بحث:استقامت در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

در معنای استقامت

راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته می‌شود. راه حق به این چنین راهی تشبیه شده است، مانند: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۱]، وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا[۲]، إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳]. لازمه آن، استقامت انسان بر راه و روش مستقیم است؛ مانند قوله: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا[۴]، و قوله: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ[۵]، و قوله: فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ[۶][۷]. فخرالدین هم در این باره در مجمع‌البحرین فرموده: و استقامت، اعتدال در امر است.فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ: در توجّه نمودن بدون الهه، و قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ؛ یعنی بر طاعت، و گفته اند: چیزی را با او شریک قرار نداند[۸]. مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب استفعال است و دلالت می‌کند بر طلب قیام در امر، خواه ارادی باشد و خواه طبیعی و یا عملی، مانند: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، ثُمَّ اسْتَقَامُوا، فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ، که طلب قیام را اراده می‌کنند، و نیز اراده می‌کنند که آن امر و به فعلیت درآمدنش، دوام یابد و نفس خود را بر آن امر، در عمل، در قول توحید و در عهد، منصوب نمایند، و طلب طبیعی هم چنان است که در: الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ آمده است[۹].

هم‌چنین شیخ طوسی در تبیان، و طبرسی در مجمع‌البیان، در معنای استقامت در آیه: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، فرموده‌اند: و استقامت استمرار داشتن در جهت واحد است و این که نه به سمت راست عدول کند، و نه به سمت چپ[۱۰]. باز شیخ طوسی در تبیان فرموده: استقامت استمرار بر جهت صواب است و هر وقت استمرار بر وجه خطا باشد، استقامت نامیده نمی‌شود[۱۱]. نیز او فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ، فرموده: استقامت بر طریق حق که عقل به آن دعوت می‌کند، طاعت خدای متعال است[۱۲].

همین طور فی قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، فرموده: برای امر خدای متعال، وعظ استمرار و پایداری داشته باشند. علامه طباطبایی در المیزان فرموده: استقامت، طلب قیام شیء و درخواست ظهور و آشکار شدن همه آثار و منافع آن است. پس استقامت راه، متّصف نمودن آن است به آنچه از راه قصد می‌شود، مانند: مستقیم بودن، واضح و آشکار بودن. و عدم تمایل و انحراف و استقامت انسان در امر، به این است که از نفس خودش قیام آن و اصلاحش را طلب نماید، به گونه‌ای که با فساد و نقصی مواجه نشود و به طور کامل و تمام حاصل گردد؛ قال الله تعالی: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ؛ یعنی حق توحید او جلّ و علا را به جا می‌آورند[۱۳].[۱۴]

صراط المستقیم

در تحقیقی که در معنای استقامت انجام شد، ارتباط تطبیقی استقامت و «صراط مستقیم» حاصل می‌گردد. لذا با استناد به آیات ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳ سوره مبارکه انعام به تحقیق درباره مفهوم صراط مستقیم می‌پردازیم تا معنای استقامت بیشتر مفهوم گردد: قوله تعالی: مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ[۱۵]؛ یعنی هر که را خدای متعال اراده هدایت او کند، سینه او را برای قبول اسلام گشاده می‌نماید. و قوله تعالی: وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا[۱۶]: بنابراین مفهوم صراط مستقیم، شرح صدر پیدا نمودن برای قبول اسلام است[۱۷].

شرح صدر چیست؟ و علامت آن کدام است؟

هنگامی که آیه: أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۱۸]، نازل شد، از پیامبر (ص) سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: «نُورٌ يَقْذِفُهُ‏ اللَّهُ‏ فِي‏ قَلْبِ‏ مَنْ يَشَاءُ فینشرح له صدره و ینفخ»: نوری است که خدای متعال در دل هر کس که بخواهد افکنده و در پرتو آن، سینه او وسیع و گشاده می‌شود (دارای آن چنان روح بزرگی می‌گردد که برای پذیرش هر مسأله و واقعه‌ای، هر چند در کیفیت، عجیب، و در کمیت، بزرگ و عظیم باشد، آمادگی می‌یابد). و نیز از پیامبر (ص) سؤال شد که داشتن شرح صدر، آیا علامت و نشانه‌ای هم دارد که با آن شناخته شود؟ آن حضرت فرمود: «نَعَمْ، الْإِنَابَةُ إِلَى‏ دَارِ الْخُلُودِ، وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ ِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ»: آری، توجه داشتن به سرای جاویدان (آخرت)، و مهیای رها شدن از سرای فریب (دنیا)، و با عمل صالح و ایمان آماده مرگ بودن، پیش از این که فرا رسد[۱۹].[۲۰]

پانویس

  1. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  2. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  3. «به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
  4. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  5. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  6. «پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.
  7. مفردات، ص۴۱۸.
  8. مجمع البحرین، ص۱۴۵.
  9. التحقیق، ج۹، ص۳۴۳.
  10. تبیان، ج۶، ص۷۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۳.
  11. تبیان، ج۵، ص۱۷۶.
  12. تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.
  13. المیزان، ج۴، ص۳۶۳.
  14. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۲.
  15. «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
  16. «و این راه راست پروردگار توست» سوره انعام، آیه ۱۲۶.
  17. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.
  18. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  19. المیزان، ج۱۱، ص۴۷.
  20. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.