نیایش چهاردهم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


مقدمه

این نیایش آن حضرت است هرگاه که از ستمکاران ستمی می‌دید. از اهداف بلند پیامبران مبارزه با ظلم و ظالم و برداشتن موانع راه رشد و سعادت انسان‌هاست. جهان‌بینی توحیدی به ما می‌گوید خداوند عادل است و از ظالمان بیزاری می‌جوید. قرآن کریم در توصیف خداوند می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ[۱]؛ و می‌فرماید: وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲]؛ و لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳]؛ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۴]؛ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۵]؛ و در روز قیامت گوینده‌ای صدا می‌زند: لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ[۶]. امام زین‌العابدین(ع) نیز در روزگاری زندگی می‌کرد که ظلم و جور جامعه را فرا گرفته بود و خفقان به حدی بود که امام نمی‌توانست علناً به مبارزه برخیزد، از این‌رو آن حضرت در قالب دعا روحیه ظلم‌ستیزی و حمایت از مظلوم را در دل‌ها زنده نگه داشت. امام در این دعا بالاترین پشتیبان در برابر ظالمان را خدای عزیز و رحیم می‌داند و این‌گونه به دادخواهی به محکمه عدل الهی می‌رود و با خدای خود راز و نیاز می‌کند: «يَا مَنْ‏ لَا يَخْفَى‏ عَلَيْهِ‏ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِينَ...»؛ «ای خداوندی که درد و رنج دادخواهان بر تو پوشیده نیست؛ ای خداوندی که در دادخواهیشان به گواهی گواهانت نیاز نیست؛ ای خداوندی که ستمدیدگان را یاوری تو نزدیک است و از ستمکاران جانبداریت دور؛ تو می‌دانی -ای خداوند من- که فلان، فرزند فلان، در حق من مرتکب چه کارهایی شده که تو خود از آن منع فرموده‌ای و او را در بی‌حرمتی به من چه اعمالی است که تو خود از آن نهی کرده‌ای و این همه از سرمستی اوست به سبب نعمتی که تواش عنایت کرده‌ای و از بی‌باکی اوست در برابر کیفری که تواش مقرر داشته‌ای».

امام سپس با صلوات‌های پی در پی بر پیامبر(ص) و آلش از خداوند مدد می‌خواهد: «بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و به نیروی خود آن را که بر من ستم می‌کند یا دشمنی می‌ورزد فرو گیر و به قدرت خود از تیزی سطوتش بکاه و به درماندگی‌های خود مشغولش نمای و در پیکار با آنکه به خلافش برخاسته است عاجزش گردان». «بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و خصم مرا رخصت مده که بر من ستم روا دارد. نیک یاریم کن که در برابرش پایداری کنم. و مرا از ارتکاب اعمالی چون اعمال او و گرفتار آمدن به حالتی چون حال او، نگه دار». «بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و در هر حال مرا بر ضد او چنان یاوری کن که خشم مرا فرو نشاند و انتقام من بفرست از او بستاند». «بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و به جای ستمی که آن ستمکار بر من روا داشته است تو عفو و بخشایش خود بر من ارزانی دار و به جای سوءرفتار او رحمت خود بر من عطا فرمای، که هر مکروهی در برابر خشم تو ناچیز است و هر مصیبتی در برابر غضب تو سهل».

امام در اوج دعای خود همان‌گونه که زشتی ستم کردن را از جانب دیگران بد می‌داند از خدا می‌خواهد کمکش کند تا خود نیز به دیگران ستم نکند: «ای خداوند، آن‌سان که در دل من ستمدیدگی را نکوهیده داشته‌ای مرا نیز توفیق ده که به کس ستم نکنم». «ای خداوند، شکایت جز تو به دیگر کس نبرم و از دیگری جز تو داوری نجویم. هرگز مباد که چنین کنم. پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و دعای مرا به اجابت پیوند و دادخواهی مرا با دگرگون ساختن ستمگر قرین فرمای».

از نکات مهمی که امام به ما می‌آموزد این است که اگر مجازات ظالم به تأخیر افتاد ناامید نشویم و در همه حال راضی به قضای الهی باشیم‌: «ای خداوند مرا به نومیدی از انصاف دادن خویش میازمای و آن را که بر من ستم روا می‌دارد چنان ایمن مگردان که کیفر تو را از یاد برد... ای خداوند بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا توفیق ده که هرچه بر من مقدر نموده‌ای، خواه مرا سودمند افتد یا زیانمند، به آسانی بپذیرم و به هرچه مرا داده‌ای یا از من گرفته‌ای خرسند گردان».[۷].[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «خداوند همسنگ ذرّه‌ای ستم نمی‌ورزد» سوره نساء، آیه ۴۰.
  2. «و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
  3. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  4. «و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۵۷.
  5. «پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.
  6. «لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.
  7. صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵. قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
  8. بهشتی، سید جواد، مقاله «نیایش چهاردهم»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۵۵.