خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

فرازی از خطبه

  • ای رسول خدا، سلام من و دخترت (که اینک در جوار تو فرود آمده شتابان به تو پیوسته است) بر تو باد. ای رسول خدا، از فراق برگزیده تو شکیبایی من کاستی گرفته، در غم فقدانش تاب و توانم نمانده است، اما آنچه از اندوه این فاجعه می‌کاهد، فراق عظیم و حضرتت و مصیبت سنگین و کمرشکن تو است که بس توان‌فرساتر باشد. آری، این من بودم که سر نازنینت را بر لحد گور نهادم و میان گردن و سینه‌ام جانت را (که از کالبد برون می‌شد) احساس کردم، "همه از آن خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم." اینک آن امانت مقدس بازگردانده و آن گروگان عزیز باز پس گرفته می‌شود. از این پس اندوهم همیشگی و شبم گاه بی‌تابی و بیداری است تا به هنگامی که خداوند مرا نیز سرایی برگزیند که تو را در آن جایگاه باشد. زود باشد که دخترت تو را در جریان اخبار هم‌داستانی امتت در جهت هضم آزار و اذیّت وی قرار دهد. با این همه تو نیز با اصرار از او بپرس و چگونگی رفتارشان را با ما از او بجوی که آن همه به زمانی بود که چندانی از رحلتت نگذشته و یادت از خاطره‌ها نرفته بود. اینک من با شما دو عزیزم وداع می‌کنم بی‌آن‌که از بودن با شما احساس خستگی و تنگی کنم، که اگر به خانه بازگردم نه از خستگی است و اگر بمانم نه از بدبینی به آن وعده‌هاست که خدا صابران را بدان نوید داده است.[۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس