علی در نگاه دیگران

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث امام علی است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

شخصیت‌های مؤثر و برجسته تاریخ دو گروه هستند: گروهی در مقطع خاصی از تاریخ منشأ اثرات مهمی شده‌اند و گروهی دیگر شخصیتی پابرجا و تأثیری ابدی دارند که بزرگان هر دوره‌ای را به تحسین واداشته‌اند. علی (ع) از شاخص‌ترین چهره‌های گروه دوم است که دوست و دشمن، مسلمان و غیرمسلمان، فیلسوف و مورخ نتوانسته‌اند از ذکر فضایل او چشم‌پوشی کنند. خوب است کتاب تاریخ را از زمان علی (ع) تاکنون ورق بزنیم تا نظر برخی شخصیت‌ها را درباره ایشان بدانیم.

از دیدگاه مسلمانان

  • معاویه: روزی یکی از یاران علی (ع) به نام عدی بن حاتم در برابر ملامت‌های معاویه به شهادت فرزندانش در رکاب علی (ع)، شروع به مدح آن حضرت نمود. او آن‌چنان علی (ع) را وصف کرد که دل سنگ معاویه تحت تأثیر قرار گرفت، به گونه‌ای که با آستین اشک‌های صورتش را پاک می‌کرد و می‌گفت: دنیا عقیم است که مانند على بزاید.[۱]
  • عمر بن عبدالعزیز: پایبندی امام علی (ع) به ارزش‌های انسانی در میدان سیاست یکی از ویژگی‌های شخصیتی او است که محققان بسیاری را به حیرت آورده است. روش و سیره سیاسی علی (ع) در تاریخ برجسته و تابناک ماند تا آنجا که مردم با مقایسه سیره و روش او با سایر خلفا، آنان را ملامت می‌کردند. عمرو بن عبدالعزیز که خود از خلفای بنی امیه است به این نکته مهم اشاره کرده و می‌گوید: علی (ع) پیشینیان را فراموشاند و بعدی‌ها را به زحمت انداخت.[۲] یعنی سیره حکومتی او به گونه‌ای رفیع و ممتاز بود که نقاط مثبت دیگران در پرتو شعاع او کم‌فروغ شد و چون مردم منش حکومتی او را در ذهن داشته و معیار قرار می‌دادند برای خلفای پس از او که نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند مانند وی عمل کنند زحماتی به همراه داشت.
  • ابن سینا: گوناگونی ابعاد شخصیتی امام علی (ع) فیلسوفان را نیز به ستایش واداشته است. بوعلی که از بزرگان فلسفه و حکمت است در برابر بیانات حکیمانه امام علی (ع) شگفت‌زده شده و درباره او گفته است: علی (ع) در میان یاران رسول خدا (ص) مانند کلی در میان جزئیات محسوس یا مانند عقول قاهره نسبت به اجسام مادی بود.
  • طه حسين: طه حسين نویسنده مشهور مصری است که در کودکی نابینا شده و مدتی در مکتب‌های قدیم درس خوانده است و برای ادامه تحصیل به اروپا رفته و تحصیلات خود را تکمیل کرده است. کتاب‌های او در جهان عرب شهرت فراوان دارد. او در کتاب علی و پسرانش بخشی از جنگ صفین را ترسیم کرده است که یکی از افراد از رویارویی اصحاب پیامبر (ص)، امام علی (ع)، عمار یاسر، اویس قرنی و طلحه، زبير و عایشه در برابر یکدیگر متعجب و در تشخیص حق و باطل حیرت‌زده شده بود. امیرمؤمنان على (ع) او را راهنمایی کرده و فرمودند: حق و باطل را نباید با معیار شخصیت‌ها و افراد شناخت. افراد مقیاس حق و باطل نیستند، بلکه حق و باطل معیار ارزیابی افراد هستند. طه حسين پس از نقل کلام علی (ع) می‌گوید: من پس از وحی و سخن خداوند، پاسخی شیواتر و با جلال‌تر از این کلام ندیده‌ام.[۳]
  • محمود عقاد: او نیز از اندیشمندان معاصر مصری است. وی در کتاب عبقريّة الامام در توصیف امام علی (ع) چنین گفته است: من کلید شخصیت علی (ع) را در فروسیت پیدا کردم. فروسیت یعنی مردانگی و مردانگی بالاتر از شجاعت است. علی (ع) مردی است که در سراسر زندگی او روح مردانگی وجود دارد؛ چه در میدان جنگ، چه در محیط خانواده، چه در محراب عبادت، و چه در مسند حکومت و در هر جای دیگر.[۴]
  • على الوردی: او عراقی و استاد دانشگاه است. گرچه شیعه است، اما تمایل‌های مارکسیستی نیز دارد. او سلوک عملی امام علی (ع) را نقض‌کننده یکی از اصول مارکسیسم می‌داند. مارکسیسم بر آن است که در برابر شرایط اجتماعی و اقتصادی به‌ویژه موقعیت طبقاتی، اصالتی برای فکر و عقیده و ایمان وجود ندارد. انسان نمی‌تواند در شرایط مختلف یکسان فکر کند. انسان منطق ثابت ندارد؛ در کاخ و کوخ، دو منطق عملی متفاوت دارد. علی الوردی در کتاب مهزلة العقل البشری با اشاره به این اصل مارکسیسم می‌گوید: علی (ع) در زندگی خود این اصل مارکس را نقض کرد. تاریخ علی (ع) خلاف این مطلب را ثابت کرد؛ چرا که شیوه علی (ع) در دو وضع اجتماعی و طبقاتی مختلف ذره‌ای تغییر نکرد؛ یعنی روزی که به عنوان سرباز ساده و فقیر برای قنات جاری کردن، درخت کاشتن، زراعت و ... زحمت می‌کشد و مزد می‌گیرد و روزی که پول و ثروت به جامعه اسلامی سرازیر شد، ذره‌ای تغییر نکرد. در حالی که ثروت، ایمان صدها نفر از مسلمانان مانند طلحه و زبیر را از بین برد. رفتار علی (ع) هنگام خلافت همان‌گونه بود که هنگام کارگری. علی (ع) نشان داد انسان می‌تواند منطق ثابت عملی داشته باشد.[۵][۶]

