محبت به کودکان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

در سیره پیامبر اکرم (ص) و اوصیای آن حضرت بر محبت و رحمت به کودکان تأکید بسیار شده است، چنان‌که از امام صادق (ع) روایت شده است که رسول خدا (ص) می‌فرمود: «کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر ورزید و چون به آنان وعده‌ای دادید، به وعده خود عمل کنید که آنان شما را روزی‌رسان خود می‌دانند»[۱].

هرچند انسان در تمام مراحل دوران زندگی‌اش نیازمند محبت و رحمت است، اما در دوران کودکی این نیاز شدیدتر است. ازاین‌رو پیشوایان دین بدان توجه داده‌اند، همان‌طور که در حدیث امام صادق (ع) آمده است که حضرت موسی (ع) از خداوند پرسید: پروردگارا، برترین اعمال نزد تو کدام است؟ فرمود: «دوست داشتن کودکان که من آنان را بر فطرت توحید آفریده‌ام»[۲].

در نگاه پیشوایان دین محبت به کودکان نشانه بیداری فطرت آدمی و کمالی حقیقی است، و هرچه انسان در مراتب کمال بالاتر رود، محبتش به کودکان عمیق‌تر و خالص‌تر می‌شود و این خود زمینه بارش رحمت الهی را بر آدمی تدارک می‌کند، چنان‌که در حدیث امام صادق (ع) آمده است: «بی‌گمان خداوند به خاطر شدت محبت انسان به فرزندش بدو رحمت می‌کند»[۳].

هیچ‌چیز در زندگی کودک جایگزین محبت خالصانه با جلوه‌های گوناگون آن نیست، و هیچ‌چیز مانند آن بر جان و روح و جسم کودک تأثیر مثبت نمی‌گذارد و زمینه‌ساز کسب کمال برایش نمی‌شود. ازاین‌روست که لازم است پدر و مادر چتر محبت و رحمت خود را بر سر فرزندان بگشایند و آن گیاهان لطیف را با مهر و عشق و تحسین آبیاری کنند تا درختانی برومند و پربار و استوار به بار آیند. امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) حدیثی را نقل کرده است که به خوبی بیانگر این مهم است: «هرکه فرزندش را ببوسد، خدای عز و جل در نامه عملش حسنه‌ای ثبت کند، و هر که فرزندش را شاد کند، خداوند او را در روز قیامت شاد نماید»[۴].

پیامبر اکرم (ص) چنان بر روابط محبت‌آمیز و ابراز محبت‌های راستین تأکید داشت که می‌فرمود: «فرزندان خود را بسیار ببوسید که با هر بوسیدن برایتان در بهشت مقام و مرتبتی فراهم می‌شود»[۵]؛

رسول خدا (ص) خود مظهر چنین ابراز محبتی بود، چنان‌که در حدیث امام صادق (ع) آمده است: «رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بسیار می‌بوسید»[۶] و در خبر امام باقر و امام صادق (ع) است که پیامبر تا فاطمه را نمی‌بوسید نمی‌خوابید[۷]. ابن‌عباس گوید: عایشه بر رسول خدا (ص) وارد شد درحالی‌که پیامبر (ص) فاطمه را می‌بوسید. پرسید: «أَ تُحِبُّهَا يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏(ص)» آیا او را دوست می‌داری ای رسول خدا؟ حضرت فرمود: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ‏ حُبِّي‏ لَهَا لَازْدَدْتِ‏ لَهَا حُبّاً»[۸]. بدان، به خدا سوگند اگر تو به میزان دوستی من نسبت به او آگاه بودی، بر محبت خودت به او می‌افزودی.

