عزاداری برای اهل بیت در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عزاداری اهل بیت (ع) در مدینه

کاروان اسیران هر چند به وطن خود بازگشته‌اند، وظیفه مهم و بزرگی بر عهده دارند که شاید از وظایفی که در کوفه و شام انجام دادند کمتر نباشد. آنان نه تنها نسل حاضر و سراسر کشور را باید از جنایات و وحشی‌گری‌های بنی امیه آگاه سازند، بلکه باید این حقایق را با همه جزئیات آن به نسل‌های آینده اسلامی و به تاریخ بشر تحویل دهند. برای رسیدن به این هدف راهی جز استفاده از سوگواری و عزاداری نبود. از این‌رو آن بزرگواران پس از ورود به مدینه همواره به سوگواری و عزاداری مشغول بودند و هر یک به گونه‌ای میکوشید خاطره‌های جان‌سوز کربلا را زنده نگه دارد. از باب نمونه، وقتی زینب کبری کنار در مسجد پیامبر رسید، گریه جان‌سوزی کرد و فرمود: ای جد بزرگوار من! خبر شهادت برادرم حسین را آورده‌ام[۱]

او هم‌چنان اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد و هرگاه چشمش به امام سجاد می‌افتاد داغش تازه‌تر می‌شد[۲]. آنان در کنار قبر پیامبر نیز دسته جمعی به مرثیه سرایی و سوگواری پرداختند.

از امام صادق (ع) نقل شده است: «بر امام حسین (ع) یک سال در هر روز و شب عزاداری شد، مدت سه سال از روزی که آن حضرت به شهادت رسید. مسوربن مخرمه[۳] و گروهی از اصحاب رسول خدا (ص) پنهانی و در حالی که نقاب به چهره می‌زدند، در این مجالس شرکت کرده، گوش می‌دادند و گریه می‌کردند»[۴]؛

چرا پنهانی و با نقاب؟ بدون تردید شرکت در مجالس حسینی، نوعی اعتراض به یزید و هواداران او به شمار می‌آمد و آنان از ترس این که از سوی حکومت شناسایی و برای آنها مزاحمت ایجاد شود، این گونه در عزای امام شرکت می‌کردند.[۵]

  1. «يَا جَدَّاهْ إِنِّي نَاعِيَةٌ إِلَيْكَ أَخِيَ الْحُسَيْنَ»
  2. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۸؛ نفس المهموم، ترجمه شعرانی، ص۲۷۵.
  3. وی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران با وفای امام علی (ع) بود. او نامه‌ای از علی (ع) برای معاویه برد که معاویه به آن نامه پاسخ نداد. وی پس از خلافت امام علی (ع) به مکه رفت و در آنجا اقامت گزید. او با یزید بیعت نکرد و پس از شهادت امام به سرزنش ابن‌زبیر پرداخت. وی در سال ۶۴ ق درگذشت. (تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۵؛ الاصابه، ج۶، ص۱۱۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۳۱؛ اسد الغابه، ج۴، ص۳۷۵).
  4. «نِيحَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَنَةً فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ وَ ثَلَاثَ سِنِينَ مِنَ الْيَوْمِ الَّذِي أُصِيبَ فِيهِ وَ كَانَ الْمِسْوَرُ بْنُ مَخْرَمَةَ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَأْتُونَ مُسْتَتِرِينَ مُتَقَنِّعِينَ فَيَسْتَمِعُونَ وَ يَبْكُونَ»بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۰۲؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷. در دعائم آمده است: «وَ كَانَ الْمِسْوَرُ بْنُ مَخْرَمَةَ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» که اشتباه است ابوهریره پیش از قضیه کربلا از دنیا رفته بود. بحارالانوار نیز از دعائم نقل کرده است، پس معلوم می‌شود نسخه‌ای که علامه از آن نقل کرده درست بوده است.
  5. مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۹۴-۲۹۶.