نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Golzade(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۷ توسط Golzade(بحث | مشارکتها)
دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
چه احادیثی و روایاتی بر بهرهمندی پیامبران از علم غیب دلالت دارد؟
«در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را ائمه اطهار(ع)؛ به خواصّ و نزدیکان خود میفرمودهاند و سفارش میکردهاند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشتهاند، نگویند زیرا ممکن میبود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند! از جمله روایتی میگوید: پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره کرده و فرمودهاند اگر ترس از این مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری در باره حضرت مسیح(ع)، گفتهاند؛ مقامات او را برایتان شرح میدادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دلهایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آنرا یافتند که ائمه(ع)، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتابها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر میآید؛ گرچه همانها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها میتوانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»[۱].
پاسخ دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«دلالت حدیث ثقلین بر علم غیب فعلی ائمه معصومین(ع) این است که آنها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفتهاند که در آن ﴿﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۲]، ﴿﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۳] است و به مفاد جمله « لَنْ يَفْتَرِقَا» در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد ائمه(ع) ثابت میباشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آنها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت ﴿﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا﴾﴾[۴] است، اما مرتبه غیب ﴿﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾﴾[۵] است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
روایات متواترهای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) پوشیده نیست و آنها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و میشود، تا روز قیامت همه را میدانند. همچنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آنها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمیدانند؟! اینک نمونهای از این روایات:
روايت اول:ابو بصیر از حضرت باقر(ع) نقل کرد که از علی(ع) از علم پیامبر(ص) پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم پیامبر(ص) و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم![۶].
روایت دوم:عبیدة بن بشیر گفت: حضرت صادق(ع) ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمانها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه میکنم در آن موقع دستهای خود را گشود سپس فرمود: خداوند میفرماید: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۷][۸].
روایت سوم:جماعة بن سعد خثعمی گوید: مفضل خدمت امام صادق(ع) بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمانبرداری شخص را بر بندگان خود واجب میکند، با این که او را از اخبار آسمانها بیاطلاع میگذارد؟ فرمود: خداوند کریمتر و مهربانتر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آنها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بیاطلاع گذارد[۹].
روایت چهارم:امام صادق(ع) در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دلهای مردم را به سوی ما مایل نمودی[۱۰]»[۱۱].
«بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم امامان معصوم ،پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومان است.
درباره گستره علم امام(ع)، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانیاند، اشاره میشود:
امامان، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمیناند[۱۳].
خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان میدهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد[۱۴].
آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت نبوت و محل رفت وآمد فرشتگانند[۱۵].
این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشآیند "علم منایا و بلایا" را میدانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند[۱۶].
ائمه(ع) به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می پیوندد، آگاهی دارند «عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند[۱۷].
به ایشان علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است[۱۸].
با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایتاند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»[۱۹].
«به سند صحیح از عبدالله بن مسعود نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: «لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِکَ»[۲۰].
بخاری به طور مختصر و طبرانی بهطور مفصّل از انس نقل کرده که گفت: چون در روز یمامه لشکر متوقف شد به ثابت بن قیس گفتم: آیا نمیبینی ای عمو، او را دیدم که حنوط میمالد. او گفت: هنگامی که با رسول خدا (ص) بودیم اینگونه نمیجنگیدیم. با اقران خود بد جور مقابله میکنید. بار الها من به تو پناه میبرم از آنچه که اینها بهجاآورده و انجام میدهند. آنگاه جنگید تا کشته شد. او زرهی نفیس داشت مسلمانی از بالای سرش گذشت و آن را برداشت. یکی از مسلمانان در خواب بود ثابت به خوابش آمد و به او گفت: من تو را به کاری وصیت میکنم و مبادا بگویی این خواب است و به آن عمل نکنی. من چون به قتل رسیدم زره مرا فلانی برداشت که منزلش دورترین منزلهاست، و کنار سایبان او اسبی است که رفتوآمد میکند، و بر روی زره ظرفی سنگی است و روی آن اساس سفر. نزد خالد برو و بگو آن را از او بگیرد. و به ابوبکر بگو: فلان مقدار دین بدهکارم، و فلان چیز قیمتی دارم. آن مرد بیدار شد و به سراغ خالد آمد و به او خبر داد. او کسی را به سوی درع فرستاد و آن را آنگونه که گفته بود یافت. و خوابش را به ابوبکر نقل کرد، و او به وصیتش عمل نمود.
