زمینه‌های قیام امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عوامل نهضت حسینی

بنابراین، اصول جامعه‌ای که پیامبر اکرم(ص) تأسیس کرده بود به راه فنا می‌رفت و سنت‌ها و ارزش‌های دینی به فراموشی سپرده می‌شدند. انحطاط دینی، اخلاقی و فرهنگی جامعه، به ویژه در نیمه اول دهه چهارم هجری، به اوج خود رسیده بود. از زمان خلیفه سوم، اشرافی‌گری و بذل و بخشش‌های بی‌حد و حصر از بیت‌المال به اقوام و نزدیکان، متعارف شد و مسلط کردن تبعیدی‌های عصر نبوی بر مقدرات جامعه اسلامی و در نهایت، قدرت بخشیدن به حزب اموی، خلافت اسلامی را به سلطنت کسری و قیصر مبدل ساخت.

اکنون چه کسی باید برای اصلاح امور قیام کند؟ یک فرد انقلابی و اصلاح طلب! اما کسی که به ناهنجاری‌های جامعه معترض است و ادعای اصلاح‌طلبی دارد، باید پیش از آنکه مصلح شود، صالح باشد؛ زیرا آرمان‌گرایی و اصلاح‌طلبی در سخن و شعار خلاصه نمی‌شود، بلکه درگیری با مشکلات و معضلات را طلب می‌کند.

از این‌رو، مصلح باید آگاه، خودساخته، مدیر و مدبر باشد؛ زیرا اصلاح اسلامی، حرکتی انقلابی است؛ انقلاب در افکار، فرهنگ، اخلاق و روحیات انسان‌ها و به موازات آن، تغییر در نظام‌های اجتماعی فاسد و حاکم بر آنها. بنابراین، اصلاح اسلامی، تغییری است در راستای رشد و کمال انسان، که هم مبارزه با آداب و عادات ناپسند را لازم می‌شمرد و هم نظام‌های حاکم بر اجتماع را به رعایت حق و عدالت و انجام اعمال صواب و صلاح وا می‌دارد.

از این‌رو، پیامبر بزرگ اسلام(ص) دو جهاد را بر مسلمانان متعهد، تکلیف کرده است؛ جهاد اکبر یا مبارزه با تجاوزات و طغیان‌های نفس انسان و جهاد اصغر، یا مبارزه با دشمنان خارجی و داخلی جامعه اسلامی. امامان بزرگوار شیعه، زمانی که جامعه انسانی گرفتار فساد شده بود، برای اصلاح آن، پیروان خویش را به هر دو جهاد فرا می‌خواندند. چنان که حسین بن علی(ع) به عنوان یک مصلح اجتماعی، با قیام خود علیه ظلم و فساد، در همان حال که زمینه انقلاب اجتماعی را فراهم می‌سازد، یاران و هوادارانش را به تهذیب نفس و تقوای الهی دعوت می‌کند.

این امر نه تنها به لحاظ هدفی که اسلام دنبال می‌کند، یعنی تربیت انسان‌های وارسته و خداگونه، بلکه از جنبه عقلی نیز دارای اهمیت است؛ زیرا اگر اصلاح طلبان خود صالح نباشند، نه معنای اصلاح را به درستی درک خواهند کرد و نه می‌توانند بر فساد غلبه یابند؛ چه این که در مسیر مبارزه ممکن است پیش از آنکه دیگران را به صلاح آورند، خود تسلیم فساد شوند، چنان که بسیاری مبارزان و مصلحان به دلیل عدم خودسازی و تقوای لازم، خویش را به دشمن تسلیم کرده و یا در صورت پیروزی، به دلیل همین وابستگی‌های نفسانی و رذایل اخلاقی، تشکیلات و نظام فاسدی را بنیان نهادند که در برخی مواقع به مرور از رژیم‌های گذشته بدتر شدند. پیروزی عباسیان بر امویان و فسادی که بعدها در دستگاه حکومت آنان به وجود آمد، شاهدی روشن بر این مدعاست.

از سوی دیگر، اصلاح فردی نیز بدون توجه به اصلاح اجتماعی را به جایی نمی‌برد؛ زیرا رشد و تکامل و پالایش انسان در گرو همین مبارزات اجتماعی است[۱].

از این‌رو، اسلام بر اصلاح رهبری سیاسی جامعه تأکید می‌ورزد و پیروان خویش را بر رهبران فاسد می‌شوراند تا نظام‌های جور را مورد تهدید قرار داده، رهبری آنان را به صالحان و با تقوایان بر گردانند. چنان که امام حسین(ع) انگیزه قیام خود را چنین تبیین می‌فرماید: «مردم! پیامبر خدا(ص) فرمود: هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال کرده، پیمان الهی را در هم شکسته، با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت در آمده، در میان بندگان خدا، راه گناه و دشمنی در پیش می‌گیرد، اگر در برابر چنین زمامداری با عمل یا با گفتار خویش مخالفت نکند، بر خداوند است که، این فرد (بی‌تفاوت) را به جایگاه همان طغیانگر، که آتش جهنم است، داخل گرداند.

مردم! آگاه باشید، اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترک کرده و پیروی از شیطان را پیشه خود ساخته‌اند. فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل کرده «فییء» را به خود اختصاص داده و حلال و حرام خداوند را تغییر داده‌اند. در حالی که من به هدایت و اصلاح جامعه اسلامی از دیگران شایسته‌ترم»[۲].[۳]

  1. محمد جواد صاحبی، احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی، ص۳۹.
  2. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲.
  3. قنبری‌نژاد اصفهانی، حمید رضا، مقاله «اصلاحات از منظر امام حسین»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص۲۳.