اصحاب شمال در قرآن
مقدمه
مراد از «شمال» در مقابل یمین، سمت چپ است که در عُرف عرب کنایه از شومی و نگون بختی است و «اصحاب شمال» به کسانی گفته میشود که عاقبتی شوم دارند و «اصحاب مشئمه» نیز نام دیگری برای «اصحاب شمال» است. راغب گوید: شمال که جمعش اَشمُل و شُمُل و شمائل است به معنی چپ و ضد یمین (راست) است.
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ[۱]، وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ[۲]. در عرب یمن و میمنه را به راست و شؤم و مشئمه را به چپ نسبت میدهند. از اینرو اصحاب میمنه و مشئمه را اصحاب الیمین و اصحاب الشمال نامیدهاند. وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ[۳]. أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ[۴]، وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ[۵] و همچنین به پارچهای که خود را با آن میپوشانند شِمال گفته میشود و این وجه تسمیه، مانند نامیده شدن بسیاری از لباسهاست که به نام عضوی که بر آن پوشیده میشود، نام میگیرد، مانند این که به آستین «دست» و به قسمت جلو و عقب لباس «صدر و ظهر» و به قسمت پای شلوار «رِجل» اطلاق میگردد. الاشتمال بالثوب: این است که پارچهای را به دور بدن بپیچد و آن را به سمت چپ بیندازد. روایت شده است که «نَهَى عَنِ اشْتِمَالِ الصَّمَّاءِ»[۶] یعنی از این که انسان پارچهای را بر دوش بیندازد که از سمت راست شانه به سمت چپ را در بر گیرد به گونهای که دستان انسان قادر به انجام هیچ کاری نباشد، نهی شده است[۷].
اصحاب شِمال در اصطلاح قرآن، کسانیاند که کافر و تکذیبکننده حق و گمراه بوده و در قیامت نامه اعمال خود را با دست چپ دریافت میکنند. واژه اصحاب شمال دو بار در قرآن ذکر شده است[۸] و اصحاب المشئمة نیز سه بار آمده است[۹] همچنین از اصحاب شمال با اوصاف «مکذّبین»، «ضالّین»، «کافر» و «اعمی» یاد شده است[۱۰].
علت نامگذاری عدهای به «اصحاب شِمال» دادن نامه اعمال به دست چپ آنهاست که در عرف عرب نوعی بیم دادن محسوب میشود؛ زیرا دادن نامه به دست راست نشانه پذیرش و تکریم و دادن نامه به دست چپ، علامت رد و توبیخ و اهانت به شمار میرود[۱۱].
به تعبیر زیبای صدرالمتألهین شیرازی، عالم هستی دارای دو جانب راست و چپ است؛ جانب راست آن ملکوت اعلی و جانب چپ آن ملکوت شفلی و جایگاه ارواح اشقیا و فرشتگان عذاب و کاتبان بدیها و دوزخ گنهکاران است[۱۲].
علت سقوط اصحاب شمال را باید در کوردلی آنان[۱۳] و رفاه و تنعّم و غرق شدن در مادیات[۱۴] و اصرار بر گناهان و انکار معاد[۱۵] و همنشینی با اهل باطل[۱۶] و ترک نماز[۱۷] و بیاعتنایی به امور مساکین و نیز بیایمانی و گمراهی آنان دانست[۱۸]. اصحاب شمال در برزخ و در قیامت، مبتلا به انواع بد حالیها و گرفتاریها میشوند و از آنان با آشامیدنیها و خوراکیهای دوزخی پذیرایی میشود و در عالم قبر و برزخ با شرارههای آتش و آب سوزان مواجه میگردند[۱۹]. آنها در روز قیامت آرزو میکنند که ای کاش نامه اعمال خود را دریافت نمیکردند. آنان کسانیاند که در دنیا با مال و مقام در رفاه بودند و روز به روز سلطه خود را بر این و آن میگسترانیدند و از خدا و معاد غافل بودند. در حالی که در روز قیامت انگشت حسرت به دندان گرفته و میگویند: مال و مقام برای ما سودی نبخشید و اکنون قدرت و شوکتی نداریم! ای وای ثروتم مرا بینیاز نکرد مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ[۲۰]، هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ[۲۱]. آن روز خطاب میرسد که ای فرشتگان عذاب خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ[۲۲]، إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ[۲۳].
