اقتصاد عرب جاهلی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث اقتصاد است
مقدمه
- مهمترین فعالیتهای اقتصادی در شبه جزیره عربستان، کشاورزی و دامپروری بود. عبور خطوط بازرگانی از آنجا باعث شد اعراب نیز به عرصه تجارت گام بگذارند و بتوانند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند[۱].
کشاورزی
- این شبه جزیره، آب و هوای خشک و بیابانی دارد و از لحاظ نزولات آسمانی و نیز جریان آبهای سطحی بهشدت در تنگنا بوده و هست؛ پس نباید کشاورزی پر رونقی را از آن انتظار داشت؛ اما بر خلاف این تصور، مناطقی از عربستان مانند: یثرب، یمامه، احساء خیبر، یمن و طائف وجود داشت که به دلیل فراوانی آب، بنیان ثروتشان بر کشاورزی، استوار بود.
- متأسفانه از منابع مکتوب جاهلی، خبر چندانی از کشت و زرع و تفصیل آن در عربستان به دست ما نرسیده است؛ اما آنچه از منابع به دست میآید، این است که یمن، سرزمینی آباد بوده و به دلیل کثرت درختان و میوهها و کشتزارهایشان به "خضراء" معروف بوده است[۲]. ادویه، حبوبات، قارچ و نیز درختان نخل، انگور و...، عمدهترین محصولات زراعی یمن را تشکیل میداد[۳].
- منطقه حجاز و یمامه، به سبب برخورداری از آب فراوان، در آن روزگار از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و قصور بلند در آن وجود داشت[۴]. از لحاظ کثرت درختان خرما، یمامه در حجاز نظیر نداشت[۵]. وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه به شمار میآمدند، مملو از درختان خرما بودند[۶].
- در شمال یثرب به برکت چشمههای پُر آب و فراوانی آب، و در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم یثرب یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب وجود قناتهای پُر آب، علاوه بر زراعت، نخل نیز وجود داشت[۷].
- طائف هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه مکه بود[۸]. از باغات وسیع انگور طائف، مویز و کشمش به دست میآمد که در سواحل مدیترانه، فروخته میشد[۹]. نجد هم به سبب فراوانی آب، درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار داشت[۱۰].
- در شرق عربستان؛ هجر، احساء و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده کشاورزی به شمار میآمدند که در آن، انواع سبزیجات، درختان میوه و نخل حاصل میشد[۱۱]. مناطق قطر، کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده کشاورزی در شرق بودند[۱۲]. در عمان، نخل، زیاد بود و درختان موز، انار و میوه درخت سدر، بسیار یافت میشد[۱۳][۱۴].
دامداری
- علاوه بر پرورش انواع دام و طیور در یمن، اعراب بدوی تهامه، نجد، نفود، شام، دهناء و بحرین نیز به شبانی میزیستند[۱۵]. شتر، عمده دامی بود که به لحاظ سازگاریاش با محیط خشک صحرا در سراسر عربستان، اقبالی عمومی داشت[۱۶].
تجارت
- تجارت در میان مردم شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از اعراب بادیهنشین بود؛ چرا که تجارت با مردم جزیرةالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در بر میگرفت. در این میان، یمنیها، اولین شهرنشینان شبه جزیره بودند که در صنایع، علوم و فنون تجاری نیز تبحر تام داشتند و پیشتاز این تجارت در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای عربی در منطقه، در توسعه تجارت کوشیدند[۱۷]. آنها از حاصلخیزی زمین، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه هند که مایه پیشرفت این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند.
از تجارت بحریه اعراب جاهلی، اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین به دست آمده، نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد از میلاد بر تجارت منطقه سیادت داشتند؛ اما رفتهرفته، تجارت دریایی آنها مغلوب برتریهای ناوگان دریایی روم و یونان شد[۱۸] و از آن پس، تجارتهای دریایی، بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان هندی و ایرانی صورت میگرفت[۱۹].
- دولتهای یمنی از طریق خشکی از راه یمن تا شام را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند؛ راهی که از مکه و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب مصر، شام و عراق منشعب میشد و در راه شام در نزدیک غزه به دریا میرسید[۲۰].
