نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
"عقل"، به معنای قوۀ درک کنندۀ حقایق و مرکز تشخیص خوبی از بدی، و همچنین ابزار تحلیل مفاهیم، در وجود انسان به امانت گذاشته شده است و اصلیترین وجه تمایز انسان از سایر موجودات داشتن عقل است که از جایگاه و شرافت بالایی در دین برخوردار است[۱].انسان در صورت بهکارگیری آن به شناخت و معرفتدست مییابد و در مسیر کمال قرار میگیرد.
روایات نیز به بیانهای مختلف به ارزش و اهمیت عقل از جنبههای مختلف پرداختهاند که بهترین نمونه آن، کتاب العقل و الجهل کتاباصول کافی است که از جمله احادیث آن حدیث قدسی: «خداوندآفریده ای محبوبتر از عقل نیافریده است»[۳] است. بالاتر اینکه عقل بال دیگر دین است؛ همانگونه که فرمودند: «در مقابل پیامبران و امامان که حجتهای بیرونی هستند، عقل حجت درونی است»[۴]، به واسطۀ آن خداوند پرستیده میشود و انسان را سزاوار رفتن به بهشت مینماید[۵].
عقلِ ابزاری و مدیریتزندگی: "عقل ابزاری"، وسیلهای برای سامان دادن به زندگی، مانند مدیریت سازمانی، برنامهریزی درست، تشخیص سود و زیان و پیدا کردن مسیر درست برای دستیابی به اهداف زندگی است[۱۴].
جمع میان روایاتی که به تبیین حدود و برخی ناتواناییهای عقل پرداخته است، گویای رویکرد اعتدالی به عقل در نگاهمفسرانوحی است. برخلاف دو رویکرد عقلگرایی حداکثری و حداقلی در عالم اسلام که به ترتیب معتزله و اشاعره بر آنها بودند[۱۵].
در قرون وسطی و عهدقدرتکلیسا، میان عقل و گزارههای الهی تعارضی به چشم نمیخورد. عقلگرایی در قرن شانزدهم و هفدهم در برابر تجربهگرایی و مدافع جدی دین بود. رویکرد عقلگرایی کلامینیز از دو قالب حداکثری و انتقادی بیرون نبوده است. اما اوج قدرت نمایی عقل و تقابل آن با دین در قرن هجدهم و نوزدهم (عصر عقل و روشنگری) است؛ که عقل در این دورۀ حاکمیت بیچون و چرا یافت و حس تنفر از دینوحیانی رواج یافته و "دین طبیعی" جایگزین دین آسمانی و الهی شد و عقل در دین و همه امور طبیعی و ماورای طبیعی فصلالخطاب و محور شد[۱۹].