از دیدگاه غیر مسلمانان

شخصیت علی (ع) بزرگان و دانشمندان غیر مسلمان را نیز به بیان فضایل او واداشته است؛ از جمله:

  • جبران خليل جبران: او مسیحی و اهل لبنان است. در دوازده سالگی به آمریکا رفته و تحصیلات خود را ادامه داده است. او هم هنرمندی نقاش است و هم از نویسندگان بزرگ عرب که به دو زبان عربی و انگلیسی کتاب نوشته است. از شیفتگان علی (ع) است و علی (ع) و حضرت مسیح (ع) را از بزرگ‌ترین شخصیت‌های دنیا می‌داند.[۷] وی درباره علی (ع) می‌گوید: به عقیده من على (ع) نخستین عربی است که با روح کلی جهان تماس پیدا کرده و با او سخن گفته است. یعنی امام على (ع) همسایه خدا و همنشین او است و شب‌ها با خدا به سر می‌برد. او به امیرمؤمنان (ع) حتی از حضرت رسول (ص) هم بیشتر اظهار علاقه می‌کند و می‌گوید: علی (ع) مُرد در حالی که نماز بین دو لبش بود. علی (ع) پیش از زمان خود بود و من آگاه نیستم که چرا روزگار گاهی افرادی را پیش زمان خودشان به وجود می‌آورد. یعنی زمان على (ع) گنجایش او را نداشت. البته امام على (ع) درباره مردان الهی تعبیری عمیق‌تر به‌کار برده و می‌گوید: "این گونه اشخاص در هر زمانی متولد شوند پیش از زمان خود هستند" یعنی آن‌قدر بزرگ هستند که در هر زمان که باشند، زمان خودشان ظرفیت شناخت و معرفی ایشان را ندارد.[۸]
  • جرج جرداق: او نیز از نویسندگان مسیحی معاصر است. کتاب مشهوری درباره علی (ع) به نام الامام علی بن ابی طالب، صوت العدالة الانسانيه نگاشته و در آن از فضایل حضرت سخن گفته است. به نظر جرج جرداق، علی (ع) مردی الهی و هم‌رتبه حضرت مسیح (ع) است.[۹]
  • ميخائيل نعيمه: وی مسیحی و اهل لبنان است. وی مقدمه کتاب الامام علی (ع)، صوت العدالة الانسانيه اثر جرج جرداق را نوشته است و در آنجا می‌گوید:على تنها در میدان جنگ قهرمان نبود. در تمام عرصه‌ها قهرمان بود. در صفای دل، پاکی وجدان، جذابیت، بیان سحرآمیز، انسانیت واقعی، حرارت ایمان، آرامش شکوهمند، یاری مظلومان، تسلیم حقیقت بودن، در هر نقطه و هر جا که رخ بنماید قهرمان بود.[۱۰] غیر از این افراد، بزرگان بسیاری مجذوب فصاحت و بلاغت بی‌نظیر علی (ع) شدند و در عظمت گفتار او قلم‌فرسایی نموده‌اند؛ از جمله عبدالحمید کاتب (قرن دوم)، جاحظ (قرن سوم)، ابن ابی الحدید (قرن هفتم)، على الجندی، محمد عبده و شكيب ارسلان که هر سه از بزرگان معاصر ادبیات عرب هستند. شکیب ارسلان که از شدت فصاحت، ملقب به امیر البيان است در پاسخ به صاحب‌نظرانی که فصاحت او را هم‌رتبه فصاحت علی (ع) قرار داده‌اند می‌گوید: من کجا و علی کجا؟ من بند کفش على هم به‌حساب نمی‌آیم.[۱۱][۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مطهری مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۱۹۹.
  2. بیست گفتار، ص ۸۲.
  3. مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۳۰۸-۳۶۶.
  4. مطهری مرتضی، حماسه حسینی، مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۴۴.
  5. مطهری مرتضی، جهان‌بینی توحیدی، مجموعه آثار، ج۲، ص ۱۷۳؛ ج ۱۶، ص ۶۱؛ ج ۲۳، ص ۱۷۹.
  6. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۲۶ تا ۳۳.
  7. مطهری مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۱۸۱.
  8. مطهری مرتضی، عدل الهی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۷۶؛ ج ۱۷، ص ۱۶۴.
  9. مطهری مرتضی، عدل الهی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۷۶.
  10. مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۶۷.
  11. مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۳۶۴-۳۶۸. از آنجا که تفصیل نظر دیگران درباره فصاحت و بلاغت علی (ع) در دفتر «گوهری به نام نهج البلاغه» آمده است از ذکر آنها خودداری می‌کنیم.
  12. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۲۶ تا ۳۳.