تبتل در قرآن
مقدمه
«تبتّل» مصدر باب تَفعّل از ریشه «ب ـ ت ـ ل» و در لغت به معنای جدا و قطع شدن است، از این رو به درخت خرمایی که از آن شاخهای جدا شده مُبتِل و به آن شاخه که از اصل خویش بینیاز گشته است بتول گویند[۱] و نیز زنی را که از مردان بریده و به آنان میل و رغبت نداشته و ازدواج نکرده باشد بتول نامند و از اینرو حضرت مریم را بتول گفتهاند[۲]؛ همچنین حضرت فاطمه(ع) را بتول لقب دادهاند یا بدان جهت که از حیث عفاف و فضیلت و دین و حَسَب بر سایر زنان برتری داشته، از آنان متمایز و جدا شده است یا بر اثر بریدنش از دنیا و پیوستنش به خدا[۳]. تبتّل در اصطلاح به معنای انقطاع کامل به سوی خدا و تجرید محض است[۴] که در آن معنای بریدن از غیر خدا و اخلاص نهفته است[۵]. این مفهوم شامل خلوص نیّت، زهد، اعراض از غیر خدا، تسلیم اراده حق شدن و با تمام وجود خود را بهاو سپردن میگردد.
تبتّل نزد اهل عرفان از منازل آغازین و ابواب سیر و سلوک است[۶] که برای آن درجات و مراحلی بدین شرح ذکر شده است:
- بریدن از حظوظ و ملاحظاتی که به قصد جلب منفعت یا دفع ضرر یا مطلق اعتنا کردن، نسبت به خلق انجام میشود که این همه با راضی بودن به تقسیم الهی، تسلیم شدن در برابر حکم خدا و ملاحظه حقیقت به دست میآید.
- بریدن از نفس که با اجتناب از هوا، بهرهمندی از نسیم اُنس با ملکوت و انتظار بارقه کشف حاصل میگردد.
- توجه به مقام سابقان که با تصحیح استقامت و پایداری، غرق شدن در قصد وصول به مطلوب و نظر به اشراقاتی که زمینهساز فنای سالک است میسر میگردد[۷]. واژه تبتُّل در آیه ۸ مزّمل: ﴿وَٱذْكُرِ ٱسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا﴾[۸] به کار رفته است؛ ولی آیاتی که بر پرستش انحصاری خدا و یاری نجستن به جز از وی[۹]، لزوم رغبت و میل به سوی پروردگار[۱۰]، عبادت خالصانه[۱۱]، هجرت به سوی حق[۱۲] و دوری جستن از خدایان دروغین و پرستشگران آنها[۱۳] دلالت دارند، به شکلی با این مفهوم در ارتباط بوده، به معنای آن اشارت دارند. مفسران با استفاده از آیات و روایات مربوط نکاتی را در اینباره یادآور شدهاند که به اختصار گزارش میگردد.
به گفته برخی مفسران، انقطاع مطلوب در آیه۸ مزّمل مجازی و خاص است و مراد از آن انقطاع از اعمالی است که مانع شبزندهداری و انجام مسئولیتهای مهمی چون نشر دعوت و مقابله با مشرکان در روز گردد و هرگز به معنای رهبانیت و اعراض از زنان و ترک تدبیر امور زندگانی نیست؛ زیرا رهبانیت با پیامبری سازگاری ندارد و چون پیامبر(ص) پیوسته از حالت مراقبت و انقطاع الیاللّهبرخوردار بوده پس مقصود در این فرمان تداوم آن است[۱۴]. برخی نیز این آیه را در وصف نماز شب و مانند عطف تفسیری برای آیه قبل: ﴿أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ ٱلْقُرْءَانَ تَرْتِيلًا﴾[۱۵] دانسته و با لفظی دانستن ذکر با همراهی قلب، مراد از تبتل را نیز تبتل به همراه لفظ دانستهاند[۱۶]. در پارهای از روایات تبتل به بلند کردن دستها به درگاه خدا و تضرع به سوی او تفسیر شده[۱۷] که با لفظی دانستن ذکر مناسب است[۱۸]. در بیان اینکه چرا در آخر آیه «تبتیل» به کار رفته است و نه تبتّل، برخی مفسران رعایت فواصل و موافقت با آیات پیشین و حفظ نظم را یادآور شدهاند[۱۹]. برخی نیز با اشاره به اینکه در این آیه تبتّل هدف و مقصود اصلی، و تبتیل راه رسیدن به آن است گفتهاند: نخست مقصود و به دنبال آن راه رسیدن و طریق آن بیان شده است[۲۰]. بعضی نیز احتمال حذف تبتّل به سبب دلالت فعل بر آن را داده و گفتهاند: در اینجا در حقیقت میان تبتّل و تبتیل جمع شده است و این شدت اهتمام به آن را میرساند[۲۱]. به گفته برخی دیگر، پیامبر(ص) هم مأمور بهتبتّل است و هم تبتیل؛ زیرا اولی به معنای اشتغال تام به خداوند، برای خودسازی جهت حمل رسالت است و دومی معنایش اشتغال به خدا برای منقطع شدن از غیر او به سوی او جهت ساختن جامعه است و نیز تبتّل که همان قبول انقطاع است به معنای قبول عصمت الهی در انقطاع به سوی او و تبتیل تلاش عملی برای منقطع کردن خویش و دیگران به سوی خداست، پس این انقطاع خاص فقط کار پیامبر(ص) نیست، چنانکه تنها از جانب خداوند هم نیست، بلکه دارای دو بُعد است: از یک سو جذبه الهی و از سویی دیگر تلاش در جهت آن از جانب پیامبر(ص) است[۲۲]. شایان ذکر است که تبتّلی که در قرآن بدان فرمان داده شده با اعراض از دنیا، ترک لذّات حلال، عزلت گزینی و رهبانیت و دوری از خلق که در روایات از آن نهی شده است[۲۳] دو مقوله جداگانهاند و این معنا که از آن به «تبتّل ممنوع» تعبیر