امت مقتصده

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

واژه‌شناسی

«امت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورد،[۱] و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانه‌روی (اجتناب از افراط و تفریط)[۲] است، بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانه‌رو است. برخی اقتصاد را به معنای استقامت در عمل دانسته‌اند؛ زیرا کسی که چیزی را قصد کرده مستقیم به سوی آن حرکت می‌کند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.[۳] امت مقتصده در اصطلاح به جماعت میانه‌رو در امر دین و تسلیم فرمانهای الهی گفته می‌شود؛[۴] جماعتی که با عمل به فرمان‌های الهی همواره از افراط و تفریط دور بوده و درحد اعتدال به‌سر می‌برند.[۵]

امت مقتصده در قرآن

این ترکیب یک بار در قرآن کریم و در آیات مربوط به اهل کتاب آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتابایمان آورده و پرهیزگار می‌شدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد بهشت می‌کرد و اگر تورات و انجیل و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا می‌داشتند از برکات آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند. بعضی از اهل کتاب میانه‌رو و بسیاری از آنان بد عمل‌اند: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ[۶]، ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ[۷] واژه ﴿مُقْتَصِدٌ در آیه ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۸] درباره میانه‌رو بودن برخی از بندگان خدا به‌کار رفته و آنان را میان گروهی که به خود ستم کرده‌اند و کسانی که به سوی خیرات پیشی می‌گیرند قرار داده است. در آیه ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ[۹] نیز درباره گروهی از انسان‌ها به‌کار رفته است که پس از نجات یافتن از گرفتاری در امواج دریا از اعتدال خارج نشده‌اند. افزون بر آیات یاد شده که واژه «امت مقتصده» و «مقتصد» در آن آمده، آیات دیگری هم بدون استفاده از الفاظ یاد شده، مرتبط با مفهوم میانه و میانه‌روی است؛ همچون آیات ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۱۰]، درباره میانه بودن امت اسلامی، ﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ[۱۱] در مورد ارائه صراط مستقیم از سوی خداوند به عنوان راهی میانه، ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا[۱۲] و ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۱۳] درباره لزوم میانه‌روی در بخشش، ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ[۱۴] در توصیه به اعتدال در راه رفتن از سوی لقمان به فرزندش و ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا[۱۵] که به خواندن نماز با آهنگ میانه(نه بلند و نه کوتاه) دستور می‌دهد.[۱۶]

تبیین امت مقتصده

میانه‌روی تنها در محدوده حق و در محور صراط مستقیم، یعنی راه میانه‌ای که از سوی خداوند ارائه می‌شود: ﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ[۱۷].[۱۸] معنا می‌یابد؛ راهی که از سوی خداوند ارائه شده یعنی اسلام [۱۹] دینی میانه و احکام و دستورات آن در حد اعتدال است. نمونه‌هایی از این احکام در زمینه‌های گوناگون اقتصادی، اخلاقی و... در قرآن چنین آمده است:

  1. هرگز دست خود را به گردنت مبند (انفاق را ترک مکن) و آن را یکسره مگشای (هرچه داری به گزاف مده) ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا[۲۰] بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که... در انفاق نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۲۱]
  2. لقمان در توصیه‌ای به فرزند خویش وی را به اعتدال در راه رفتن فرا می‌خواند. ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ[۲۲] حکایت کلمات حکمت‌آمیز لقمان در قرآن به نوعی سفارش همان امور به مسلمانان به حساب می‌آید.
  3. در آیه ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا[۲۳] به خواندن نماز با صدای (معمولی)، نه بلند و نه کوتاه فرمان داده شده است.

با توجه به اینکه راه میانه همان اسلام و احکام آن است، میانه‌رو کسی است که در این راه وارد شده و به همه احکام آن ملتزم باشد، ازاین‌رو کسانی که بین اعتقاد به خدا و اعتقاد به رسول او جدایی انداخته و به بخشی از شریعت و احکام آن ایمان می‌آورند و در این میان راه میانه‌ای را می‌جویند، حقّا کافرند ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا[۲۴]؛ نه میانه‌رو، چنان‌که منافقان نیز که نه راه مؤمنان و نه راه کافران را می‌پیمایند و بین آن دو سرگردان‌اند جایگاه آنان در آتش بوده ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا[۲۵] و هرگز سهمی از عنوان میانه‌روی ندارند.

