جامعیت اسلام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اسلام است. "جامعیت اسلام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جامعیت اسلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

جامعیت اسلام یکی از لوازم خاتمیت اسلام

دیدگاه‌ها در باب جامعیت اسلام

دیدگاه برگزیده

  • قلمرو دین هر آن چیزی است که در سعادت مطلوب انسان، یعنی همان کمال حقیقی روح، مؤثر واقع می‌شود. لازمه جامعیت دین اسلام:
  1. دین اسلام هم بیانگر امور اخروی مؤثر در کمال انسان است و هم امور دنیوی که در سعادت اخروی مؤثر است. ازآنجاکه زندگی دنیا مقدمه زندگی آخرت است، هر امر دنیوی که برای تحقق سعادت اخروی لازم است، باید در قلمرو اسلام باشد. ازاین‌رو، جنبه‌های ارزشی امور دنیایی باید در محدوده معارف اسلامی باشد.
  2. معارف اسلام به دو بخش "هست‌ها و نیست‌ها" و "بایدها و نبایدها" تقسیم می‌شود بنابراین، اسلام باید بیانگر هر باور و ارزشی باشد که در سعادت نهایی انسان نقش دارد.

منابع جامعیت اسلام

  • هر آنچه در سعادت حقیقی انسان مؤثر است از طریق منابع مطلوب "عادی و فرا عادی" آن بیان شده است. برخی باورها و ارزش‌ها از طریق عقل کشف می‌شود و برخی از طریق آیات محکم و روایات معتبر کشف می‌شود. علاوه بر حجیت ذاتی عقل، که حتی اعتبار خود کتاب و سنت از طریق آن حاصل می‌شود، عقل از منابع حجت در کنار قرآن و سنت است[۱۰]

ادله اثبات جامعیت اسلام

  1. دلیل عقلی: از طریق ملازمه خاتمیت و جامعیت: خداوند حکیم، انسان را برای سعادت حقیقی آفریده و باید هر آنچه برای هدایت او لازم است برایش بفرستد. از سوی دیگر، دین اسلام، دین خاتم است، در صورتی که دین اسلام جامع همه امور مربوط به هدایت انسان نباشد یعنی هدایت لازم، در اختیار انسان، قرار نگرفته و این نقص غرض الهی و خلاف حکمت است.
  2. ادله نقلی: آیه ۸۹ سوره نحل می‌فرماید: قرآن کریم، "تبیان" نسبت به همه امور است و ازآنجاکه قرآن کریم، کتاب هدایت است، منظور از ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ هر امری است که به هدایت مردم مربوط می‌شود. آیه ۳۸ سوره انعام نیز چنین می‌فرماید که: قرآن برای هدایت مردم از بیان هیچ‌چیز فروگذار نکرده است. پیامبر اکرم در خطابه حجةالوداع به مردم فرمودند: هر آنچه که شما را به خدا نزدیک می‌کند و از جهنم دور، شما را به آن امر کردم. امام صادق فرمود: خداوند در قرآن‌همه امور موردنیاز بشر را بیان کرده است... آیات متعددی در قرآن با استفاده از واژگانی چون ﴿النَّاسِ، ﴿الْعَالَمِينَ، ﴿كَافَّةً و ﴿جَمِيعً، بر عمومیت دعوت پیامبر اسلام تصریح دارد[۱۱]
  • نکته نخست: مراد از جامعیت اسلام این نیست که همه امور باید مستقیماً از طریق قرآن کشف شود بلکه راه‌هایی که قرآن معرفی می‌کند مثل کلام و سنت پیامبر و امامان معصوم، بخشی از همین "تبیان" است. چنان‌که در آیه ۵۹ سوره نساء آمده است. قرآن، همه امور مربوط به دین را بیان کرده، که یا نص به آنها شده و یا به سنت احاله کرده است.
  • نکته دوم: لازم نیست همه امور مربوط به سعادت انسان در متون دینی موجود باشد بلکه ممکن است به عقل بشر واگذار شده باشد مانند نظام سازی در حوزه سیاست و اقتصاد و... که عقل می‌تواند با اصول کلی دین به تبیین آنها بپردازد .

