ولایت در فقه اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ولایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ولایت از دیرباز در فقه مطرح بوده و قدمتی به دیرینگی فقه دارد. برای یافتن مفهومِ فقهی ولایت، باید مروری اجمالی در مفهوم لغوی و عرفی (ولایت) کرد. "ولایت" را لغویان از ریشه "وَلی" به معنای "پیوستگی و قرابت" میدانند که از آن واژگان فراوانی اشتقاق یافته است[۱]. این ریشه، مانند بسیاری دیگر از لغتها، نخست در امور مادّی بههم پیوسته و متصل بهکار رفته، آنگاه به عرصههای گوناگون غیر مادّی تکوینی یا اعتباری راه یافته است.
- ولایت در معانی مختلفی کاربرد دارد که در همه آنها معنای لغوی خود (قرابت و نزدیکی) را حفظ کرده است. از جمله مواردی که ولایت در آن معنا به کار رفته، "اَمارت و سرپرستی" است[۲].
- افزون بر این، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز "ولایت" معنای لغویاش را حفظ کرده است و بدون آنکه دارای حقیقت شرعیه شود، در همان مفاد و محتوای عرفی به کار میرود. و در بسیاری از استعمالها که در آیات و روایات شاهدیم، واژۀ ولایت و واژههای دیگری که با آن از یک ریشه گرفته شدهاند؛ مثلِ ولیّ، والی و مولی استفاده میشوند، و منظور از آنها "ولایت تدبیری و تنظیمی" است؛ مثلاً در آیه ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳] به اعتقاد مفسران شیعه، منظور از "ولیّ"، تدبیر و اولویت در تصرف است[۴]. در روایت متواتر غدیر نیز این معنا را از پیامبر اکرم(ص) شاهدایم: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۵]. در احادیث امامان معصوم(ع) نیز وقتی از ولایت سخن به میان میآید، انصراف به ولایت تدبیری و تنظیمی ایشان دارد؛ مثل روایت مشهور «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ»[۶].
- بنابراین، ولایت در نصوص شرعی معنای لغویاش را از دست نمیدهد و مثل غُسل و وضو از ابتکارات و اختراعات شرعی نیست، لذا وقتی در آیات الهی و روایات معصومان(ع) موضوع ولایت مطرح شود – با توجه به همان معنای لغوی کلمه - اگر به اَعمال و رفتار مکلفان مربوط شود و حکمی شرعی را ترسیم کند، در حیطه و حوزه بحثهای فقهی جا میگیرد و با عنوان ولایتهای شرعی از آن بحث میشود.
- براساس معارف اسلامی، ذات مقدس ربوبی "ولایت بالذّات" بر تشریع دارد و طبق حکمت بالغه خود و حفظ مصالح و مفاسد، به جعل احکام میپردازد و احکام خویش را در قالب کتاب و سنّت ابلاغ مینماید، در همینجا احکام شرعی که نتیجه اِعمال ولایت "ولیّ تشریعی" است، پدید میآیند. یکی از این احکام "ولایت شرعی" است[۷][۸].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۴۱؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۳۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این موارد ر.ک: ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۳۸؛ ج۲، ص۷ و ۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۲؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۰ و ص۱۶۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۵ و ج۳، ص۸۹ و ۱۸۴ و ۲۴۲ و ۳۴۰ و ۳۴۵. (به عنوان نمونه ابنقتیبه و در الامامة و السیاسة از زمامداری حاکمان به "ولایت" تعبیر میکند؛ مثلاً میگوید: ولایة عمر بن الخطّاب (خلیفه دوم) و یا میگوید: ولایة الولید، ولایة الحَجّاج، ولایة یزید بن عبدالملک، ولایة هشام بن عبدالملک؛ طبری و ابناثیر نیز مکرّراً برای اَمارت و حاکمیت سیاسی، از واژه "ولایت" بهره میگیرند و عنوانهایی مثلِ ولایة عبدالله بن عامر، ولایة زیاد، ولایة مروان بن محمد، نمونه فراوان دارد و در تمام این موارد، معنای ولایت، همان امارت و سرپرستی دولت است.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۶، ص۱۱- ۱۲ و ۱۴- ۲۴.
- ↑ کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج۱، ابواب مقدمات العبادات، ب ۱، ح۲، ص۷– ۸.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از ولایت تشریعی و فرق آن با ولایت بر تشریع، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳– ۱۲۵.
- ↑ اکبری ملکآبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه ، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۸-۱۰۰.