بحث:ابوهریره دوسی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نقش ابوهریره در جعل حدیث

از برجسته‌ترین صحابیانی که معاویه برای رسیدن به اهداف سیاسی خویش از او بهره گرفت، صحابی پرحدیث، ابوهریره بود. معاویه از ساده‌لوحی و ضعف شخصیت او استفاده کرد و تا آنجا که هوا و هوس و طمع سیاسی او ایجاب می‌کرد، به دست ابوهریره احادیثی را به رسول خدا(ص) بست.

معاویه اموال و مناصب حکومتی را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، قدرت و دنیا را برطرف کرد. ابوجعفر اسکافی می‌گوید: اعمش روایت کرده، می‌گوید: هنگامی که در عام الجماعه[۱]، ابوهریره با معاویه به عراق آمد، وارد مسجد کوفه شد دید مردم بسیاری به استقبال او آمده‌اند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: ای عراقیان! آیا می‌پندارید من بر خدا و رسول او دروغ می‌بندم و خود را به آتش دوزخ می‌سوزانم؟ از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: همانا هر پیامبری را حرمی است و حرم من مدینه مابین عَیر تا ثور است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، لعنت خدا، فرشتگان و تمام مردم بر او. من خدا را گواه می‌گیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را پاداش داد و گرامی داشت و حکمرانی مدینه را به وی سپرد[۲].

اگر ابوهریره دین خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در نکوهش علی(ع) روایت کند تا معاویه را خرسند سازد، لیک زمین از مردانی استوار که حق را آشکار می‌کردند و بر پیشانی ابوهریره می‌کوبیدند، تهی نبود، اگرچه تاریخ اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است.

سفیان ثوری روایت می‌کند: «هنگامی که ابوهریره همراه معاویه به کوفه آمد، عصرها در کنار دروازه کنده می‌نشست و مردم گرد او را می‌گرفتند، پس جوانی کوفی آمد و پیش او نشست و گفت: «ای ابوهریره! تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا از رسول خدا(ص) شنیدی که به علی بن ابی طالب می‌فرمود: «بار الها! دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. جوان گفت: من خدا را گواه می‌گیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»[۳].[۴]

پانویس

  1. همان سالی که امام حسن(ع) بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ه‍.ق که آن را عام الجماعه نامیدند.
  2. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.
  3. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.
  4. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا ج۱، ص۱۰۴.