نامۀ ۵۴ نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

طلحه و زبیر و دو صحابی نام‌دار پیامبر اکرم (ص)، پس از قتل عثمان با روی باز و بدون اجبار با امام (ع) بیعت کردند. اما امام در ارسال کارگزاران خود اقبالی به آن‌ها نشان نداد و آن‌ها را در اداراه امور حکومت داخل نکرد. این موضوع بر آنان گران آمد، زیرا آن‌ها در دل سودای دنیا داشتند و به امید بهره‌مندی از مواهب حکومت با امام بیعت کرده بودند. این‌گونه بود که آنان بیعت و عهد و پیمان خویش را شکستند و سردمدار و فتنه‌ای بزرگ شدند که نخستین جنگ دوره حکومت امام (ع) را رقم زد. امام (ع) آن‌ها را به یاد بیعتشان می‌اندازد و بیعت‌شکنی آن‌ها را مورد نکوهش قرار می‌دهد و آن‌ها را از آتش جهنم انذار می‌دهد. تاریخ صدور نامه پیش از جنگ جمل به‌سال ۳۶ ق است[۱].

فرازی از نامه

اما بعد، شما دانید –گرچه آن را کتمان کنید- که من به سراغ مردم نرفتم، بلکه آنان به سراغم آمدند و من با آنان بیعت نکردم، بلکه آنان با من بیعت کردند و شما از همانان هستید که به سراغم آمدید و بیعت کردید و توده مردم به خاطر قدرتی غاصب یا ثروتی بی‌حساب و بی‌کتاب، با من بیعت نکردند. پس اگر شما از سر صدق و صفا بیعت کردید از مخالفت بازگردید و هر چه زودتر به سوی خدا توبه کنید و اگر بیعت شما از روی کراهت بوده است پس با نفاقتان خود را محکوم کرده و برگ برنده را به دست من داده‌اید. به جان خودم سوگند که شما در نادیده انگاشتن حق و زیر پا نهادن آن از دیگر مهاجران سزاوارتر نیستید، پس چگونه است که تنها شما سردمدار این توطئه شده‌اید، اگر شما پیش از بیعت مخالفت می‌کردید آسان‌تر بود از این‌که پس از بیعت آن را بشکنید. شما پنداشته‌اید که من عثمان را کشته‌ام، داور میان من و شما کسانی از اهل مدینه هستند که نه با من بودند و نه با شما. پس هر کس باید به اندازه دخالت خود پاسخ‌گو باشد. ای دو پیرمرد، از توطئه خود دست بردارید، که اینک بزرگ‌ترین مشکل شما ننگ و بدنامی است که از آن می‌هراسید، در حالی‌که اگر توبه نکنید آش جهنم نیز بدان افزوده شود و "عار" و "نار" با هم خواهد شد[۲].

منابع

پانویس