با توجه به اینکه اصحاب شمال، نامه اعمال را به دست چپشان میدهند که علامت مردودیت و خفت آنان است؛ در مقابل، اصحاب همین که نامه اعمال را به دست راستشان میدهند که نشانه پیروزی و سربلندی آنان است، قرآن کریم سخن از گروهی دیگر به میان آورده که نامه عملشان را از پشت سر به آنها میدهند! و این دسته را نیز در مقابل اصحاب یمین قرار داده است: فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا * وَيَصْلَى سَعِيرًا[۲۴]. آیا این گروه سوم غیر از اصحاب شمالاند؟ به نظر میرسد که این گروه هم، دسته و طبقهای از همان اصحاب شمالاند، اما علت اینکه نامه را از پشت سر دریافت میکنند به خاطر این است که صورتهای آنان به پشت سرشان بر گردانده شده است[۲۵] و دلیل بر این، آیه شریفهای است که میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۲۶]. قتاده و مقاتل بن سلیمان که هر دو از تابعیناند گفتهاند: استخوانهای سینه اصحاب شمال شکافته میشود، سپس دست چپ آنان در سینههایشان از پشتشان خارج میشود و به این ترتیب نامه عمل خویش را از پشت سر با دست چپ میگیرند[۲۷].[۲۸]
منابع
پانویس
- ↑ «و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹.
- ↑ «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
- ↑ «و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
- ↑ «آیا به آنچه خداوند آفریده است ننگریستهاند که چگونه سایههای آن از راست و چپ باز میگردد و با فروتنی به خداوند سجده میبرد؟» سوره نحل، آیه ۴۸.
- ↑ «و تو آنان را بیدار میپنداشتی در حالی که آنان خفتهاند و ما آنها را (در خواب) به راست و به چپ میغلتانیم» سوره کهف، آیه ۱۸.
- ↑ مسند الامام احمد، ج۳، ص۱۳.
- ↑ مفردات، ص۴۶۴.
- ↑ وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
- ↑ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹؛ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.
- ↑ وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغانگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹؛ وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراهتر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲؛ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ «و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند،» سوره انشقاق، آیه ۱۰؛ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ «و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
- ↑ التحقیق، ج۱۴، ص۲۷۰.
- ↑ تفسیر القرآن الکریم، ج۷، ص۲۲-۲۳.
- ↑ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۸-۹؛ وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراهتر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.
- ↑ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ «چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۵.
- ↑ وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «و میگفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوانهایی، باز برانگیخته میشویم؟» سوره واقعه، آیه ۴۷.
- ↑ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ «و با پریشانگویان، پریشانگویی میکردیم» سوره مدثر، آیه ۴۵.
- ↑ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» سوره مدثر، آیه ۴۳.
- ↑ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴؛ وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغانگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲.
- ↑ وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغانگاران گمراه باشد» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ «و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.
- ↑ «داراییم به کار من نیامد» سوره حاقه، آیه ۲۸.
- ↑ «اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۹.
- ↑ «بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد» سوره حاقه، آیه ۳۳-۳۶.
- ↑ «امّا آنکه کارنامهاش به دست راست وی داده شود میگوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید! * به زودی با حسابی آسان به حساب او رسیدگی میشود * و شادان نزد خانوادهاش باز میگردد * و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند * به زودی (به لابه)، مرگ (خود) را فرا میخواند * و بر آتشی افروخته درمیآید» سوره انشقاق، آیه ۷-۱۲.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۴۳.
- ↑ «ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۴۱۸.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اصحاب شمال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 252-253.