آیه و ان یکاد
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
آیه ﴿وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ﴾[۱] با لفظ ﴿وَإِنْ يَكَادُ﴾ آغاز گردیده و در میان مردم (عوام و خواص) به منظور ردّ چشم زخم قرائت میگردد.
از این آیه همواره برای خنثی نمودن چشم زخم به صورت قرائت، تعویذ یا تابلو استفاده میگردد. ﴿يُزْلِقُونَ﴾ از باب افعال و از ماده زلق به معنی از جای لغزاندن، متزلزل کردن، زایل کردن، هلاک کردن و... آمده است؛ چنان که فرموده: ﴿صَعِيدًا زَلَقًا﴾[۲] که به معنای خاک بیحاصل یا منقطع از حیات برای رویش گیاه میآید. پس ﴿يُزْلِقُونَ﴾ یعنی آیه يُهلِكونَ یا يُزيلونَ[۳].
به گزارش ابوالفتوح، سبب نزول آیه آن بود که گروهی از کافران خواستند که رسول(ص) را چشم زخم زنند. بنابراین گروهی از قریش بیآمدند و در برابر حضرت ایستادند و گفتند ما کسی را ندیدیم که در فصاحت و بلاغت و اظهار بیّنه مانند این شخص باشد. گفته شده که اینان جماعتی بودند از بنیاسد معروف به چشم بد[۴].
مفسران گفتهاند: حرف ﴿إِنْ﴾ بدون تشدید، مخفف حرف مشبهه ﴿إِنَّ﴾ و تقدیر آن چنین است: "وَإِنَّهُ يَكَادُ / يقارب الذين كفروا..." ﴿لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ﴾؛ یعنی نزدیک بود تو را با نگاههایشان بکشند؛ عموم مفسران در اینجا کلام را به موضوع ضرر زدن و نابود ساختن با چشم مربوط ساختهاند. خلاصه معنای آن این است که کافران / مشرکان زمانی که قرآن خواندن و دعوت تو را به توحید میشنوند، دچار شگفتی شده و چنان با بغض و کینه به تو نگاه میکنند که گویی میخواهند تو را بکشند یا چنان بترسانند که متزلزل شوی و دیگر چنان کاری نکنی. این مورد در کلام عامه نیز به کار میرود، مثلاً میگویند: فلان کس چنان به من نگاه کرد که نزدیک بود مرا به خاک افکنَد یا بخورد. لذا گزارش کردهاند که ابن عباس و برخی دیگر از مفسران عبارت ﴿لَيُزْلِقُونَكَ﴾ را ليُزهقونك یعنی با نگاه تیزشان تو را خواهند کشت، میخواندهاند.
﴿الذِّكْر﴾ همان قرآن است؛ ﴿مَجْنُون﴾ یعنی کسی که عقلش زایل شده است. ﴿ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾ یعنی تذکر دهنده امر آخرت و ثواب و عقاب و وعد و وعید به جهانیان، اعم از جن و انس[۵].
اغلب مفسران این آیه را درباره چشم زخم دانسته و برای اثبات این مدعای خود به روایاتی دال بر واقعیت داشتن چشم زخم استناد جستهاند. نیز گزارش کردهاند که فقط حسن بصری گفته است که دوای چشم زخم، قرائت این آیه است[۶]. برخی دیگر میگویند: کافران هنگام شنیدن قرآن از شدت خشم و دشمنی چنان به پیامبر(ص) نگریسته که اگر میتوانستند، پیامبر را با نگاههای خشمآلود خود، میلغزانده و از بین میبردند[۷].
در مورد آیه فوق، این مسئله مطرح میشود که آیا چشم زدن واقعیت دارد؟ بسیاری از مردم معتقدند در برخی چشمها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا درهم بشکند و اگر انسان است، او را بیمار یا دیوانه کنند. این مسئله از نظر عقلی امر محالی نیست. از نظر علمی هم بسیاری از دانشمندان معتقدند در بعضی از چشمها نیروی مغناطیسی (هیپنوتیزم) خاصی نهفته که کارایی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمهاست. باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. در روایات اسلامی نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود که وجود چنین امری را تأیید میکند. در حدیثی میخوانیم که اسماء بنت عمیس خدمت پیامبر(ص) عرض کرد: گاه به فرزندان جعفر چشم میزنند، آیا تعویذی برای آنها بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود: آری مانعی ندارد، اگر چیزی میتوانست بر قضا و قدر پیشی گیرد، چشم زدن بود. در حدیث دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمود: "پیامبر برای حسن و حسین تعویذ گرفت و این دعا را خواند: «أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ»؛ شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آنگاه که حسد ورزد میسپارم؛ سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود: این چنین حضرت ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود.
در نهج البلاغه نیز آمده است: «الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ»؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ «و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد را میشنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و میگویند بیگمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.
- ↑ «تا زمینی صاف و لغزنده گردد» سوره کهف، آیه ۴۰.
- ↑ مفردات، ص۲۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج۱۰، ص۱۰۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲۹، ص۴۶-۴۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۵۹۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۴، ص۴۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۷-۴۲۸.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه و ان یکاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم