نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۴ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
عصمت در کلام اسلامی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علمای ابرار است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علمای ابرار مراجعه شود.
شیخ مفید (م۴۱۳): «عصمت لطفی است که خداوند بر مکلّف میکند به نحوی که وقوع گناه و ترک بندگی از او ممتنع میشود، در حالیکه قادر بر آن است»[۱]. و «عصمت همان توفیق و لطف و محافظت خداوند نسبت به حجج است که آنان را از گناه و اشتباه در دین خدا باز میدارد»[۲].
علامه حلی (م ۷۲۶): «عصمت لطفی خفی از جانب خداوند است که باعث میشود عبد انگیزهای بر ترک طاعت و انجام معصیت نداشته باشد، با اینکه قدرت بر انجام آن دارد»[۴].
خواجه طوسی (م۶۷۲)؛ «عصمت ملکهای است که با وجود آن، گناه از صاحب عصمت سر نمیزند»[۵].
فیاض لاهیجی (م ۱۰۷۲): «مراد از عصمت غریزهای است که با وجود آن داعی بر معصیت صادر نتواند شد، با قدرت بر آن و این غریزه عبارت از قوت عقل است به حیثیتی که موجب قهر قوای نفسانی شود»[۷].
استاد سبحانی در تفسیر و توضیح عصمت آن را نتیجه علمقطعی به عواقب گناه و شاخهای از تقوا دانسته و میفرمایند: «عصمت ملکهای نفسانی و راسخ در نفس است، انسان معصوم وقتی به درجه نهایی تقوا میرسد طهارتی را پیدا میکند که دیگر اثری از معصیت و تمرداوامر الهی در او باقی نمیماند»[۹].
«بینش توأم با لطف: این تفسیر مرکب از دو عنصر است؛ یکی بینش و بصیرت و دیگری لطف الهی. البته بینش و بصیرت بر اثر تلاش و مجاهدت نفس حاصل میگردد که اگر تقویت شود و به حد اعلا برسد دیگر وقوع معصیت عادتاً امکان نخواهد داشت و این بصیرت را لطف الهی تأیید میکند و موجب تقویت آن میگردد.
آیتاللهمعرفت در این باره میگوید: "حقیقت عصمت، بینش است که بر اثر مجاهدت نفس به دست میآید و توأم با لطف الهی است که از این بینش به حکمت یاد شده است. کتاب و حکمت، یعنی شریعت و بینش که اگر به حد کمال (حکمت) برسد وقوع معصیت عادتاً ممکن نیست"[۱۲].
تفسیر آقای معرفت دارای نکتههای مثبتی است؛ از جمله میتوان به اشاره ایشان درباره زمینه اختیاری عصمت اشاره کرد که با اختیار و با تلاش و مجاهدت، این حکمت و بصیرت به دست میآید. نکته دیگر این است که این بینش، توأم با لطف الهی است و در نتیجه وقوع معصیت را عادتاً ناممکن میکند.
نقد: در بیان آیتالله معرفت یک اشکال وجود دارد که بیان ایشان پاسخگو نیست و آن اینکه بیان ایشان فقط عصمت از گناه را در برمیگیرد؛ ولی عصمت از نسیان و اشتباه را شامل نمیشود، مگر اینکه گفته شود در مقام بیان عصمت علمی نیست.
ملکه مستلزم عدم مخالفت با تکالیف الزامی: بیان دوم در ماهیت عصمت، ملکه نفسانی است. این ملکه از مخالفت با فرمانهای الهی با وصف اختیار و قدرت جلوگیری میکند. آقای محمدحسن مظفر میگوید: "بدان که همانا عصمت، ملکهای است که عدم مخالفت با تکالیف الزامی را عمداً و سهواً با قدرت بر خلاف و معصیت اقتضا دارد"[۱۳].
این بیان در باب حقیقت عصمت، ابهامها و اشکالهای مختلفی دارد. ایشان عصمت را ملکهای نفسانی دانستهاند و این از دو حال خارج نیست. اگر این ملکه نفسانیموهبت الهی است و انسانمعصوم در کسب این عصمت بیاختیار است، مسلماً این عصمت جبری، نه برای معصوم مزیت است و نه پاداشی در قبال آن دارد و نه حتی با سایر مردم فرق دارد؛ حال اینکه ما عصمت را نوعی امتیاز و فضیلت برای معصوم میدانیم. ولی اگر این عصمت با اختیار و تلاش کسب شده باشد باز هم کلام ایشان ابهام و اشکال دارد، زیرا:
اولاً: این عصمت، نسبی است و فقط در دایره تکالیف الزامی کاربرد دارد، ولی عصمت مورد بحث ما مطلق است و شامل عصمت علمیامام است.
ثانیاً: این نوع از عصمت را که ایشان تبیین کردهاند بسیاری از غیر انبیا و امامان هم میتوانند کسب کنند، لذا این نوع از عصمت برای امامان امتیازی در پی نخواهد داشت.
ثالثاً: این بیان، عصمت را در دایره خاص یک زمان محدود میکند، زیرا عدم مخالفت با تکالیف الزامی، زمانی معنا دارد که تکلیف بر معصوم باشد و حال اینکه عصمت، مطلق است و تمام عمر را شامل است ولو اینکه تکلیف نداشته باشد»[۱۴].