از این حدیث استفاده میشود اولیا در عالم برزخ از آنچه در این دنیا میگذرد آگاهند.
طبرانی از ابوالدرداء نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: «لیس من عبد یصلّی علی إلاّ بلغنی صوته حیث کان. قلنا: و بعد وفاتک؟ قال: و بعد وفاتی، انّ الله حرّم علی الأرض ان تأکل اجساد الأنبیاء»[۲۱]»[۲۲].
۴.پژوهشگران وبگاه راسخون.
پژوهشگران وبگاه راسخون، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا"[۲۳] این روایت، لفظاً و مضموناً مکرر است و صریح است در اینکه علم مخلوقی را تعلیم انبیا و اوصیا (ع) میفرماید و علم مخزون ذات مقدس، مخفی و مستور از جمیع خلائق است.
"عن ابی جعفر (ع) قَالَ: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْيَنَ يَسْأَلُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿﴿بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾﴾ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ كَانَ قَبْلَهُ فَابْتَدَعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ لَمْ يَكُنْ قَبْلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لَا أَرَضُونَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى- ﴿﴿وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ﴾﴾ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ- ﴿﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً﴾﴾ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع)- ﴿﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ﴾﴾ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿﴿عالِمُ الْغَيْبِ﴾﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يَقْدِرُ مِنْ شَيْءٍ وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ فَذَلِكَ يَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ فَلَا يُمْضِيهِ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهَي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ إِلَيْنَا."[۲۴]. در این روایت میفرماید: راوی سؤال کرد از تفسیر آیه مبارکه ﴿﴿بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾﴾ حضرت فرمود خدا نو و تازه خلق کرد و پدید آورد اشیاء را بدون مثالی که قبل از خلقت باشد. پس آسمانها و زمینها را خلق کرد قبل از خلقت آنها آسمان و زمینی نبود. راوی سؤال کرد از آیه که میفرماید خدا دانای غیب و پوشیده است و احدی را به غیب خودش مطلع نمیکند. فرمود: مگر کسی را که اختیار کند از پیغمبران و حضرت محمد (ص) از پیغمبرانی است که خدا اختیار فرموده و اما معنی ﴿﴿عالِمُ الْغَيْبِ﴾﴾ یعنی خدا به آنچه پنهان از خلق است در اموری که تقدیر و حکم میکند قبل از خلقت آن عالم است و این علمی است موقوف نزد خدا از برای خدا در او مشیت است اگر اراده کرد و خواست ایجاد و حکم میکند و اگر بداء برای ذات مقدس حاصل شد امضا نمیکند، یعنی در خارج، خلق و ایجاد نمیکند و آنچه علم او منتهی شد به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) تقدیر قضا امضا میشود. بدیهی است که به قرینه روایت دیگر، مراد آن اخباری است که میعاد باشد زیرا که صریح روایات بود که در غیر میعاد برای خدا بداست یعنی اگر بخواهد تغییر و تبدیل دهد»[۲۵].
↑«زنده بودن من برای شما خیر است، سخن میگویید و با شما سخن گفته میشود. و مرگ من نیز برای شما خیر است، چرا که اعمال شما بر من عرضه میشود، آنچه از خیر را در آن مشاهده کنم خدا را شکر میکنم، و آنچه از شرّ ببینم از خداوند برای شما طلب مغفرت مینمایم».
↑«هر بندهای که بر من درود فرستد صدایش به من میرسد هر کجا که باشد. عرض کردم: حتی بعد از وفات شما؟ فرمود: حتی بعد از وفاتم. همانا خداوند بر زمین حرام کرده که اجساد انبیا را نابود سازند».