نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۶ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
به صورت گذرا در منابع اهل سنّت به چند دسته روایات برمی خوریم که به برخی از آنها اشاره میشود؛ البته با تذکّر این نکته که همیشه سلاطینجور بر کتب تدوین شده در عالم اهلسنّت اشراف داشتهاند و از احادیث صریحه علیه ستمگران و قیام علیه آنان به نوعی جلوگیری شده است؛ اما بر عکس، کتب حدیثیشیعه از بدگویی علیه ستمگران و تحریک به قیام علیه آنان پُر است. به هر حال، با وجود تمام سختگیریهایی که شده است، باز در گوشه و کنار احادیث اهل سنت روایاتی وجود دارد که قیام علیه سلاطینستمگر را تشویق و ترغیب میکند، از جمله:
الف) ممنوعیت سکوت در مقابل ظالم و لزومقیام علیه آنان: در این زمینه در منابع تاریخی و رواییاهلسنّت روایاتی آمده است که به نمونههایی اشاره میشود.
حدیثامام حسین(ع) از رسول خدا(ص): طبری، ابن اثیر و ابن میثمنقل کردهاند: هنگامی که امام حسین(ع) با لشکر حرّ مواجه شد، در منزلگاه «بیضه»[۱]خطبه ای خواند و در بخشی از آن فرمود: «اَیهَا النَّاسُ! اِنَّ رَسُولَ الله(ص) قَالَ: مَنْ رَأی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ الله یعْمَلُ فِی عِبَادِ اللهِ بِالْاِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لَا قَوْلٍ کَانَ حَقّاً عَلَی اللهِ اَنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ. اَلَا وَ اِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةُ الشَّیطَانِ وَتَرَکُوا طَاعَةَ الرَّحْمَنِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأثَرُوا بِالْفَیء وَ اَحَلُّوا حَرَامَ اللهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَ الله وَ اَنَا اَحَقُّ مَنْ غَیرَ...»؛[۲] ای مردم! پیامبر(ص) فرمود: هر کس سلطانستمگری را ببیند که حرامخدا را حلال شمرده، پیمان الهی را شکسته و با سنّترسول خدامخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستمرفتار میکند، و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت برنخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطانستمگر (در دوزخ) بیاندازد آگاه باشید این گروه اطاعت شیطان را لازم میدانند و از اطاعتخدای رحمان روگردان شدهاند فتنه و فساد را ظاهر، حدود و احکام را تعطیل نمودهاند،حقفقرا را میبلعند، حرامخدا را حلال و حلالخدا را حرام کردهاند، از این جهت به مقام خلافت احق و اولی میباشم از غیر خودم». یکی از بزرگان در توضیح این حدیث میگوید: «این گفتار تاریخیامام(ع)، با صراحت تمام هدفقیام خونین عاشورا را شرح میدهد، بیانی که برای هر زمان و هر مکان کاربرد دارد. امام(ع)قیام خود را تبلوری از وظیفة عمومی تمام مسلمین میداند که در برابر حکّام جائر و ظالم بر عهده دارند؛ ظالمانی که نه فقط بندگان خدا را به زنجیر ستم گرفتار ساختهاند، بلکه حلالخدا را حرام کرده و حرام او را حلال شمردهاند. به یقین سکوت در برابر چنین افرادی برای هیچ مسلمانی جایز نیست؛ چرا که سکوت سبب امضای اعمال آنان میشود و امضای اعمال آنان سبب اتحادسرنوشت سکوت کنندگان با ظالمان و طاغیان میگردد. آری، همه باید فریاد کشند و قیام کنند و کاخ بیدادگران را واژگون کنند و از همه سزاوارتر به این امر، فرزندپیغمبر اسلام و اماممعصوم(ع) است. چه منطقی از این گویاتر و زنده تر؟»[۳]
حدیثاحمد حنبل از رسول خدا(ص): احمد حنبل، ابی داود و ترمذی از ابی بکر، از رسول خدا(ص) نقل کردهاند: «اِنَّ النَّاسَ اِذَا رَأوْ الظَّالِمَ فَلَمْ یأخُذُوا عَلَی یدَیهِ اَوْشَکَ اَنْ یعُمَّهُمُ اللهُ بِعِقَابٍ»[۴]؛ بهراستی هر گاه مردم، ظالمی را ببینند (که ظلم می کند) و مقابل او نایستند و از ظلم جلوگیری نکنند. بهزودی عقابفراگیری از طرف خداوند بر آنها نازل خواهد شد». این روایت نیز میرساند که در مقابل ظالم نباید ساکت بود؛ بلکه لازم است قیام نمود، وگرنه عذابهایی که دامن ظالم را میگیرد، دامن جامعة ساکت و بی تفاوت را نیز خواهد گرفت.
