چه گروه‌هایی از مشرق‌ زمین برای یاری امام مهدی قیام می‌کنند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چه گروه‌هایی از مشرق‌ زمین برای یاری امام مهدی قیام می‌کنند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر ظهور امام مهدی / قیام امام مهدی / ماهیت قیام امام مهدی
مدخل اصلیمشرق
تعداد پاسخ۲ پاسخ

چه گروه‌هایی از مشرق‌ زمین برای یاری امام مهدی (ع) قیام می‌کنند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید حسن زمانی

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن زمانی، در کتاب «نشانه‌های قیام حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:

  • «طبق چند روایت، مردمی‌ از مشرق، قیام خواهند کرد و یاری گر حضرت مهدی (ع) خواهند بود. در روایت معتبری که ابوخالد کابلی از امام محمد باقر (ع) نقل کرده، آمده است: "گویا می‌نگرم قومی‌از مشرق، قیام کرده اند. آنان حقشان را می‌خواهند، ولی به آنان نمی‌دهند؛ دوباره آن را طلب می‌کنند، ولی باز به آنان داده نمی‌شود. وقتی اوضاع را این گونه می‌بینند سلاح هایشان را بر می‌دارند. در آن هنگام، آن چه می‌خواهند به آنان می‌دهند، ولی آنان نمی‌پذیرند و استوار می‌ایستند و قدرتشان را به کسی جز صاحب شما تحویل نمی‌دهند. کشته های آنان، شهید هستند. آگاه باشید اگر من آن زمان را درک می‌کردم، خود را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم"[۱]. و در حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است، می‌خوانیم: " يَخْرُجُ‏ نَاسٌ‏ مِنَ‏ الْمَشْرِقِ‏ فَيُوَطِّئُونَ‏ لِلْمَهْدِيِ‏ يَعْنِي‏ سُلْطَانَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" [۲]. در این قسمت، به معرفی برخی از مردم مشرق زمین و اقدام‌هایشان که بیشتر در روایت‌های اهل بیت (ع) آمده است می‌پردازیم.
  1. خراسانی: خراسانی، منسوب به خراسان است و خراسان، نامی‌است که به دو عنوان، اطلاق شده است.
    1. به قسمتی از سرزمین فعلی ایران که از کوه های زاگرس شروع می‌شود و تا قسمتی از شهر هرات در کشور افغانستان و اطراف آن، ادامه پیدا می‌کند و از شمال، شهرهای نیشابور، مرو، سرخس و قسمتی از سرزمین‌های شمال شرقی ایران را در بر می‌گیرد و از جنوب، تا کرمان و سیستان ادامه می‌یابد.
    2. به مناطق و سرزمین‌های اطراف خراسان که حاکمان خراسان در آن منطقه‌ها حاکمیت داشته‌اند [۳]. برخی از نکاتی که از روایت‌های اهل بیت (ع) درباره خراسانی استفاده می‌شود، به شرح ذیل است: حرکت خراسانی همزمان با خروج یمانی و سفیانی معرفی شده است. بکر بن محمد ازدی از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است: " خُرُوجُ‏ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِيِ‏ وَ السُّفْيَانِيِ‏ وَ الْيَمَانِيِ‏ فِي‏ سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي‏ شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي‏ يَوْمٍ‏ وَاحِدٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۴]. خراسانی برای مقابله با سفیانی، یاری کردن اهل عراق و همراهی با حضرت مهدی (ع) حرکت خود را آغاز می‌کند. در حدیث معتبری که از جابر بن یزید جعفی به نقل از امام محمد باقر (ع) با سندهای مختلف وارد شده، آمده است: " وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُ‏ جَيْشاً إِلَى‏ الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ‏ سَبْعُونَ‏ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ‏ كَذَلِكَ‏ إِذْ أَقْبَلَتْ‏ رَايَاتٌ‏ مِنْ‏ قِبَلِ‏ خُرَاسَانَ‏ وَ تَطْوِي‏ الْمَنَازِلَ‏ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۵]
  2. اهل قم: بنابر آنچه از برخی روایات استفاده می‌شود، شهر قم یکی از شهرهایی است که نقش محوری در زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی (ع) دارد. این شهر از ابتدای حکومت عباسیان، خاستگاه و منطقه امنی برای شیعیان و مورد عنایت و توجّه اهل بیت (ع) بوده است[۶]. اهل قم در معراج پیامبر اکرم (ص) به ولایت مداری ستوده شده‌اند[۷]. شهر قم با آغاز غیبت صغری به عنوان مرجع علمی‌ شیعیان مطرح شد. حسین بن روح نوبختی(نایب سوم) در آن زمان برای تأیید کتابی، آن را برای عالمان قم فرستاد[۸]. این مطلب نشان از جایگاه علمی‌ و حدیثی این شهر در آن دوره دارد. در روایتی امام جعفر صادق (ع) به خالی شدن کوفه از دانش اهل بیت (ع) و آشکار شدن آن در شهر قم در نزدیکی ظهور اشاره می‌کند و می‌فرماید: "کوفه از مؤمنان، خالی خواهد شد و دانش از آن مکان جمع می‌شود؛ مانند جمع شدن مار در لانه اش. سپس دانش در شهری که به آن قم گویند، آشکار شود و آن مکان، معدن دانش و فضیلت می‌شود؛ به صورتی که در زمین، مستضعف دینی حتی در بانوان پشت پرده باقی نمی‌ماند. و این اتفاق نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد. خداوند، قم و اهلش را در آن زمان، جانشینان حجّت قرار می‌دهد"[۹]. بنابر این حدیث و روایت‌های مشابه[۱۰]، قم به وسیله گسترش معارف اهل بیت (ع) همگان را با حضرت مهدی (ع) آشنا می‌کند و به پذیرش عمومی‌و پرورش نیرو جهت یاری امام عصر می‌پردازد. در حدیثی که از امام موسی کاظم (ع) نقل شده، به تشکیل حکومت توسط فردی از اهل قم برای بر پایی حق اشاره شده است. در این روایت می‌خوانیم: " رَجُلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ قُمَ‏ يَدْعُو النَّاسَ‏ إِلَى‏ الْحَقِ‏ يَجْتَمِعُ‏ مَعَهُ‏ قَوْمٌ‏ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۱]. البته در این حدیث، اشاره‌ای به نزدیکی قیام مردی از قم، به ظهور حضرت مهدی (ع) نشده است»[۱۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛
حجت الاسلام و المسلمین جواد جعفری در مقاله «معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین» در این‌باره گفته است:

