حسین شهید فخ در تاریخ اسلامی
رفتار هادی عباسی با جنبش صاحب فخ
علویان در حجاز نابسامان شدند و به بزرگ و شیخ خود، حسین بن علی بن حسن(ع)، رو کردند[۱] و برای رهایی از ترس و شدتی که به آن دچار بودند، او را به قیام تشویق نمودند.
در موقع حج شمار بسیاری از شیعیان عراق به مدینه آمدند و با حسین ملاقات کردند. وی وضعیت دشوار علویان را برای آنان شرح داد؛ آنان با او بیعت و وعده کردند که در موسم حج سال آینده قیام کنند و توافق کردند که شعار آنها «کسی که شتر قرمز را دید» باشد[۲]. پس از آن سرعت بروز حوادث، رهبران علوی را به شتاب در قیام واداشت.
حسین بن علی بعد از آگاهی از خطر رو به افزایش در برابر علویان، پذیرفت که زمان قیام را به جلو اندازد. وی زمان قیام را در سحرگاه روز سیزدهم ذی قعده ۱۶۹ ق. / پانزدهم ایار ۷۸۶ م. اعلام کرد. وی بر مدینه چیره شد و مسجد نبوی را مرکز حرکت قرار داد و برخی از مردم مدینه با وی بیعت کردند؛ اما پاسخی مثبت از سوی بسیاری از آنان دریافت نکرد[۳]. به نظر میرسد که آنان از هجوم حکوت به علت صلابت خلیفه ترسیدند؛ همانگونه که تدابیر حسین، مانند پایگاه حرکت قرار دادن حرم امن رسول خدا(ص) و پناه بردن به آن، مردم را نارحت کرد و این مسأله با احساسات آنان، بزرگداشت مسجد رسول خدا(ص) و محترم شمردن آن هماهنگی نداشت[۴].
حسین یازده روز بعد از قیامش برای تصرف مکه آهنگ آنجا کرد و در دره فخ از نواحی مکه[۵]، اردو زد؛ اما مکیها دعوتش را بیپاسخ گذاشتند. در این وقت سپاه عباسی به منطقه رسید و در هشتم ذیحجه به ارودگاه او در فخ حمله و بر حسین و یارانش چیره شد و حسین «کشته فخ» یا «صاحب فخ» نام گرفت[۶]. آرزوهای شیعه - که امید آنها به این حرکت بود - از بین رفت. کسانی که نجات یافتند، در شهرهای مختلف مخفی شدند، از آن میان ادریس و یحیی فرزندان عبدالله بن حسن، بودند. ادریس به مغرب رفت و حکومت ادریسیان را بنیان گذاشت و یحیی به سرزمین دیلم در مشرق رفت.[۷]
- ↑ حسین به خلافت چشم دوخته و معتقد بود که عباسیان خلافت را از علویان غصب کردهاند.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۴۹.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۴۹؛ تاریخ طبری، ج۸، ص۱۹۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۷۵؛ مسند، عبد الله بن علی، العلویون فی الحجاز، ص۲۰۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۱۹۵؛ مسند، عبد الله بن علی، العلویون فی الحجاز، ص۲۰۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۶۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۶۶؛ مصحح: هادی قسم یاد کرد که حسین به دستور امام کاظم(ع) قیام کرده است و افزود: خدا مرا بکشد، اگر او را زنده بگذارم. امام(ع) با شنیدن تهدید هادی در حق او نفرین کرد و چندی بعد، خبر مرگ او به مدینه رسید.
- ↑ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۸۵.