سیحان بن صوحان عبدی در تاریخ اسلامی
سیحان بن صوحان، جزو صحابه
در جنگ با مرتدان عمان و مهره، سیحان بن صوحان فرمانده عبدالقیس و خریت بن راشد هم فرماندهی بنی ناجیه را به عهده داشت. این دو باعث تقویت جبهۀ مسلمانان گردیدند و دشمن را شکست دادند[۱].
ابن حجر، نامش را در اصابه آورده و درواقع او را جزو صحابه دانسته است. وی تصریح میکند که فرماندهان با اهل رده همه از صحابه بودند؛ در نتیجه سیحان بن صوحان هم جزو صحابه بود[۲]. ابن کلبی مینویسد: وی قبل از صعصعه، خطیب و سخنور بود. او و برادرش زید روز جنگ جمل کشته شدند درحالی که پرچم به دست بودند[۳].[۴]
سخنرانی سیحان در همراهی با امیر مؤمنان
وقتی امیرالمؤمنین، امام حسن(ع) و عمّار را برای گرفتن نیرو به کوفه فرستاد، ابوموسی مخالفت میکرد و برخی سخن گفتند. عبدالخیر خیوانی گفت: ای ابوموسی! آیا طلحه و زبیر بیعت کردند؟ گفت: آری! پرسید: آیا از علی کاری سر زده که نقض بیعتش روا باشد! ابوموسی گفت: نمیدانم! گفت: تو درکی نداری و ما تو را ترک میکنیم تا بدانی آیا کسی خارج از این فتنه وجود دارد؟ مردم چهار گروه هستند؛ علی در پشت کوفه، طلحه و زبیر در بصره، معاویه در شام و جمعی در حجاز، که با آنان بینیازی حاصل نمیگردد و همراه آنان با دشمن جنگ نمیشود. ابوموسی گفت: اینها بهترینِ مردم هستند. این فتنه است. عبدالخیر گفت: بر تو ناخالصیات پیروز شده، ای ابوموسی![۵]
در این جمع، سیحان بن صوحان گفت: ای مردم! چارهای از این کار نیست و این مردم طرف دار والی و حاکمی هستند که ستمگر را دفع و طرد میکند و مظلوم را عزیز میدارد و مردم را گردآورده است. و این والیِ شماست؛ شما را میخواند که بنگرید در آنچه بین او و دو صاحبش (طلحه و زبیر) رخ داده و او مأمون بر امت، فقیه در دین است. پس هرکس به سوی او حرکت کند، ما همراهش میرویم[۶].
سیحان در این سخنان به ستایش از حضرت پرداخته و ویژگیهای ایشان را بیان کرده است و تصمیم حضرت را به جهت فقاهتش در دین، درست میداند و دیگران را به آن فرا میخواند.[۷]
شهادت سیحان
هنگام نبرد جمل، وقتی هند بن عمرو مرادی به شتر عایشه حمله کرد، ابن یثربی در برابرش ایستاد؛ پس با هم درگیر شدند. ابن یثربی هند را کُشت. سپس سیحان حمله کرد. ابن یثربی هم با او درگیر شد. و او را به شهادت رساند. آنگاه عِلباء بن هیثم حمله کرد. ابن یثربی او را هم کشت. سپس صعصعه حمله کرد و او نیز مجروح شد[۸].
مورخان نوشتهاند: سیحان در جنگ جمل کشته شد و او با برادرش زید در یک قبر دفن گردید[۹]. نقل کرده اند: زید بن صوحان خود چنین وصیت کرد و گفت: مرا و پسر مادرم را در یک قبر دفن کنید و خونی را از ما مشویید؛ زیرا ما قومی هستیم که مُخاصمه خواهیم کرد[۱۰]. رحمت خدا بر او باد.[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۷۳.
- ↑ ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ نسب معد و الیمن الکبیر، ص۱۰۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 139.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۱۲۰؛ نویری، نهایة الأرب، ج۲۰، ص۵۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۹۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۲۹؛ نویری، نهایة الأرب، ج۲۰، ص۵۱ و جمهرة خطب العرب، ج۱، ص۲۹۸: أيُّها النَّاسُ، إنَّهُ لا بُدَّ لِهذا الأَمرِ، و هَؤلاءِ النَّاسِ مِن وَالٍ يَدفَعُ الظَّالِمَ، وَ يُعِزّ المَظلومَ، وَ يَجمَعُ النَّاسَ، و هذا واليكم، يَدعوكُم لِيَنظُرَ فيما بَينَهُ و بَينَ صاحَبَيْهِ، و هو المأمونُ على الأمَّة، الفقيهُ في الدِّينِ، فمَن نَهَض إلَيهِ فَإنَّا سائِرونَ مَعَهُ.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 139 - 140.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۵۳۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۴۷-۲۴۸؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ج۱۳، ص۲۴۶.
- ↑ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۱۲۵.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۴۴۵.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 140 - 141.