«مرحوم نعمانی با سندی معتبر[۱۳] حدیث زیر را از امام باقر (ع) نقل کرده است: "انگار گروهی را می‌‌بینم که از مشرق خروج کرده‌اند. حق را طلب می‌‌کنند اما به آن‌ها داده نمی‌شود. باز آن را طلب می‌‌کنند اما به آن‌ها داده نمی‌شود. هنگامی که می‌‌بینند چنین است شمشیرهای‌شان را به گردن می‌‌گیرند. پس آن‌چه می‌‌خواهند داده می‌‌شود اما آن را نمی‌پذیرند تا آن که قیام می‌‌کنند و آن را نمی‌دهند مگر به صاحب شما. کشته شدگان‌شان شهیدند؛ اما اگر من آن را درک کنم خویش را برای صاحب این امر نگه می‌دارم"[۱۴]؛

در این روایت تصریح شده است که گروهی پیش از قیام امام مهدی آیا این به منظور حق خواهی از شرق قیام می‌‌کنند و در نهایت دست آورد خود را تقدیم حضرت می‌‌دارند. جالب است که این مضمون در روایات اهل تسنن نیز به همین شکل نقل شده است. حاکم نیشابوری با سند خود[۱۵] از ابن مسعود نقل کرده است که پیامبر اسلام فرمود: "ما اهل‌بیتی هستیم که خداوند آخرت را برای ما انتخاب کرده است و اهل‌بیت من پس از من با طرد و تنهایی در شهرها مواجه خواهند شد تا آن‌که پرچم‌های سیاهی از شرق بلند می‌‌شوند و حق را طلب می‌‌کنند اما داده نمی‌شود. سپس دوباره طلب می‌‌کنند اما داده نمی‌شود برای بار سوم طلب می‌‌کنند، داده نمی‌شود. پس رو به نبرد می‌‌آورند و یاری می‌‌شوند. اگر کسی از شما یا نسل شما آن را درک کرد به محضر امام از اهل بیت من برود اگرچه بر روی برف بخزد؛ زیرا آن پرچم هدایتی است که به مردی از خاندان من میدهند که همنام من است و نام پدرش همنام پدر من، زمین را مالک می‌‌شود و پر از عدل و داد می‌‌کند همان‌گونه که پر از ظلم و ستم شده است"[۱۶]؛

این روایت را سنن ابن ماجه از کتب سته حدیثی اهل سنت نیز آورده است. بزرگان دیگری نیز مانند ابن ابی شیبه[۱۷]، بزار[۱۸]، ابوعمرو دانی[۱۹]، طبرانی[۲۰] نقل کرده‌اند؛ اما به دلیل وجود "یزید بن ابی زیاد" در سند حدیث آن را ضعیف دانسته‌اند. رجال سند مستدرک همه ثقه هستند. ::::::البته افراد متعصبی مانند ذهبی به دلیل شیعی بود "حنان بن سدیر" خواسته‌اند حدیث را جعلی قلمداد کنند[۲۱]؛ اما این سخن ادعایی بی‌دلیل است زیرا کسی از رجالیان حنان را تضعیف نکرده است.

روشن‌ترین حدیث در مورد شروع زمینه‌سازی پیش از ظهور از مشرق حدیثی است که ابن ماجه صاحب یکی از شش کتاب معتبر حدیثی اهل تسنن در کتاب خود آورده است. در این حدیث پیامبران باصراحت می‌‌فرمایند: "مردمانی از مشرق قیام می‌‌کنند و برای امام مهدی زمینه‌سازی می‌‌کنند یعنی برای به قدرت رسیدنش"[۲۲]؛ هرچند سند این حدیث ضعیف دانسته شده است، اما با وجود روایات هم مضمون پیشین و به ویژه روایات بعدی، قابل تقویت و اعتباربخشی است»[۲۳].
۲. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«در بسیاری از روایات از مشرق‌زمین و نقش مردم آن در پیش از ظهور و پس از ظهور یاد شده است. واژه مشرق در روایات، به همه کشورهایی که در قسمت خاوری حجاز واقع شده‌اند، گفته می‌شود. رسول خدا (ص) می‌فرمایند: مردمی از مشرق‌زمین قیام می‌کنند و زمینه را برای قیام حضرت مهدی (ع) فراهم می‌سازند[۲۴]. نیز می‌فرماید: پرچم‌های سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دل‌های آنان همانند پاره‌های آهن است. پس هرکس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛ هرچند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند[۲۵].

امام باقر (ع) می‌فرمایند: گویا قومی را می‌بینم که در مشرق قیام کرده‌اند و حق را می‌طلبند، ولی حق را به آنان نمی‌دهند. بار دیگر طلب می‌کنند، ولی باز به آنان واگذار نمی‌کنند. در این حالت، شمشیرها را از نیام برکشیده، بر شانه می‌گذارند که در این هنگام، دشمن خواسته آنان را می‌پذیرد، ولی آنان نمی‌پذیرند و قیام می‌کنند و حق را واگذار نمی‌کنند، مگر به صاحب امر. کشتگان آنان شهید هستند و اگر من آنان را درک می‌کردم، خودم را برای صاحب این امر آماده می‌کردم[۲۶]. و امام صادق (ع) فرمود: "مؤمن در زمان قائم (ع) اگر در مشرق باشد و برادر ایمانی‌اش در مغرب، از مشرق او را در مغرب می‌بیند و اگر در مغرب باشد و برادرش در مشرق، او را می‌بیند"[۲۷]. و در نشانه‌های آخر الزمان آمده است: عمودی از آتش در طرف مشرق، در آسمان پدید می‌آید که همه مردم روی زمین آن را می‌بینند[۲۸][۲۹].

