نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۰ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
ماهیت قیام امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«براساس آموزههای وحیانی و دینی، نهضت و قیامامام مهدی(ع) قیامی اصلاحی است که با محقق کردن هدفهای عالی انسانی، بشریت مقهور و سرکوب شده زیر انواع استبدادها و ظلمها و بشر گرفتار در انواع جهلها و نادانیها را نجات داده و به فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی میرساند.
بیتردید هر نهضت و قیام مقدسی برای تحقق دارای ویژگیهایی است که بهگونهای کامل در ظهورحضرت مهدی(ع) وجود داشته و ماهیت آن را تشکیل میدهد:
علت غایی آن نهضت شخصی و فردی نبوده و بلکه نوعی و کلی و برای عدالت اجتماعی، انسانیت و توحید است و این امر سبب پذیرش همگانی آن میشود.
قیام با بینش و بصیرتی عالی در میان اجزای قیام توأم باشد و با وجود بصیرترین و آگاهترین یاران برای آن حضرت این مهم نیز محقق میشود.
آن نهضت همچون برقی است که در یک ظلمت کامل درخشیده، و ندایی در میان سکوتها و حرکتی در میان سکونهای مطلق است و در شرایطی که خفقان بهطور مطلق و کامل حکمفرما است و تاریکی، یأس و ناامیدی مطلق و... یکمرتبه پیدا میشود[۱].
ظهور منجی همانند یک میوه است که برای رسیدن به مرحلۀ چیدن باید مسیر تکاملی خویش را بپیماید. بدینسان که باید دنیا به قابلیت و آمادگی جهانی برای پذیرش منجی رسیده باشد تا حضرتش ظهور نماید و اگرچه از یک سو فساد و تباهی و ظلم و ستم فزونی مییابد، اما از دیگر سو پیروان و یاران راستینی برای آن حضرت پدید میآیند که از پروای الهی برخوردار بوده و با تعمق پیوندهای عاطفی خویش با امامشان در حرکت سترگ قیام گام نهاده و برای بسط ید و ظهورامام زمان(ع) تلاش مینمایند.
گفتنی است حرکت جامعۀ بشری بهسوی ظهور، حرکتی حلزونی است؛ به این صورت که تا دنیا پریشان نشود کار به سامان نمیرسد، پس در دنیا همواره پریشانی وجود دارد، ولی به دنبال آن سامان پدید میآید و بعد این سامان تبدیل به پریشانی میشود، ولی پریشانی در سطح عالیتر، نه در سطح پایینتر و بعد این پریشانی تبدیل به یک سامان در سطحی عالیتر میشود و به همین صورت اجتماع بشری در یک سطح افقی دور زده و رو به بالا میرود تا اینکه مرحلۀ ظهورحضرت و آخرین سطح سامان پدید میآید. بنابراین ما در آن واحد که رو به ظهور حضرت حجت میرویم، رو به پریشانی میرویم، ولی پریشانی در سطی عالیتر؛ چنانکه امروزه روشنفکران جهان میگویند: یگانه راه چاره بدبختیهای امروز بشر تشکیل یک حکومت واحد جهانی است، در حالی که در گذشته چنین فکری به مخیلۀ بشر خطور نمیکرد[۳]»[۴].
تاریخ، حرکتی تکاملی و رو به رشد دارد و نقطه اوج این رشد "قیاممنجی" عالم است.
بیتردید، فرهنگ قسطگرایی مانند هر فرهنگ دیگر به تدریج تحقق مییابد و هر قطعهای از تاریخ، مقدمه زمان قیام شمرده میشود. انسان تا قبل از بلوغ، نه کاستی احساس میکند نه نیاز؛ یعنی بینیازی کاذب در عين عدم بلوغ. گویا احساس بینیازی با عدم بلوغ، پیوندی مستقیم دارد. وقتی بلوغ فرا میرسد، انسان کاستیاش را دریافته و در پی همسر بر میآید، تا در کنارش به کمال رسد» [۵].