بحث:خوارج در تاریخ اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پیشینه خوارج

هر چند ظهور آشکارای خوارج در جنگ صفین و در پی واقعه بر نیزه کردن قرآنها و ماجرای حکمیت بود، حقیقت این است که تخم شک و تردید در جنگ جمل در دل آنان افتاده بود؛ آن هنگامی که با موضع علی(ع) در قبال اسیران و غنایم روبه‌رو شدند. حتی می‌توان گفت زمانی شک و تردید در آنان رخنه کرد که علی(ع) به خلافت رسید و سیره عمر بن خطاب را در بخشش و عطا رها کرد و مساوات را پیشه خود ساخت و احدی را بر دیگری برتری نداد. در این زمان بود که به آن حضرت اعتراض کردند. آنان خواسته خود را در جنگ جمل مطرح کردند و به علی(ع) گفتند که مطابق سنت خلفای قبلی به ما بده، اما آن حضرت با رد درخواست آنان، به سنت رسول خدا(ص) عمل کرد[۱].

اندیشه خارجی‌گری در جنگ جمل

ماجرای جنگ جمل و اعتراض سپاهیان به امام علی(ع) در خصوص غنایم، پرده از چهره درونی آنان برمی‌دارد. ایشان پس از جدایی از امام علی(ع) و خروج بر او به این نکته تصریح کرده‌اند. این مردم از نادانی رنج می‌بردند و از احکام اسلامی آگاهی نداشتند و نمی‌توانستند بفهمند که چرا علی(ع) در جنگ جمل، آنان را از اسیر کردن زنان و کودکان بازداشت، اما غنایم جنگ را در میانشان تقسیم کرد؟ در یکی از روایت‌های تاریخی آمده است: علی با سپاهیان خویش نزد آنان آمد. همگی در برابر او به پا خاستند. علی پیش از جنگ از آنان پرسید: چه چیزی را از من ناخوش داشتید و شما را از من خشمگین ساخت؟ گفتند نخستین چیزی که خشم ما را برانگیخت این بود که همراه تو در جمل جنگیدیم و چون سپاه جمل شکست خوردند، تو غنایم آنان را بر ما مباح کردی و ما را از اسارت زنان و فرزندانشان بازداشتی. چگونه اموالشان را حلال دانستی ولی زنان و کودکانشان را حرام خواندی؟ علی(ع) پاسخ داد: اموالشان را به جای اموالی که پیش از آمدن من، از بیت المال بصره غارت کردند، حلال نمودم؛ اما زنان و کودکان با ما جنگ نکردند و آنان به موجب احکام دارالاسلام، مسلمان هستند و ارتدادی از آنان به وقوع نپیوسته است، و تا کسی کفر نورزد، نمی‌توان او را به بندگی گرفت.... از این گذشته، اگر زنان سپاه جمل را بر شما حلال می‌کردم، کدام یک از شما عایشه را سهم خویش می‌کرد؟! آنان از این گفته خجالت کشیدند و شرمنده شدند...[۲].

مطابق برخی روایات، آنان به ابن عباس اعتراض کردند و پاسخ پیش‌گفته را او به آنان داد[۳]. در روایتی دیگر آمده است که خوارج، علی(ع) را به سبب اینکه اموال جنگجویان جمل را به غنیمت نبرد و زنان و فرزندانشان را اسیر نکرد، نفرین کردند[۴].

یاران علی(ع) در اردوگاه جمل، بر سیم و زر و کالاهای دیگر می‌گذشتند، ولی چیزی برنمی‌داشتند، مگر سلاحی را که در جنگ به کار برده یا مرکوبی را که سوار بر آن جنگیده بودند. یکی از یاران علی(ع) به او گفت: ای امیرالمؤمنین! چگونه کشتن ایشان بر ما روا است، ولی اموال و اسیر گرفتن آنان بر ما ناروا و حرام است؟ فرمود: یکتاپرستان را نمی‌توان به اسارت گرفت و اموال آنان را نمی‌توان به غنیمت برد؛ مگر آن‌چه را در جنگ به کار برده‌اند. آن‌چه را نمی‌دانید، رها کنید و به آن‌چه فرمان داده می‌شوید، عمل کنید[۵].