پرسش‌های وابسته

  1. ماهیت قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. اهداف قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. برنامه‌های امام مهدی برای قیام چیست؟ (پرسش)
  4. شیوه قیام امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  5. آیا قیام امام مهدی حتمی است؟ (پرسش)
  6. عناصر قیام امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  7. گستره فتوحات قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  8. اساس و بنیان حرکت و نهضت حضرت مهدی آیا بر پایه معجزه است یا روندی عادی و طبیعی مانند انقلاب‌های دیگر جهان دارد؟ (پرسش)
  9. آیا هنگامی که امام مهدی ظهور می‏‌کنند تجهیزات امروزی به همین شکل باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  10. بعضی می‏‌گویند وقتی که امام مهدی ظهور می‏‌فرمایند خیلی از علماء به مخالفت با ایشان برمی‏‌خیزند آیا سند روایی دارد؟ (پرسش)
  11. آیا امام مهدی پس از ظهور از قاتلان امام حسین انتقام خواهد گرفت؟ (پرسش)
  12. آیا قیام مسلحانه امام مهدی با آیه لا اکراه فی الدین منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. آیا امام مهدی با اجبار اسلام را در جهان برپا می‏‌کند یا عملکرد ایشان است که اسلام را جهانگیر می‌‏کند؟ (پرسش)
  14. حضور و آمادگی چه تعدادی از یاران امام مهدی برای قیام وی کفایت می‌کند؟ (پرسش)
  15. موانع قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  16. موانع قیام امام مهدی چگونه رفع می‌شود؟ (پرسش)
  17. آیا امام مهدی هنگام قیام سوار بر اسب است؟‌ (پرسش)
  18. چه گروه‌هایی از مشرق‌ زمین برای یاری امام مهدی قیام می‌کنند؟ (پرسش)
  19. پس از ظهور دشمنان چگونه به جنگ با امام مهدی می‌روند؟ (پرسش)
  20. گستره فتوحات قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  21. امام مهدی از چه گروه‌هایی انتقام می‌گیرد؟ (پرسش)
  22. چه بشارت‌هایی در ادیان گوناگون به قیام امام مهدی داده شده است؟‌ (پرسش)
  23. پاداش کشته شدن در رکاب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  24. علل گرایش عمومی مردم به قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  25. دلایل پیروزی قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. " كَأَنِّي‏ بِقَوْمٍ‏ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ‏ يَطْلُبُونَ‏ الْحَقَ‏ فَلَا يُعْطَوْنَهُ‏ ثُمَ‏ يَطْلُبُونَهُ‏ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ غیبت، نعمانی، ص۲۷۳، باب۱۴، ح۵۰.
  2. گروهی از اهل مشرق قیام می‌کنند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی (ع) فراهم می‌کنند؛ سنن ابن ماجه، ص۱۳۶۹، ح۴۰۸۸.
  3. معجم البلدان، ج۲، ص۳۵۰.
  4. خروج سه گروه سفیانی، خراسانی و یمانی در یک سال، در یک ماه، و در یک روز خواهد بود؛ غیبت، طوسی، ص۴۴۶، ح۴۴۳.
  5. سفیانی سپاهی به سوی کوفه می‌فرستد که تعداد آنان هفتاد هزار نفر است. آنان در کوفه به قتل و تجاوز و غارت می‌پردازند. در آن حال (برای کمک به اهل عراق) نیروهایی از طرف خراسان با سرعت به سوی کوفه می‌آیند و در میان آنان، تعدادی از اصحاب حضرت مهدی (ع) وجود دارند؛ غیبت، نعمانی، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.
  6. رجال کشی، ص۳۳۳، ح۶۰۸ و ۶۰۹.
  7. علل الشرائع، ج۲، ص۵۷۲، باب۳۷۳، ح۱.
  8. غیبت، طوسی، ص۳۹۰، ح۳۵۷.
  9. " سَتَخْلُو كُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يأزر يَأْرِزُ عَنْهَا الْعِلْمُ كَمَا تأزر تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ‏ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ‏ لَهَا قُمُ‏ وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ‏ وَ الْفَضْلِ حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِي الْحِجَالِ وَ ذَلِكَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا فَيَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِينَ مَقَامَ الْحُجَّةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج۵۷، ص۳۲۱، ح۳۲.