دیدگاه حداکثری

  • برخی، جامعیت دین اسلام را به معنای آمدن همه علوم "طبیعی و..." در قرآن می‌دانند یعنی دسته کم، ریشه‌های دستاوردهای علمی و فنی در قرآن وجود دارد. یکی از مهم‌ترین مستمسک‌های این دیدگاه آیه ۸۹ سوره نحل است.
  • نقد و بررسی: مراد از جامعیت اسلام، جامعیت در امور مربوطه به اصول معارف و فروع ناظر به هدایت است. زیرا: اولاً وجه ضرورت دین، ابلاغ معارف موردنیاز برای رسیدن به سعادت است، جامعیت قرآن هم باید بر همین اساس، تعریف شود. البته جنبه ارزشی، اموری مثل: صنایع، کشاورزی، خوراک و پوشاک و ... در سعادت انسان تأثیر دارد پس علوم تجربی نباید به دستاوردهایی منجر شوند که موجب ظلم به مردم و مانع از تحقق کمال انسان می‌شود. ولی بیان جزئیات این علوم ارتباطی با سعادت حقیقی انسان ندارد. ثانیاً خداوند برای رفع نیازهای مادی انسان‌ها، عقل و تجربه و... را قرار داده است و بروز خطا در این امور مشکلی در سعادت اخروی به وجود نمی‌آورد. ثالثاً، ازآنجاکه قرآن کتاب هدایت است، مراد از "بیان همه امور" بیان اموری است که برای رسیدن به سعادت موردنیاز است، برای مثال، وقتی می‌گویم "در این داروخانه همه‌چیز وجود دارد" در عرف عقلا، مراد، همه داروهاست نه همه امور مربوط به انسان حتی ساعت دیواری و...
  • یکی از شواهد این برداشت، آیاتی است که قرآن را کتاب هدایت معرفی کرده است مانند: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ[۱۲].
  • شاهد دیگر اینکه در قرآن کریم نه اصول و نه فروع بسیاری از علوم موجود نیامده است. قرآن وقتی ادعای کمال می‌کند و می‌گوید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ[۱۳] از این جهت است که بر کرسی تشریع نشسته نه روی کرسی تکوین.
  • در اینگونه سخنان باید ببینیم گوینده‌اش خود را در چه موضعی قرار داده است. عدم شأنیت دین، نسبت به امور دنیایی، به معنای نفی دخالت هنجاری دین در این امور نیست. ازآنجاکه نوع به‌کارگیری برخی از امور دنیوی ممکن است در تعارض با هنجارهای دینی باشد، دین به بیان این هنجارها می‌پردازد. مثلاً کسب دانش هسته‌ای، از شئون دین نیست اما بر اساس اصل "نفی ضرر و ظلم"، دین، ساخت هر سلاح کشتارجمعی را مجاز نمی‌داند.
  • در قرآن کریم آمده است که هر تر و خشک، حتی دانه در کتاب مبین آمده است که با تأمل در معنای "کتاب مبین" می‌توان به این شبهه پاسخ داد[۱۴].