میشود نه تنها در قرآن و احادیث به آن تشویق نشده، بلکه به شدّت از آن نهی شده است. مفسران با استفاده از آیاتی مانند ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تُحَرِّمُوا۟ طَيِّبَـٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ﴾[۲۴] و ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِىٓ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَـٰتِ مِنَ ٱلرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا خَالِصَةًۭ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلْـَٔايَـٰتِ لِقَوْمٍۢ يَعْلَمُونَ﴾[۲۵]، این بحث را مطرح ساخته و با استناد به روایاتی مانند «النَّهيُ رسول اللّه عَنِ التَّبَتُّلِ»[۲۶] یا ماجرای عثمان بن مظعون که لذّتها را بر خود حرام کرده بود و برخورد شدید پیامبر(ص) با وی[۲۷] و نیز حدیث «لا رَهبانِيَّةَ و لاتبتّل فِي الإِسلام» به تبیین این نوع تبتّل پرداخته و یادآور شدهاند که مقصود از این تبتّل ممنوع، بریدن از مردم و پیمودن طریق رهبانیت و ترک ازدواج و حرام کردن لذّتها بر خویش است[۲۸].[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ ترتیبالعین، ص۶۷ ـ ۶۸؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۲۸؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۱۱، «بتل».
- ↑ لسانالعرب، ج۱، ص۳۱۱؛ النهایه، ج۱، ص۹۴، «بتل».
- ↑ لسانالعرب، ج۱، ص۳۱۲؛ موسوعة اخلاق القرآن، ج۵، ص۵۹؛ مجمعالبحرین، ج۱، ص۱۵۲، «بتل»
- ↑ منازل السائرین، ص۳۰۲؛ غرائب القرآن، ج۶، ص۳۷۹.
- ↑ موسوعة اخلاق القرآن، ج۵، ص۵۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۲۶۸؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۸.
- ↑ منازلالسائرین، ص۵۸؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص۲۲۰؛ دایرةالمعارف تشیع، ج۴، ص۶۹.
- ↑ منازلالسائرین، ص۵۸؛ مدارجالسالکین، ج۲، ص۳۱ـ ۳۴.
- ↑ «و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزّمل، آیه ۸.
- ↑ ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
- ↑ ﴿وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرْغَب﴾ «و به سوی پروردگارت به رغبت روی آور» سوره انشراح، آیه ۸.
- ↑ ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ﴾ «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.
- ↑ ﴿فَـَٔامَنَ لَهُۥ لُوطٌۭ وَقَالَ إِنِّى مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّىٓ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْحَكِيمُ﴾ «آنگاه لوط به او گروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که اوست که پیروزمند فرزانه است» سوره عنکبوت، آیه ۲۶.
- ↑ ﴿وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدْعُوا۟ رَبِّى عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّى شَقِيًّۭا﴾ «و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸.
- ↑ التحریر و التنویر،ج۲۹، ص۲۶۵ـ۲۶۶.
- ↑ «یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزّمل، آیه ۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰،ص۶۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۷۱؛ وسائلالشیعه، ج۶، ص۲۸۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج۵، ص۵۷۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۶۴، ۷۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۱؛ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۲۶۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۶۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۸؛ التحریر والتنویر، ج۲۹، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶؛ غرائب القرآن، ج۶، ص۳۷۹.
- ↑ تفسیر بقاعی، ج۸، ص۲۰۸.
- ↑ الفرقان، ج۲۹، ص۲۱۶.
- ↑ صحیح ابن حبان، ج۹، ص۳۳۷؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۷؛ کنزالعمال، ج۱، ص۲۲۰؛ ج۱۶، ص۲۷۲.
- ↑ «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۸۷.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۱۲۵، ۱۵۷.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۴۹۴؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۹۰؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۱۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۹؛ موسوعة اخلاق القرآن، ج۵، ص۶۳.
- ↑ ناصح، علی احمد، مقاله «بکائین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۱۱۱.