پیشوای ستمگر؛ مبغوض ترین افراد نزد خداوند: حضرت رسول(ص) فرمود: «اَشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً یوْمَ الْقِیامَةِ اِمَامٌ جَائِرٌ»[۵]؛ سختترین مردم از نظر عذاب در روز قیامتپیشواییستمگر خواهد بود». و در جایی دیگر فرمود: «اَرْبَعَةٌ یبْغِضُهُمُ اللهُ تَعَالَی: اَلْبَیاعُ الْحَلَّافُ وَالْفَقِیرُ الْمُخْتَالُ وَ الشَّیخُ الزَّانِی، وَ الْاِمَامُ الْجَائِرُ»[۶]؛ خداوند چهار گروه را مبغوض میدارد: فروشنده ای که زیاد قسم یاد میکند، فقیر متکبّر، پیرمرد زناکار و پیشوای ستمگر». و هر کس مبغوض خدا باشد، مسلمانان و مؤمنان نیز باید آنان را مبغوض دارند.
ب) ممنوعیت اعانت ظالم: اگر ظالمان و ستمگران در جامعهیار و یاور نداشته باشند، نمیتوانند دست به ظلم بزنند و یا ظلم را ادامه دهند به این جهت در منابع دینی از معاونت و هر گونه کمک رسانی به ظالم سخت نهی شده است. قرآن کریم میفرماید: «وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۷]» زمخشری در ذیل این آیه نکاتی دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست. او میگوید: «نهی در آیه شامل فرو رفتن درخواستههای ظالمان، ارتباط با آنها، همراهی، همنشینی،زیارت، مسامحه کاری با آنان، راضی بودن به اعمال آنها، تشبّه به آنان، زی ستمگران را بهخود گرفتن،چشم داشت به کمک آنها و یاد نمودن از ظالمان با تعظیم را شامل میشود. هنگامی که زُهَری با سلاطینارتباط پیدا کرد، برادر دینی[۸] او برایش نوشت: خداوند ما و تو را از فتنههاحفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوی. بدان کم ترین چیزی که تو مرتکب شده ای و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که با اُنس خود، ستمگر را از وحشتتنهایی رها ساختهای، و راهگمراهی را با نزدیک شدن به کسی که حق را ادا و باطل را رها نکرده است، هموار ساختهای. تو را به خود نزدیک کرده است تا تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهد؟! در ادامه میگوید: «سفیان گفته است: در جهنّم وادیی است که جز قاریانی که به زیارت شاهان (ظالم) رفتهاند، کسی در آنجا جای ندارد. و اوراعی میگوید: در نزد خداوند مبغوضتر از عالمی که به ملاقات شاه (ظالم) میرود، نیست. و محمد بن مسلم گفته است: نشستن مگس بر نجاست محبوبتر است از قاریان دربار شاهان ستمگر و رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ دَعا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ اَحَبَّ اَنْ یعْصَی اللهُ فِی اَرْضِهِ؛ کسی که برای بقای ظالمی دعا کند (در واقع) دوست دارد که در زمینخداوندمعصیت شود». از سفیان سؤال شد که ظالمی در بیابان در شُرف هلاکت است، آیا میشود به او آب داد؟ گفت: نه، گفته شد: از تشنگی میمیرد؟ گفت: بگذار بمیرد [تا زمین از وجود ناپاک او پاک شود]».[۹]
در منابع اهل سنّت در باب اعانت ظالمان و شاهان ستمگر به نکات خوبی اشاره شده است که نمونههایی ذکر میگردد:
تسلطظالم بر یاری کننده اش: رسول خدا(ص) فرمود:«مَنْ اَعَانَ ظَالِماً سَلَّطَهُ اللهُ عَلَیهِ»[۱۰]؛ کسی که ظالمی را یاری کند؛ خداوند آن ظالم را بر یاری کنندة او مسلّط خواهد کرد».
عذاب ستمکاران وکمک دهندگانشان: رسول اکرم(ص) فرمود: «اَلظَّلَمَةُ وَاَعْوَانُهُمْ فِی النَّارِ»[۱۱]؛ ستمگران و کمک کاران آنها در آتشند».
بیزاریخداوند از کمک کنندگان به اهلظلم: رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ اَعَانَ ظَالِماً لِیدْحِضَ بِبَاطِلِهِ حَقّاً فَقَدْ بَرَئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللهِ وَ رَسُولِهِ»[۱۲]؛ کسی که ظالمی را یاری کند تا بوسیلة باطلش حق را از بین ببرد، براستی که ذمّه و عهدخدا و رسولش از او بریء و بیزار است».
ممنوعیت راه رفتن با ظالم: از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «مَنْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ اَجْرَمَ»[۱۳]؛ کسی که با ظالمراه رود (و یا همراه شود) مجرم است». در روایت دیگر از رسول خدا(ص) میخوانیم: «ثَلَاثٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ فَقَدْ اَجْرَمَ: مَنْ عَقَدَ لِوَاءً فِی غَیرِ حَقٍّ اَوْ عَقَّ وَالِدَیهِ اَوْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ لِینْصُرَهُ»[۱۴]؛ هر کس سه عمل انجام دهد، مجرم است: کسی که پرچم ناحق را بلند کند، یا عاق والدین گردد و یا با ظالمی جهت یاری همراه شود». با توجّه به این روایات، مسلمانها وظیفه دارند که نه تنها با شاهان و سلاطینستمگر سر ناسازگاری داشته و علیه آنها قیام نمایند؛ بلکه با کسانی که آنها را در ابعاد مختلف کمک کردهاند نیز برخورد کنند که الحمد لله این بیداریمسلمانان در کشورهای مختلف نشان میدهد به این نکته توجّه دارند.