رسول خدا (ص) به تمام معنا جلوه رحمت و محبت بود و آن را بازگو می‌نمود و در رفتارش نشان می‌داد. از انس بن مالک نقل شده که گفته است هیچ‌کس را ندیدم که از رسول خدا (ص) نسبت به زن و فرزند مهربان‌تر باشد. ابراهیم [فرزند آن حضرت از ماریه قبطیه]در منطقه بالای مدینه در خانواده‌ای دوران شیرخوارگی را می‌گذراند. پیامبر (ص) نزد او می‌رفت و ما نیز همراه آن حضرت می‌رفتیم و آن خانواده آهنگر بودند و گاهی خانه پر از دود بود. پیامبر کودک را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید[۹]. پیامبر اکرم (ص) در رحمت و محبت به کودکان گشاده‌دل و گشوده‌دست بود و آنان را در جاری پربار مودت خویش می‌پرورید. آن پیام‌آور رحمت و محبت در ابراز دوستی خود به کودکان صریح و صادق بود و آن را در هر حالی جلوه می‌بخشید. عبدالله بن سنان[۱۰] از امام صادق (ع) چنین روایت کرده است: «روزی رسول خدا (ص) نماز ظهر را با مردم به جماعت می‌گزارد که دو رکعت آخر را به سرعت [و با ترک مستحبات]به پایان رساند. پس از نماز مردم گفتند: ای رسول خدا، آیا در نماز حادثه‌ای پیش آمد؟ فرمود: مگر چه شده است؟ گفتند: دو رکعت آخر نماز را با سرعت ادا کردید. فرمود: مگر صدای شیون کودک را نشنیدید؟»[۱۱].

موارد دیگری شبیه به این پیش‌آمده که رسول خدا (ص) همین‌گونه عمل نموده است، چنان‌که ابوسعید خدری گفته است: «روزی رسول خدا (ص) در نماز صبح که به امامت وی می‌گزاردیم، نماز را با کوتاه‌ترین سوره‌ها به پایان برد. گفتم: ای رسول خدا، امروز نماز را به گونه‌ای گزاردی که هیچ‌وقت این‌گونه [کوتاه]نمی‌گزاردی. فرمود: صدای کودکی را در صف زنان شنیدم [و ازاین‌رو نماز را کوتاه کردم]»[۱۲]. انس بن مالک نیز گفته است در نماز بودیم که پیامبر (ص) صدای کودکی را شنید، و آن حضرت از سر رحمتمحبت] به کودک نماز را کوتاه به‌جا آورد[۱۳]. ابو هریره نیز مانند این واقعه را روایت کرده است[۱۴]. پیام‌آور خوبی‌ها تاب شنیدن گریه کودکان را نداشت و به آنان که این حساسیت را نداشتند هشدار می‌داد. عایشه گوید: روزی پیامبر (ص) وارد خانه شد و صدای کودکی را شنید که می‌گریست. فرمود: «مَا لِصَبِيِّكُمْ هَذَا يَبْكِي»[۱۵].

رفتار پیامبر اکرم (ص) در رحمت و محبت به کودکان بی‌نظیر است. از علی (ع) روایت شده است که فرمود: «درحالی‌که رسول خدا (ص) [بر منبر]خطبه ایراد می‌کرد، حسین [که کودکی بیش نبود] به سوی حضرت رفت. به نزدیکی منبر رسیده بود که پایش پیچ خورد و افتاد. مردم به سوی او رفتند [تا بلندش کنند]. رسول خدا (ص) از منبر فرود آمد و گفت: [از شدت نگرانی] نفهمیدم از منبر چگونه به زیر آمدم»[۱۶]؛

پیشوایان حق، همه در رحمت و محبت به کودکان سرآمد بودند و احساسات و عواطف فرزنددوستی خود را بروز می‌دادند. امیر مؤمنان علی (ع) در سفارش‌ها و پندهای خود به حضرت مجتبی این احساس و عاطفه را چنین بیان کرده است: «و تو را دیدم که پاره‌ای از منی، بلکه دانستم که مرا همه جان و تنی، چنان‌که اگر آسیبی به تو رسد به من رسیده است، و اگر مرگ به سر وقت آید، رشته زندگی مرا بریده»[۱۷].

امام صادق (ع) به فرزند خود موسیبسیار محبت می‌کرد. از امام (ع) سؤال شد که چقدر او را دوست می‌داری؟ فرمود: «به اندازه‌ای که دوست ندارم فرزند دیگری داشته باشم تا محبتم را بین آنان تقسیم کنم»[۱۸].

در نگاه رسول خدا (ص) آنان که کودکان را از محبت خود محروم می‌سازند، از حقیقت انسانی بی‌بهره‌اند و خود را از کمال محروم نموده‌اند. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: من هرگز کودکی را نبوسیده‌ام. چون بازگشت، رسول خدا (ص) فرمود: این شخص از نظر من اهل آتش جهنم است»[۱۹]. همچنین نقل کرده‌اند که رسول خدا (ص) حسن و حسین (ع) را بوسید. اَقْرَع بن حابِس که شاهد مهر و محبت پیامبر به فرزندش بود، گفت: “من ده فرزند دارم و هرگز هیچ‌یک از آنان را نبوسیده‌ام”. پس رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ‏ لَا يَرْحَمْ‏ لَا يُرْحَمْ‏»[۲۰]. همچنین پیامبر اکرم (ص) می‌فرمود: «لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ يَرْحَمْ‏ صَغِيرَنَا»[۲۱].

هیچ‌چیز مانند محبت صادقانه تأثیرگذار نیست، اما این محبت باید معقول باشد و به افراط و تفریط کشیده نشود، چنان‌که امام باقر (ع) فرموده است: «بدترین پدران کسی است که نیکی او را به زیاده‌روی [در محبت]وادارد؛ و بدترین فرزندان کسی است که کوتاهی کردن [در انجام دادن وظایف]او را به نافرمانی و ناراضی کردن [والدین]بکشاند»[۲۲]. کمبود محبت و زیاده‌روی در ابراز محبت هر دو آسیب‌زا و زیانبار است. بنابراین لازم است محبت سرشار جلوه یابد و محدودیت‌های معقول اعمال گردد تا فرزندان معتدل بار آیند. تربیت فارغ از محدودیت و بدون اعمال مرزهای معتدل تباه‌کننده است. میل به بی‌مرزی و زیاده‌خواهی جز با تبیین حد و مرزهای لازم، و معقول و معتدل و اعمال درست آنها و ایستادگی بر آنها سامان نمی‌یابد؛ و در این صورت است که نه پدر و مادر به افراط کشیده می‌شوند و نه فرزندان گرفتار نافرمانی و ناراضی کردن پدر و مادر می‌گردند[۲۳].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ‏ وَ ارْحَمُوهُمْ‏ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَيْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا يَدْرُونَ إِلَّا أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ»؛ الکافی، ج۶، ص۴۹؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۳؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۹؛ احمد بن فهد الحلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، صححه و علق علیه احمد الموحدی القمی، دار المرتضی، دار الکتاب الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۷ ق. ص۸۸ [“فأوفوا” آمده است]؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۱؛ بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۹۲ [“فأوفوا” آمده است].
  2. «يَا رَبِّ أَيُّ‏ الْأَعْمَالِ‏ أَفْضَلُ‏ عِنْدَكَ؟ حُبُّ‏ الْأَطْفَالِ‏ فَإِنِّي‏ فَطَرْتُهُمْ‏ عَلَى‏ تَوْحِيدِي‏»}؛ المحاسن، ج۱، ص۲۹۳؛ مکارم الاخلاق، ص۲۳۷؛ محمد بن الحسن الحر العاملی، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة، الطبعة الاولی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۲ ق. ص۶۰؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۷.
  3. «إِنَّ اللَّهَ‏ لَيَرْحَمُ‏ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ»؛ الکافی، ج۶، ص۵۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۲؛ أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صححه و قدم له و علق علیه حسین الاعلمی، الطبعة الرابعة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ص۲۳۸؛ أبو علی المحسن بن علی بن محمد (القاضی التَّنوخی)، الفرج بعد الشدة، الطبعة الاولی، منشورات الشریف الرضی، قم، ج۲، ص۳۸۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۹؛ عدة الداعی، ص۸۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۱.
  4. «مَنْ‏ قَبَّلَ‏ وَلَدَهُ‏ كَتَبَ‏ اللَّهُ‏ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ الکافی، ج۶، ص۴۹؛ عدة الداعی، ص۸۸؛ عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۸۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷، ص۳۰۴.
  5. «أَكْثِرُوا مِنْ‏ قُبْلَةِ أَوْلَادِكُمْ‏ فَإِنَ‏ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ»؛ روضة الواعظین، ص۴۰۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ بحار الانوار، ص۱۰۴، ص۹۲.