برخی مدعی‌اند که یکی از مهم‌ترین عوامل پیدایش خوارج، عبدالله بن سبأ و اصول فکری وی بوده است. یکی از مبانی فکری او جرئت و جسارتش در مبارزه با خلفا و ائمه و حکم به کفر آنان است[۶]. احتمال می‌رود این سخن از برخی خاورشناسان به عاریت گرفته شده باشد. یکی از مستشرقان همین مطلب را مطرح کرده و کوشیده است آن را مورد مناقشه قرار دهد. او بیان می‌کند که خوارج، دشمنان شیعه‌مسلک خویش را در کوفه با صفت «سبایی» تحقیر و مذمت می‌کردند[۷].

ما نمی‌دانیم که از کجا برای اینان ثابت شده است که عبدالله بن سبأ چنین تأثیر شگرفی در خوارج و دیگران داشته و چگونه اندیشه وی با این سرعت خارق‌العاده گسترش یافته است؟ معلوم نیست چگونه فرقه سبایی‌گری به صورت یک دینِ پراکنده و فراگیر درآمده است و چطور این کلمه به یک صفت زشت بدل گردید که فرقه‌ها و مذاهب، یکدیگر را با آن تحقیر و مذمت می‌کردند؟! عبدالله بن سبأ در اعتقاد به علی(ع) راه غلو در پیش گرفت و به دست شخص آن حضرت به مجازات رسید.

پاسخ این پرسش نیز نامعلوم است که اصول فکری عبدالله بن سبأ چه بوده است که در میان مردم رواج یافته بود؟ چگونه مردم جرئت و جسارت مبارزه با خلفا را از او آموختند؛ اما غلو وی را درباره علی(ع) -که حضرت را تا سرحد خدایی بالا برد- فرانگرفتند؟ اگر چنان بود که خوارج، مخالفان خود را با عنوان سبایی مذمت و تحقیر می‌کردند، چگونه اصول فکری آنان را پذیرفتند؟[۸]

پانویس

  1. عاملی، سید جعفر مرتضی، مقاله «مارقین»، دانشنامه امام علی ج۹، ص ۲۳۹.
  2. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۷۸. ر.ک: ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۱۲۲ – ۱۲۳؛ حمیری، ابو العباس، قرب الاسناد، ص۶۲؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۸۲؛ طبری، محب الدین، ذخائر العقبی، ص۲۳۲؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۶۰ – ۳۶۲؛ شیخ مفید، الجمل، ص۲۱۶ - ۲۱۷؛ عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عائشه، ص۱۸۱ - ۱۸۲؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۳، ص۵۴۳ – ۵۴۵؛ مبرد، ابو العباس، الکامل فی الادب، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۳۱؛ دینوری، ابن قتیبه، الامامة والسیاسه، ج۱، ص۷۷؛ مقدسی، طاهر بن مطهر، البدء والتاریخ، ج۵، ص۲۲۳ - ۲۲۴؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۹۹.
  3. ر.ک: هیثمی، نور الدین، مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۴۰؛ نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیر المؤمنین علی(ع)، ص۱۴۷ – ۱۴۸؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۸۴ – ۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۷۶ - ۲۸۱؛ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۷؛ ابن عساکر، ترجمة الامام علی(ع) من تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۵۱.
  4. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶؛ عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عائشه، ج۱، ص۱۸۸.
  5. دینوری، ابو حنیفه، الاخبار الطوال، ص۱۵۱.
  6. ر.ک: بلیغ، عبدالحکیم، ادب المعتزله، ص۲۷ - ۲۸.
  7. ر.ک: ولهاوزن، یولیوس، الخوارج والشیعه، ص۳۸.
  8. عاملی، سید جعفر مرتضی، مقاله «مارقین»، دانشنامه امام علی ج۹، ص ۲۴۰.