ج) ممنوعیت هر گونه ظلم: ظلم از گناهان بزرگی است که بر همه حرام و ممنوع است و اختصاص به شاهان و سلاطین ندارد. در بخشی از روایات به این امر اشاره شده است که از ظلم و حتی از نیت و قصد ظلم دوری کنید:
ترس از ظلم: «عبد الله بن عمر» و همچنین «جابر» از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که حضرت فرمود: «اِتَّقُوا الظُلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۱۵]؛ از ظلم بترسید؛ زیرا ظلم در قیامت به صورت تاریکیها ظاهر میشود».
پرهیز مؤکد از ظلم به بی کسان: رسول خدا(ص) فرمود: «اِشْتَدَّ عَضَبُ اللهِ عَلَی مَنْ ظَلَمَ مَنْ لَا یجِدُ نَاصِراً غَیرَ الله»[۱۶]؛ غضبخداوند به کسی شدیدتر است که ظلم روا دارد به شخصی که غیر از خدایاور ندارد». زیرا وقتی چنین شخصی مظلوم واقع شد، مستقیماً به سراغ خداوند میرود و چون به دیگران امید ندارد. خداوند نیز دعای او را سریعتر اجابت میکند.
بغضخدا نسبت به ظالم: رسول خدا(ص) فرمود: «اِنَّ الله تَعَالَی یبْغِضُ الغَنِی الظَلُومَ وَالشَّیخُ الْجَهُولَ وَ الْعَائِلَ الْمُخْتَالِ»[۱۷]؛ خداوند [سه گروه را] مبغوض میدارد: ثروتمند ستمگر، پیرمرد و سالخوردة نادان را (که بعد از عمری نسبت به مسایل مهم، خصوصاً مهمات دینیجاهل باشد.) و عائله مند متکبّر».
محبوبیت نداشتن نیتظلم نزد خداوند: «اَنَس» از رسول خدا(ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَصْبَحَ لَا ینْوِی ظُلْمَ اَحَدٍ غُفِرَ لَهُ مَا جَنَی»[۱۸]؛ کسی صبح کند، در حالی که نیتستم به کسی را ندارد، گناهانی که از او سر زده، بخشیده میشود». یعنی نیت ترک ظلم نیز ارزشمند است و برای جامعه نقش سازنده ای دارد و نداشتن نیت ظلم نیز خود کفارۀ گناهان است[۱۹]
↑تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، انتشارات داوری، قم، چاپ چهارم، 1417 ق، ج4، ص 304؛ و کامل ابن اثیر، دار الصادر، چاپ اول، بیروت، 1385 ق، ج 4، ص 48؛ فتوح، ابن اعثم فتوحی، دار الندوة الجدیدة، بیروت، چاپ اول، ج 5، ص 144 و 145.
↑عاشورا، ریشهها، انگیزهها...، آیت الله مکارم شیرازی، مدرسة الام علی بن ابی طالب، قم، 1385ش، ص 381.
↑مسند احمد، احمد بن محمد بن حنبل شیبانی، تحقیق عبد الله محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم، 1414 ق، ج 1، ص 7؛ سنن ابی داود، ابی داود، سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی، تحقیق محمد محی الدین، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 323، سنن الترمذی، ابی عیسی محمد بن عیسی ترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 316؛ کنز العمال، متقی هندی، مکتبة التراث الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 1397 ق، ج 3، ص 77، ح 5575.
↑کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 15، ح14634؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1378 ق، ج 10، ص114؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، تحقیق: محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ اوّل، 1412 ق، ج 5، ص 197.
↑کنز العمال، ج 16، ص 68، ح 42968؛ سنن النسائی، عبد الرحمن نسائی، دارالمعرفة، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، ج 5، ص 86.
↑«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه 113.
↑ظاهراً مراد از برادر دینی، امام سجاد(ع) است که در نامه معروف خود به محمد بن مسلم زهری او را نصیحت کرد. ر. ک: تحف العقول، بحرانی، انتشارات آل علی، قم، 1382 ش، ص482.
↑کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 499، ح7595؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، ج 4، ص 117؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق، ج 4، ص 100؛ الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 2، ص256.
↑کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 84، ح14953، در منابع شیعه، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 377.
↑کنز العمال، متقی هندی، ج 16، ص 26، ح43781؛ المعجم الکبیر، سلیمان طبرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1404 ق، ج 20، ص 61، ح 112.
↑مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 92؛ السنن الکبری، ابی بکر احمد بیهقی، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 10، ص 134.
↑کنز العمال، ج 3، ص 510، ح 7605؛ مجمع الزوائد، همان، ج 4، ص 260.
↑کنز العمال، همان، ج 16، ص 38، ح 43835؛ مجمع الزوائد، ج 4، ص 131؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 330.