  6. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يُكْثِرُ تَقْبِيلَ‏ فَاطِمَةَ (س)»؛ أبوالنضر محمد بن مسعود بن عیاش السُلمی السمرقندی المعروف بالعیاشی، تفسیر العیاشی، تحقیق هاشم الرسولی المحلاتی، المکتبة العلمیة الاسلامیة، طهران، ج۲، ص۲۱۲؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۲، ۳۶۵؛ أمین الاسلام أبو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، دار المعرفة، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۱۵۷؛ أبو جعفر محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۳، ص۳۳۴؛ حسن بن سلیمان الحلی، المحتضر، تحقیق السید علی اشرف، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۴۲۴ ق. ص۲۳۸؛ السید هاشم بن سلیمان الحسینی البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة اسماعیلیان، قم، ج۲، ص۲۹۲؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۶۴.
  7. مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۳۴.
  8. أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، علل الشرایع، قدم له السید محمد صادق بحرالعلوم، الطبعة الثالثة، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۳۸۵-۱۳۸۶ ق. افست دار احیاء التراث العربی، بیروت، ص۱۸۴؛ أبو جعفر محمد بن جریر بن رستم الطبری الامامی، دلائل الامامة، المطبعة الحیدریة، النجف، ۱۳۸۳ ق. الطبعة الثانیة، افست منشورات الرضی، قم، ۱۳۶۳ ش. ص۵۳ [«إِي‏ وَ اللَّهِ‏، لَوْ تَعْلَمِينَ‏» آمده است]؛ المحتضر، ص۲۳۹؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۰، ج۴۳، ص۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۱۹.
  9. الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱۲؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۷۵؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۷، ص۲۰۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۳۶؛ محب‌الدین أبو جعفر احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، دارالمعرفة، بیروت، ص۱۵۴؛ الاصابة، ج۱، ص۳۲۱.
  10. عبدالله بن سنان از شخصیت‌های برجسته شیعه و از اصحاب گرانقدر امام صادق (ع) و از راویان ثقه است. ر. ک: رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ فهرست الطوسی، ص۱۹۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۰۳، ۲۰۹-۲۱۳؛ معجم الثقات، ص۷۳-۷۴.
  11. «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِالنَّاسِ‏ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ‏ فِي‏ الرَّكْعَتَيْنِ‏ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِّ»؛ الکافی، ج۶، ص۴۸؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۷۴؛ جمال الدین الحسن بن یوسف المطهر (العلامة الحلی)، منتهی المطالب، طبع حجریة، ج۱، ص۳۸۵؛ زین الدین بن علی بن احمد العاملی (الشهید الثانی)، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۹ ق. قم، ج۴، ص۴۷۲؛ عدة الداعی، ص۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۶۹، ج۱۵، ص۱۹۸؛ الحدائق الناضرة، ج۱۱، ص۱۷۲.
  12. «صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللهِ (ص) الْفَجْرَ بِأَقْصَرِ سُورَتَيْنِ مِنَ الْقُرْاَنِ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، صَلَّيْتَ بِنَا الْيَوْمَ صَلاَةً مَا كُنْتَ تُصَلِّيهَا، قَالَ: إِنِّي سَمِعْتُ صَوْتَ صَبِيٍّ فِي صَفِّ النِّسَاءِ»؛ أبومحمد عبد بن حمید بن نصر الکسی، منتخب مسند عبد بن حمید، حققه و ضبط نصه و خرج أحادیثه السید صبحی البدری السامرائی، محمود محمد خلیل، الطبعة الاولی، مکتبة النهضة العربیة، ۱۴۰۸ ق. بیروت، ص۲۹۵.
  13. مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۲؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۳.
  14. مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۲؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۵۴؛ مجمع الزوائد، ج۲، ص۷۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۲۴۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۱۸۹.
  15. «کودکتان را چه می‌شود که این‌گونه می‌گرید؟» مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۷۲؛ المعجم الاوسط، ج۴، ص۳۱۲.
  16. «أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ وَرَسُولُ اللَّهِ (ص) يَخْطُبُ فَلَمَّا أَنْ بَلَغَ قَرِيبًا مِنَ الْمِنْبَرِ عَثَرَ فَاحْتَمَلَهُ النَّاسُ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَقَالَ: مَا دَرَيْتُ كَيْفَ نَزَلْتُ»؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۴۳.
  17. «وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ‏ وَجَدْتُكَ‏ كُلِّي‏ حَتَّى كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَ كَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي»؛ أبوالحسن محمد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی) نهج البلاغة، ضبط نصه و ابتکر فهارسه العلمیة صبحی الصالح، الطبعة الاولی، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، ۱۳۸۷ ق. نامه ۳۱؛ همو، ترجمه سید جعفر شهیدی، چاپ اول، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸ ش. ص۲۹۶.
  18. «وَدِدْتُ‏ أَنْ‏ لَيْسَ‏ لِي‏ وَلَدٌ غَيْرُهُ‏ حَتَّى‏ لَا يَشْرَكَهُ‏ فِي حُبِّي لَهُ أَحَدٌ»؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۰۹؛ عباس بن محمد رضا القمی، الانوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیة، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق. ص۱۸۱، ابن أبی الدنیا با این تعبیر آورده است: «أحب أن لیس لی ابنا آخر فیشرک فی حبی». کتاب العیال، ج۱، ص۳۱۵.
  19. «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ مَا قَبَّلْتُ‏ صَبِيّاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا رَجُلٌ عِنْدِي أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ»؛ الکافی، ج۶، ص۵۰؛ تهذیب الاحکام، ج۸، ص۱۱۳ [“عندنا” آمده است]؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۲.
  20. «کسی که رحمت و محبت نورزد مورد رحمت و محبت قرار نمی‌گیرد». أبوعبدالله محمد بن سعد، ترجمة الامام الحسن (ع) من القسم غیر المطبوع من کتاب الطبقات الکبری، تهذیب و تحقیق السید عبد العزیز الطباطبائی، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ص۴۵؛ أبوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، الادب المفرد، نشره قصی محب الدین الخطیب، القاهرة، ۱۳۷۹ ق. ص۲۶؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۷۶-۷۷؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۴۰؛ روضة الواعظین، ص۴۰۴؛ مکارم الاخلاق، ص۲۲۰؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۸۴، ج۴، ص۲۵؛ یحیی بن الحسن الاسدی الحلی المعروف بابن البطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷ ق. ص۴۰۱؛ ذخائر العقبی، ص۱۲۶؛ البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۵۹؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۵۶؛ علی بن برهان الدین الحلبی، انسان العیون فی سیرة الأمین المأمون (السیرة الحلبیة)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۳، ص۲۰۲.
  21. «از ما نیست کسی که به کودکانمان و خردسالانمان رحمت نورزد». مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۷، ۲۲۲؛ الادب المفرد، ص۷۶؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۴؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۴۸، ۳۵۰؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۶، ص۱۹۱، ج۷، ص۲۳۸؛ المعجم الاوسط، ج۵، ص۱۰۷، ج۶، ص۱۰۱؛ أبو حنیفة النعمان بن محمد التمیمی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تحقیق السید محمد الحسینی المیلانی. الطبعة الثانیة، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ ق. ج۲، ص۴۸۸؛ أبو نعیم احمد بن عبدالله بن احمد الاصبهانی، تاریخ اصبهان، تحقیق سید کسروی حسن، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ج۲، ص۲۲۴؛ فخر الدین محمد بن عمر الخطیب الرازی، التفسیر الکبیر، الطبعة الثالثة، ج۶، ص۱۹۳؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۷، ص۲۴۱؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۴. از امام صادق (ع) نیز روایت شده است: الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۶۷.
  22. «شَرَّ الْآبَاءِ مَنْ دَعَاهُ الْبِرُّ إلَى الْإِفْرَاطِ وَ شَرُّ الْأَبْنَاءِ مَنْ دَعَاهُ التَّقْصِيرُ إلَى الْعُقُوقِ»؛ احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن واضح الیعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، بیروت، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محمد بن أبی بکر الانصاری التلمسانی، الجوهرة فی نسب الامام علی و آله، تحقیق محمد التونجی، الطبعة الاولی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۲ ق. ص۵۲. و نیز روایت شده است که حضرت باقر (ع) فرمود: «شَرُّ الْآبَاءِ مَنْ یَحْمِلُهُ الْبِرُّ عَلَی الْإِفْرَاطِ وَ شَرُّ الْأَبْنَاءِ مَنْ یَحْمِلُهُ التَّقْصِيرُ عَلَی الْعُقُوقِ» أبوالمظفر منصور بن محمد بن عبدالجبار السمعانی، تفسیر السمعانی، تحقیق یاسر بن ابراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم، الطبعة الاولی، دار الوطن، الریاض، ۱۴۱۸ ق. ج۳، ص۲۳۲.
  23. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۸۳-۹۱.