دیدگاه حداقلی

  • سکولاریسم، معتقد است دین تنها در امور فردی "ارتباط خدا و انسان" حضور دارد نه در امور اجتماعی؛ بر این اساس علاوه بر علوم تجربی، علوم انسانی هم از شئون دنیایی به حساب می‌آیند. مدیریت امور دنیوی کاملاً هدفی دنیوی است و پیامبر به خود حق نمی‌دهد که برای آن تصمیم‌گیری یا در آن مداخله کند. دین، نه در پی شناخت امور سیاسی است و نه افکار آنها. نه به آنها امر می‌کند و نه از آنها نهی.
  • بر اساس دیدگاه سکولارها، دخالت دین در امور دنیوی مطلوب نیست[۱۵].
  • ادله سکولاریسم
  • دلیل اول: ذاتیاتِ امور قابل‌ تغییر نیستند: اگر دین بخواهد در امور دنیوی دخالت کند بدان معناست که می‌خواهیم ذات این امور را تغییر دهیم و اگر به دنبال اسلامی سازی سیاست باشیم بدان معناست که دیگر سیاست نباشد. هر چیز که از پیش خود ذات و ماهیتی داشته باشد دیگر نمی‌تواند ذاتاً دینی شود؛ چراکه یک چیز دو ذات نمی‌تواند داشته باشد لذا علمِ جامعه‌شناسی ذاتاً دینی نمی‌توان داشت و همچنین حکومت و فقه و اخلاق ذاتاً دینی نمی‌تواند داشت. مقدمه اول: دخالت دین در امور اجتماعی به معنای تغییرات ذات و ماهیت این امور خواهد بود. مقدمه دوم: ذاتیات امور قابل‌تغییر نیستند. نتیجه: دین نمی‌تواند در امور اجتماعی دخالت کند.
  • نقد و دلیل اول: اولاً بحث از ذاتیات، اختصاص به موجودات حقیقی دارد نه امور اعتباری. حکومت و فقه و اقتصاد و ... امور اعتباری‌اند پس تشبیه این امور به آب مغالطه است. ثانیاً دین در باب سیاست و اقتصاد و... تعالیمی دارد. آیا دستورات دین نسبت به این امور، موجب تغییر ذات آنها می‌شود.
  • دلیل دوم: هدف دین، تأمین سعادت اخروی است: بر همین اساس، تنها باید به اموری بپردازد که مربوط به آخرت است و اموری همچون سیاست، حقوق و... به مسائل دنیایی مربوط است. دین فقط مزاحمت‌های دنیا را نسبت به سعادت اخروی برطرف می‌کند.
  • نقد دلیل دوم: لازمه اصالت داشتن حیات اخروی، این نیست که دین نباید به امور دنیوی مردم بپردازد، مسائل دنیایی‌ای که نوع نگرش به آنها در تحقق یا عدم سعادت اخروی مؤثر است باید در گستره دین تعریف شود. ثانیاً سکولارها مدعی‌اند "دین مزاحمت‌های دنیا را تنها نسبت به سعادت اخروی برطرف می‌کند" پس باید بدانند بیان عمل صحیح اجتماعی نیز کنار زدن مزاحمت‌های دنیایی به حساب می‌آید.
  • دلیل سوم: ثبات دین و تحول مناسبات اجتماعی: مقدمه اول: مناسبات و امور اجتماعی بشر همواره در حال تغییر و تحول است. مقدمه دوم: دین، همواره درون‌مایه محتوایی ثابت دارد. نتیجه: دخالت و راهنمایی دین در مناسبات و امور اجتماعی، ممکن نیست.
  • نقد دلیل سوم: اولاً برخی تغییرات اجتماعی، بنیادین نیست و تنها تغییر در شکل و قالب هستند. مثلاً قراردادهای بیع و اجاره هم در گذشته بوده و هم امروز که امروزه قالبی پیچیده و متفاوت یافته است. ثانیاً در فقه و شریعت اسلامی، عناصری مانند اجتهاد، باعث انعطاف بخشی از تعلیم با مقتضیات زمان شده است. شاهد تاریخی دال بر نفی دخالت دین در امور اجتماعی: سکولارها معتقدند "دوران حاکمیت کلیسا، علم و آزادی فکر، در قفس بود و دیگر نباید به دین اجازه دخالت و در امور سیاسی و اجتماعی داد تا تجربه‌های تلخ تاریخ تکرار شود". *اما باید دانست که دین اسلام با مسیحیت تفاوت‌های عمده‌ای دارد[۱۶].
  • بررسی کلی سکولاریسم
  1. جهان‌بینی توحیدی و سکولاریسم: بر اساس حقیقت توحید، مالکیت مطلق از آنِ خداوند است و انسان، فقر محض است و همه شئون زندگی‌اش باید بر اساس رضایت الهی باشد محدود کردن دین به امور فردی، خلاف توحید و مانع از رسیدن به سعادت است وقتی هدف رسیدن به قرب الهی است چگونه می‌توان بخش عظیمی از افعال اختیاری مؤثر در سعادت را به خودِ انسان واگذار کرد؟ عقل هم باید با روش‌شناسی مطلوب و در راستای اهداف دین به حل امور بپردازد.
  2. متون اسلامی و سکولاریسم: ادعای سکولارها با متون دینی سازگار نیست. در آیات کثیری از قرآن و روایات فراوانی از معصومان به تبیین و ارائه دستورها در حوزه مسائل اجتماعی پرداخته شده است. مثل: سیاست داخلی و خارجی، شرایط حاکم، حقوق اقتصادی، حقوق متقابل همرو... همچنین پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) تشکیل حکومت دادند[۱۷].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جامعیت و کمال دین، ص‌۵۵.
  2. امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم؛ سوره مائده، آیه: ۳.
  3. و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  4. وسائل الشیعه، ج‌۱۷، ص‌۴۵.
  5. ویژگیهای کلی اسلام، ص‌۱۷۴.
  6. ویژگیهای کلی اسلام، ص‌۱۷۱.
  7. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۵۸۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۶۰۳.
  8. تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۳۹۰.
  9. دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.
  10. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۷۱.
  11. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۷۳.
  12. این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.
  13. امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم؛ سوره بقره، آیه:۲.
  14. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۷۷.
  15. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۷۹.
  16. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۸۰.
  17. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۸۵.