  10. بحار الأنوار، ج۵۷، ص۲۱۲، ح۲۲ و ص۲۱۴، ح۳۰.
  11. مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق فرا می‌ خواند. گروهی مانند پاره های آهن، همراه او جمع می‌شوند که بادهای تند، آنان را منحرف نمی‌کند. از نبرد، خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و بر خداوند توکل می‌کنند و عاقبت برای اهل تقوا است؛ بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۱۶، ح۳۷.
  12. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص ۵۹ - ۶۶.
  13. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ (زید جارودی، ثقة) قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ (فطحی، ثقة جليل) عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ (فطحی، ثقة على التحقيق) عَنْ أَبِيهِ (فطحی، رجع عنها عند موته، ثقة جليل من أصحاب الإجماع على قول) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ (امامی، ثقة) عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى (الحناط، امامی، ثقة على التحقيق) عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ (امامي ثقة) عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ (امامی، ثقة جلیل) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ:....
  14. «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۷۳.
  15. أخبرني أبوبکر بن دارم الحافظ، بالکوفة، ثنا محمد بن عثمان بن سعيد القرشي، ثنا يزيد بن محمد الثقفي، ثنا حنان بن سدير، عن عمرو بن قيس الملائي، عن الحكيم، عن إبراهيم، عن علقمة بن قيس، وعبيدة السلمانی، عن عبدالله بن مسعود رضي الله عنه، قال: اتینا يا رسول الله : فخرج إلينا مستبشرا ... فقال:...
  16. «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّ أَهْلَ بَيْتِي سَيَلْقَوْنَ بَعْدِي بَلَاءً وَ تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً، حَتَّى يَجِي‏ءَ قَوْمٌ مِنْ هَاهُنَا- وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى الْمَشْرِقِ- أَصْحَابُ رَايَاتٍ سُودٍ، يَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ- حَتَّى أَعَادَهَا ثَلَاثاً- فَيُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، وَ لَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ »حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، ص۵۱۱.
  17. ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، ج ۷، ص۵۲۷.
  18. بزار، احمد بن عمرو، مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، ج ۴، ص۳۵۵.
  19. ابوعمرو دانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن وغوائلها والساعة وأشراطها، ج ۵، ص۱۰۳۰.
  20. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الأوسط، ج ۶، ص ۳۰.
  21. ابن الملقن، عمر بن علی، مختصر استدراک الحافظ الذهبی علی مستدرک أبی عبد الله الحاکم، ج ۷، ص۳۳۲۳.
  22. «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ»؛ ابن ماجه، محمد بن یزید الربعی، سنن ابن ماجه، ج ۵، ص۲۱۵.
  23. جعفری، جواد، معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین.
  24. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۷.
  25. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۴؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۳.
  26. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹؛ غیبة نعمانی، ص ۳۱۵.
  27. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۹۱؛ منتخب الاثر، ص ۴۸۳.
  28. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۳۹.
  29. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۶۶.