تاریخچه بحث غلو چیست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

تاریخچه بحث غلو چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ غلو
مدخل اصلیغلو در تاریخ اسلامی

تاریخچه بحث غلو چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث غلو است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی غلو مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
مصطفی سلیمانیان
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در این‌باره گفته‌ است:
«به طورکلی غلو در ادیان آسمانی و غیرآسمانی قبلی هم وجود داشته است، به این صورت که شخصی یا شیئی را از حد خود بالاتر برده و گاه می‌پرستیدند، مثل حضرت مسیح(ع)، حضرت عزیر(ع)، فرشته، جن، شیطان، خورشید، ماه، ستاره، آتش، گاو، بت و...[۱].

در بین مسلمانان هم همیشه گروه‌های غالی وجود داشته است، برای نمونه برخی از فرقه‌های غالی شیعه عبارت‌اند از: تناسخیه، حلولیه، غرابیه، سحابیه، مخمسه و.... برای شناسایی فرقه‌های غلات به کتب ملل و نحل باید مراجعه کرد[۲]. اما باید توجه کرد در کتب ملل و نحل مصادیق زیادی برای غلو ذکر شده است، که از نظر مورد و کیفیت بسیار گسترده است؛ ولی معمولاً کلمه غالی درباره شیعیانی به کار رفته است که امامان را از حد خود بالاتر برده و درباره آنان غلو می‌کردند، در صورتی که در بین اهل سنت هم غلوهای بسیاری هم در ذات و هم در صفات درباره خلفا و بعضی از دانشمندان مثل ابوحنیفه صورت گرفته است[۳]؛ اما بعضی از نویسندگان کتب ملل و نحل بحث غلو را طوری مطرح کرده‌اند که وقتی کلمه غلو استعمال می‌شود شیعیان غالی به ذهن تبادر می‌کند؛ مثلاً گاهی شهرستانی از فرقه‌هایی از شیعه نام می‌برد که هیچ اثری از چنین فرقه‌هایی وجود ندارد و هیچ سندی هم برای ادعای خود ارائه نمی‌دهد؛ برای نمونه مقریزی(م۸۴۸) در کتاب خود حدود ۳۰۰ فرقه برای شیعه ذکر کرده است. به نظر می‌رسد هدف آنها تخریب چهره ائمه(ع) و یاران ایشان در تاریخ بوده است؛ مثلاً درباره زراره، هشام بن حکم، هشام بن سالم جوالیقی، یونس بن عبدالرحمن و مؤمن طاق به فرقه‌هایی به نام زراریة، هشامیه، جوالیقیه، یونسیه و شیطانیه اشاره می‌کنند؛ نویسنده کتاب غالیان ۳۴ مورد از این فرقه‌ها را بررسی کرده و ثابت کرده که برخی از آنها وجود خارجی ندارد. و در کتاب مکتب در فرایند تکامل هم هیچ توجهی به این مطلب نشده است که برخی از این فرقه‌ها ساختگی است.

علامه عسکری در این باره می‌فرماید: «اگر به ما اجازه داده می‌شد ما هم فرقه‌ای به نام فرقه‌های مذکور در کتب ملل و نحل می‌افزودیم و آن فرقه، فرقه مبتکریه نام می‌گرفت و در توضیح آن می‌گفتیم که این فرقه صاحبان کتب ملل و نحل هستند که فرقه‌هایی برای مسلمانان اختراع می‌کنند و به آنان نسبت می‌دهند، متأسفانه این کتاب‌ها در میدان خالی از شیعه نوشته شده و تهمت‌ها به شیعه‌ها زدند»[۴]»[۵]

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع غلو

پانویس

  1. ر.ک: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰؛ ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند؛ بگو: اگر خداوند بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش و همه آنان را که روی زمینند هلاک گرداند کسی در برابر او چه اختیاری دارد؟ و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ هر چه را بخواهد می‌آفریند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷؛ ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ «به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲؛ ﴿كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا «به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست» سوره اسراء، آیه ۲۰؛ ﴿وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ «و فرشتگان را که بندگان (خداوند) بخشنده‌اند مادینه پنداشته‌اند، آیا در آفرینش آنان گواه بوده‌اند؟ زودا که گواهی آنان نوشته شود و آنان بازخواست گردند» سوره زخرف، آیه ۱۹؛ ﴿وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ «و او را نسزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را پروردگاران (خود) گیرید، آیا شما را پس از مسلمانی‌تان به کفر فرمان می‌دهد؟» سوره آل عمران، آیه ۸۰؛ ﴿لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲؛ ﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ «و روزی که همه آنان را گرد می‌آورد سپس به فرشتگان می‌گوید: آیا اینان شما را می‌پرستیدند؟ * می‌گویند: پاکا که تویی، تو سرور مایی نه آنان بلکه (آنان) پریان را می‌پرستیدند، بیشترشان به آنان گرویده بودند» سوره سبأ، آیه ۴۰-۴۱؛ ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى «و گفت: من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.
  2. المقالات و الفرق فرق الشیعة؛ مقالات الإسلامیین، الملل و النحل.
  3. مقالات و فرق، ص۶۹.
  4. عبدالله بن سبا، ج۲، ص۱۷۲.
  5. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۴۲.