت کعبه را به پایان بردند و به زیارت آن پرداختند، جبرئیل امین در روز هشتم ذیحجه، بر آنان نازل شد و به ابراهیم (ع) گفت: «يَا إِبْرَاهِيمُ قُمْ فَارْتَوِ مِنَ الْمَاءِ»؛ «ای ابراهیم، برخیز و برای خود آب تهیه کن»؛ زیرا در منی و عرفات آب وجود ندارد. بدین لحاظ روز هشتم ذیحجه روز «ترویه» نامیده شد[۱]. روز ترویه در اصل روز آماده شدن برای ورود به عرفات و عید قربان است و از روزهای مهم ماه ذیحجه است که آداب و اعمالی مخصوص دارد. بر اساس روایتی از امام جعفر صادق (ع) روزه گرفتن در آن کفاره شصت سال است[۲].[۳]
نخستین حج ابراهیم و اسماعیل (ع)
هنگامی که حضرت اسماعیل (ع) به سنین میانسالی رسید، خداوند متعال به حضرت ابراهیم (ع) فرمان داد که بار دیگر از شام به مکه رود و با یاری اسماعیل (ع) خانه خدا را تجدید بنا کند. حضرت ابراهیم (ع) عرض کرد: پروردگارا، در چه مکانی آن را بنا کنیم؟ وحی شد، در همان مکانی که پیش از تو حضرت آدم در آن قبهای بنا نهاده بود. آنگاه، جبرئیل مکان بیت الله را به ابراهیم (ع) نشان داد و برای وی، حدود و مساحت آن را معین نمود و پایههای آن را از بهشت آورد و همچنین خداوند متعال سنگی را که از برف سفیدتر بود، از بهشت برای حضرت ابراهیم (ع) نازل کرد، ولی پس از نصب بر دیوار کعبه و دست زدن مشرکان و کافران بر آن، به رنگ سیاه درآمد و به «حجرالاسود» معروف شد.
به هر حال حضرت اسماعیل (ع) از کوه «ذی طوی» سنگ میآورد و حضرت ابراهیم (ع) دیوار خانه خدا را میچید. وی هنگامی که دیوار را به مقدار نه ذراع از زمین بالا آورد، سنگ بهشتی را بر بدنه آن مکانی که هم اکنون قرار دارد، نصب کرد. او برای کعبه دو در گذاشت، یکی به سمت شرق و دیگری به سمت غرب. و اینگونه خانه کعبه، محل ولادت امیرالمؤمنین (ع) بنا شد. آنگاه جبرئیل امین حضرت ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل (ع) را به عرفات و منی راهنمایی کرد و اعمال حج را به آنان آموخت، همان طوری که پیش از آن، به حضرت آدم (ع) آموخته بود[۴]. در قرآن کریم، آیات متعددی به این ماجرا پرداخته و آن را از زوایای گوناگون تشریح نموده است. از جمله، آیههای ۱۲۵ تا ۱۳۲ سوره بقره، داستان ساخت کعبه به دست حضرت ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل (ع) و درخواستهای حضرت ابراهیم (ع) از محضر پروردگار متعال را بیان نموده است.[۵]
حرکت امام حسین (ع) از مکه به سوی کوفه
بیشتر مورخان نوشته اند: امام حسین (ع) در روز هشتم ذیحجه، پیش از رسیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل، از مکه به سمت کوفه خارج شدند. به ویژه اینکه در نامه آن حضرت که از راه عراق به مردم کوفه فرستادند آمده است: «وَ قَدْ شَخَصْتُ إِلَيْكُمْ مِنْ مَكَّةَ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَمَانٍ مَضَيْنَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَإِذَا قَدِمَ عَلَيْكُمْ رَسُولِي فَانْكَمِشُوا فِي أَمْرِكُمْ وَ جِدُّوا فَإِنِّي قَادِمٌ عَلَيْكُمْ فِي أَيَّامِي هَذِهِ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ»[۶]؛ و من در روز سه شنبه هشتم ماه ذیحجه، روز ترویه، از مکه به سوی شما رهسپار شدم، و چون این فرستاده من (قیس بن مسهر یا عبد الله بن یقطر) به شما رسید، در کار خود بشتابید و کوشش کنید؛ زیرا من همین روزها بر شما وارد میشوم. و السلام علیکم و رحمة الله.[۷]
ناتمام ماندن حج امام حسین (ع)
این سخن مشهور که امام حسین (ع) حج خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستی است؛ زیرا امام (ع) در روز هشتم ذیحجه (یوم ترویه) از مکه خارج شد؛ در حالی که اعمال حج که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع میشود، از شب نهم ذیالحجه آغاز میشود. بنابراین، امام (ع) وارد اعمال حج نشده بود تا آن را نیمه تمام گذارد. ایشان در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام دادند؛ چنان که امام صادق (ع) فرمودند: «وَ قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) فِي ذِي الْحِجَّةِ ثُمَ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَجَّ»[۸]؛ جدم حسین بن علی (ع) در ماه ذیحجه لباس عمره پوشید، سپس روز هشتم ذیحجه راهی عراق شد، در حالی که حاجیان راهی منی بودند. اگر کسی مایل نباشد که در مراسم حج شرکت کند، مانعی ندارد که در ماه ذیحجه عمره خالص به جا بیاورد.[۹]
دلیل خروج امام (ع) از مکه
میتوان دلایل این خروج را به طور خلاصه چنین ذکر نمود: ۱. خطر جانی. ۲.شکسته نشدن حرمت بیت الله الحرام. امام (ع) به عبدالله بن زبیر فرمود: «و اللّه لئن اقتل خارجا منها بشبر أحبّ إليّ من أن اقتل داخلا منها بشبر! و أيم اللّه لو كنت في جحر هامّة من هذه الهوام لاستخرجوني حتى يقضوا فيّ حاجتهم»[۱۰]؛ به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکه کشته شوم، برای من دوست داشتنیتر است تا آنکه به اندازه یک وجب در داخل مکه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر من به لانهای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من میخواهند به دست آورند (یعنی از من بیعت بگیرند، در غیر این صورت مرا به قتل برسانند).
بنا به روایت شیخ مفید، امام کاظم (ع) در آخرین ماههای سال ۱۷۹ قمری، به فرمان هارون الرشید دستگیر و راهی عراق شد و در هشتم ذیحجه وارد زندان بصره گردید و پس از یک سال از آنجا به بغداد فرستاده شد[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۶۲؛ بحارالأنوار، ج۹۶، ص۳۸.
- ↑ الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۲، ص۴۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۱.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۶۲؛ بحارالأنوار، ج۹۶، ص۳۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۲.
- ↑ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۷۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۳.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۵۳۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۳.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۸۵؛ وقعة الطف، ص۱۵۲.
- ↑ الارشاد، ص۵۷۹؛ منتهی الآمال، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۴.