- راه کاروان رو حضرموت که به لحاظ تجارت کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مأرب میرسید و از آنجا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست[۲۱]؛ اما در شرق شبهجزیره، وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون مسقط، همچنان تجارت دریایی اعراب را فعال نگه داشته بود. کشتیهای این بندر از طریق خلیج فارس تا بابل پیش میرفتند و طلا، قصدیر، چوبهای خوب، عاج، صندل، ادویه، پنبه و انواع عطرها را به آنجا میبردند[۲۲]. اعراب شرق شبه جزیره، علاوه بر راه دریایی، راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و دریای عمان میپیمودند و از آنجا به عراق، کالا میفرستادند[۲۳][۲۴].
- اعراب جنوبی در تورات و کُتب یونان و روم، بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان طلا، نقره و همچنین چوبهای گرانقیمت را به بلاد شام و آشور و عراق تجارت میکردند.
- در این کتب، ذکر شده است که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج، طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به شام میفرستادند[۲۵]. عمده صادرات اعراب به خارج، مواد خام بود که از بلاد عرب به دست میآمد یا از آفریقا، هند و ماورای هند به عربستان میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود[۲۶].
- عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. اعراب جنوبی، این عطرها را به شام، مصر، عراق و نیز در مناطق عربی از جمله خود یمن توزیع میکردند. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از هند و آفریقا وارد میشد و از مصر و شام به عراق میآمد[۲۷]. بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند[۲۸]. انواع دارچینهای چینی، هندی و سیلانی از جزیره سیلان به یمن میرسید که مطاعی با ارزش در تجارت بود[۲۹]. یمنیها جمیع ممالک آفریقای شرقی را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند[۳۰] و ادویه، منسوجات، شمشیر هندی، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از حبشه وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند[۳۱]. آنها آن قدر در تجارت، ماهر و چیرهدست بودند که هردوت میپنداشته است که از همه عربستان، بوی عطر برمیخیزد و بخور، مر، فلوس، دارچین و کندر از آنجا میآید"[۳۲].
علاوه بر یمن، در شرق عربستان هم، تجار هجر، بحرین و دیگر اعراب شرق عربستان، تاجران قابلی به شمار میآمدند[۳۳]؛ اما خبر چندانی به دست ما نرسیده است و میدانیم که عمان، یکی از بزرگترین و توانگرترین بازرگانی جهان را دارا بوده است[۳۴].
- در حجاز، مکه، شهر بازرگانی بزرگی به شمار میرفت[۳۵]. بسیاری از مردم مکه از ممر تجارت میزیستهاند. از راههای تجاری آنها، نخست، طریق معروف جنوب به شمال بود، دیگری از سمت شمال به خیبر و از وسط صحرا وادیالرمه و بعد به حیره میرسید[۳۶]. کاروانهای مکی از یمن و سواحل اقیانوس هند و شرق آفریقا، سقز، عطریات، بخور، پوست، جامههای نفیس عدنی، ادویه هندی، صمغ، عاج و برده آفریقایی و از طائف، مویز و کشمش و از معادن بنیسلیم، طلا به سواحل مدیترانه، صادر میکردند و از آنجا اسلحه، گندم، روغن، شراب و پارچههای پنبهای، کتانی و ابریشمی بر میگرداندند[۳۷].
- مهمترین کالای تجارت قریش، پوست دباغی شده بود[۳۸]. نقره هم از مهمترین کالاهایی بود که بازار شام را فرا میگرفت[۳۹]. عمدهترین کالایی که تجار مکی از شام به مکه تجارت میکردند، روغن بود[۴۰][۴۱].
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۱.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۲۹.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۱.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.
- ↑ ؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۲.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.
- ↑ زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۳۳۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۷.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۶۴.
- ↑ هردوت، تاریخ هرودت، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.
- ↑ ناشناخته، حدود العالم من المشرق إلی المغرب، ۱۳۷۲، ص۴۳۰.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۶.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۹۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۴-۱۴۵.