در قرآن کریم، امت اسلامی، امتی معتدل، وسط و به دور از افراط و تفریطهای گروههای دیگر معرفی شده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا [۲۶] برخی، چون مشرکان و بت‌پرستان گرفتار جسم‌گرایی و دنیاطلبی گشته و به آخرت اعتقادی ندارند و اهمیتی برای امور روحی و معنوی قائل نیستند. در مقابل، عده‌ای مانند نصارا، کمالات جسمانی را به کناری نهاده و به تقویت جانب روح پرداخته‌اند. قدر مشترک هر دو گروه آن است که به نتیجه مطلوب و هدایت صحیح دست نمی‌یابند؛ امّا امت اسلامی با هدایت دینی از سوی خداوند امت وسط قرار داده شده است، به‌گونه‌ای که نه ترک دنیا گفته و نه از معنویاتدست کشیده است؛ به عبارت دیگر به هر دو جنبه جسمی و روحی وجود خویش توجّه کرده و از سعادت مادی و معنوی بهره برده است، ازاین‌رو امت اسلامی، امت میانه، معیار سنجش افراط و تفریط [۲۷] و بهترین امتهاست: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ[۲۸]، به همین جهت، برابر روایتی از اهل بیت (ع)، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده،[۲۹] از پیامبر (ص)پیروی کرده‌اند [۳۰] وبراساس کتاب خدا و امر او سخن گفته‌اند،[۳۱] با تعبیر «امت مقتصده» و میانه‌رو یاد شده است. ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ[۳۲] در برخی آیات آمده است که به هنگام گرفتاری در امواج دریا همه انسان‌ها خداوند را از روی اخلاص می‌خوانند؛ ولی پس از نجات یافتن تنها برخی از آنها میانه‌روی را در پیش می‌گیرند. ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ[۳۳] گفتنی است که گرچه میانه‌روی و اقتصاد از صفات پسندیده و از فضایل انسانی است؛ ولی این صفت خود دارای درجاتی است که دارندگان درجه پایین آن: ﴿وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ[۳۴] در مقابل پیشی‌گیرندگان به نیکیها بوده و دارندگان درجه بالای آن همان پیشی گیرندگان به خوبی‌ها هستند: ﴿وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ[۳۵] البتّه همه کسانی که در درجات یاد شده به سر می‌برند با حفظ مراتب، عنوان ارزشی «میانه‌رو» بر آنان صادق است، برخلاف گروه سومی که در همین آیه ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۳۶] با تعبیر «کسانی که به خویشتن ظلم می‌کنند» از آنان یاد شده است: ﴿فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ . بسیاری از مفسران در تبیین امت مقتصده، تنها به درجه پایین آن توجه کرده و بر همین پایه آیه ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۳۷] را تفسیر کرده‌اند. برخی امت مقتصده را گروه فرمانبردار دانسته‌اند که از ارتکاب گناهان حذر دارد؛ ولی کاربرد واژه «مقتصد» نشان می‌دهد که اطاعت این گروه به مرحله نهایت نرسیده است.[۳۸] برخی آنان را کسانی دانسته‌اند که نه ترک عمل می‌کنند تا در زمره ستم‌کنندگان به خویش قرار گیرند و نه از دیگران پیشی می‌گیرند تا جزو ﴿سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ باشند.[۳۹] گفته شده: میانه‌روی بالاترین درجه برای اهل کتاب است و همین صفت برای امت اسلامی مرتبه‌ای متوسط است و مرتبه بالاتر از آن، یعنی پیشی گرفتن به خوبی‌ها: ﴿سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ مخصوص مسلمانان است.[۴۰] برخی نیز میانه‌روی را بر دو نوع دانسته‌اند:

  1. میانه‌روی بین افراط و تفریط که مطلقا امری پسندیده است؛ مانند شجاعت که حدّ اعتدال بین افراط تهور و تفریط ترس است. آیات ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ[۴۱] و ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۴۲] به این نوع اشاره دارد.
  2. میانه‌روی که کنایه است از آنچه میان امر پسندیده و ناپسند قرار می‌گیرد؛ مانند قرار گرفتن بین عدل و ظلم و نزدیک و دور. آیه ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۴۳] این نوع را بیان می‌کند.[۴۴] برخی معتقدند آیه ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ[۴۵] که اهل کتاب را به مقتصده (فرمانبردار) و مرتکبان اعمال بد تقسیم می‌کند، مربوط به قبل از اسلام است؛ زیرا اهل کتاب بعد از اسلام دو دسته‌اند: بدکاران (کسانی که ایمان نیاورده‌اند) و سابق بالخیرات (ایمان آورندگان). گفته شده: مقتصد آن گروه از اهل کتاب‌اند که از افراط در ابراز بغض نسبت به مسلمانان به دور بوده و به آنان آزار نمی‌رساندند و با آنان ایمان نیز نیاورده‌اند.[۴۶] به گفته دیگر، امت مقتصده کسانی هستند که درباره عیسی بن مریم (ع) نه غلوّ کرده که وی را خدا بدانند و نه تقصیر ورزیده و درباره وی سخن سخیف و ناروا گفته‌اند.[۴۷] بنا به شأن نزولی مراد از امت مقتصده نجاشی و اصحاب او هستند.[۴۸].[۴۹]

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص۸۶؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۳۸، «امت».
  2. لسان‌العرب، ج۱۱، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ تاج‌العروس، ج۵، ص۱۹۰، «قصد».
  3. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۴۱.
  4. المیزان، ج ۶، ص۳۹؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۳۰۲، «قصد».
  5. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «امت مقتصده»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص 284.
  6. «و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.
  7. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
  8. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  9. «و چون موجی سایه‌بان‌آسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشته‌اند می‌خوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانه‌رو هستند و نشانه‌های ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمی‌کند» سوره لقمان، آیه ۳۲.
  10. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید ، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  11. «و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر می‌خواست همه شما را راهنمایی می‌کرد» سوره نحل، آیه ۹.
  12. «و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.
  13. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  14. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  15. «بگو: چه «الله» را بخوانید و چه «رحمان» را؛ هر چه بخوانید، نام‌های نیکوتر او راست و به نمازت نه بانگ بردار و نه آن را بی‌آوا بخوان و میان آن (دو)، راهی (میانه) بگزین!» سوره اسراء، آیه ۱۱۰.
  16. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «امت مقتصده»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۸4-۲۸5.
  17. «و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر می‌خواست همه شما را راهنمایی می‌کرد» سوره نحل، آیه ۹.
  18. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص۱۱۲ ـ ۱۱۴.
  19. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۵۸۴.
  20. «و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.
  21. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  22. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  23. «بگو: چه «الله» را بخوانید و چه «رحمان» را؛ هر چه بخوانید، نام‌های نیکوتر او راست و به نمازت نه بانگ بردار و نه آن را بی‌آوا بخوان و میان آن (دو)، راهی (میانه) بگزین!» سوره اسراء، آیه ۱۱۰.
  24. «کسانی که به خداوند و پیامبرانش کفر می‌ورزند و برآنند تا میان خداوند و پیامبرانش فرق بگذارند و می‌گویند: ما به برخی ایمان داریم و برخی دیگر را انکار می‌کنیم و برآنند که راهی میانه بگزینند» سوره نساء، آیه ۱۵۰.
  25. «میان آن (دو گروه) سرگردان مانده‌اند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.
  26. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  27. المیزان، ج ۱، ص۳۱۹ ـ ۳۲۰.
  28. سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  29. جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص۴۱۳؛ روض‌الجنان، ج ۷، ص۶۰؛ الصافی، ج ۲، ص۵۱.
  30. التبیان، ج۳، ص۵۸۶؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص۳۴۲.
  31. جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص۴۱۳.
  32. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
  33. «و چون موجی سایه‌بان‌آسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشته‌اند می‌خوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانه‌رو هستند و نشانه‌های ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمی‌کند» سوره لقمان، آیه ۳۲.
  34. سوره فاطر، آیه ۳۲.
  35. سوره فاطر، آیه 32.
  36. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  37. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  38. التحریر و التنویر، ج ۶، ص۲۵۴.
  39. التحقیق، ج ۹، ص۲۷۰، «قصد».
  40. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۷۹.
  41. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  42. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  43. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  44. مفردات، ص۶۷۲، «قصد».
  45. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
  46. التحریروالتنویر، ج ۶، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.
  47. جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص۴۱۲؛ التبیان، ج ۳، ص۵۸۶.
  48. التبیان، ج ۳، ص۵۸۶؛ مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۴۲.
  49. خوش منش، ابوالفضل، مقاله «امت مقتصده»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۸5-۲۸7.