احترام و تکریم انسان
احترام و تکریم انسان در سیره پیامبر خاتم (ص)
سیره پیامبران در رفتار با انسان سیره موسوی است. آنان کریم بودند و در روابط اجتماعی و تعامل انسانی بر مبنای کرامت رفتار میکردند. انسان تا کریم نباشد نمیتواند تکریم کند و رسول خدا(ص) باکرامتترین انسانها بود، چنان که سیرهنویسان در وصف آن حضرت نوشتهاند: «كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ»[۱] و علی(ع) در توصیف این شأن پیامبر چنین فرموده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)... أَكْرَمُهُمْ عَشِيرَةً»[۲].
پیامآور کرامت انسانی، خود گرامیترین خلق خدا بود که خدای سبحان در قرآن به وجود آن حضرت سوگند یاد کرده و فرموده است: ﴿لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۳]. "قاضی عیاض پس از ذکر این آیه شریفه و بیان اینکه خداوند در اینجا نهایت تعظیم و تکریم را نسبت به آن وجود عزیز عنوان فرموده، از قول ابن عباس چنین نقل کرده است: «مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَمَا ذَرَأَ، وَمَا بَرَأَ نَفْسًا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) وَمَا سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرِهِ»[۴]. شبیه به همین سخن از ابو الجوزاء[۵] نیز نقل شده است[۶].
رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامتآمیز بود. آن حضرت با خوشرویی بسیار با مردم رو به رو میشد و هرگز سخنی زشت بر زبان نیاورد و هیچگاه کسی را سرزنش ننمود و عیب کسی را جستجو نکرد و هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با نهی و یا برخاستن سخن او را میبرید[۷].
رسول خدا(ص) در زمانهای مختلف و به بیانهای گوناگون بر روابط اجتماعی کرامتآمیز تأکید میکرد و از جمله میفرمود: «وَ مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَإِنَّمَا يُكْرِمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»[۸].
پیامبر اکرم(ص) به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمیداد و از اینکه در جامعه مردمان، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز میداد و میفرمود: «لَا تُحَقِّرَنَ أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ»[۹].
ارزش دادن به انسان در جای جای رفتار اجتماعی پیامبر تجلی داشت، چنان که انس بن مالک گوید: "[عادت پیامبر چنین بود که] بیمار را عیادت میکرد و جنازه را مشایعت مینمود و دعوت برده را اجابت میکرد"[۱۰].
کرامت مداری در زندگی رسول خدا(ص) تا بدان پایه بود که آن حضرت از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن کرامت و منزلت و حرمت مردمان در آن وجود داشت، برائت میجست و آن را رسما به زیر پا میگذاشت. پیامبر اکرم (ص) از هرگونه رفتاری که از آن بوی تفرعن و خوی تکبر استشمام میشد بیزاری میجست و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و سلطنت داشت متنفر بود و پرهیز مینمود، چنان که از امام صادق(ع) درباره سیره پیامبر اینگونه روایت شده است: «كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يَتَشَبَّهَ بِالْمُلُوكِ»[۱۱].
رسول خدا(ص) نگاه پررحمت و کرامت خود را از هیچ کس دریغ نمیکرد و حتی از سر تکریم یاران خویش نگاهش را میان آنان تقسیم میکرد و منزلت همگان را رعایت مینمود، چنان که امام صادق(ع) دراینباره فرمود: "رسول خدا(ص) نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به این و آن به مساوات نگاه میکرد"[۱۲].
این نمونهها بیانگر آن است که راه و رسم پیامبر اکرم(ص) بر اساس منطق قرآن کریم، تکریم همه انسانهاست، زیرا در اندیشه قرآنی ـ نبوی راه رشد و تربیت آدمی از مسیر کرامت میگذرد و با همین سمتگیری است که مجموعهای از دستورات و سفارشهای تربیتی سامان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در رفتار، کرامت در گفتار. خدای سبحان به پیامبرش چنین فرموده است: ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۳]. قرآن کریم میآموزد که به نیکوترین وجه سخن گفته شود تا کرامت و منزلت و حرمتها حفظ شود؛ و نیز چنین میآموزد: ﴿وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا﴾[۱۴]. امام باقر(ع) درباره این آیه چنین آموزش داده است: «قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ»[۱۵].[۱۶]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «[پیامبر] باکرامتترین مردمان بود». سیرة ابنکثیر، ج۲، ص۶۱۴؛ و نیز ر.ک: شمائل الرسول، ص۹۱.
- ↑ «رسول خدا(ص) گرامیترین شخص خاندانش بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۸؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۴۷۱.
- ↑ «(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.
- ↑ «خدای متعال وجودی را گرامیتر از محمد(ص) نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیدهام که خداوند جز به وجود [گرامی] او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد». دلائل النبوة أبی نعیم الاصبهانی، ج۱، ص۶۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.
- ↑ او اوس بن عبدالله ربعی بصری است که از ابن عباس، عایشه، عبدالله بن عمر، ابوهریرة و صفوان بن عسال روایت کرده است و عدهای از جمله قتاده، عمرو بن مالک، بدیل بن میسرة و ابو اشهب از او روایت کردهاند و چنان که حاکم گفته از راویان ثقه است. وی در سال ۸۳ هجری از دنیا رفته است. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۳-۲۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۷۸-۸۲؛ صلاح الدین خلیل بن ایبک الصفدی، الوافی بالوفیات، دار النشر فرانز شتاینر بقیسبادن، ۱۴۰۱ ق. ج۹، ص۴۴۶؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶.
- ↑ «مَا أَقْسَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرَ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مَا سَمِعْتُ اللهَ تَعَالی أَقْسَمَ بِحَیَاةِ أَحَدٍ غَیْرِهِ». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.
- ↑ منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.
- ↑ «هر کس برادر مسلمانش را تکریم کند، بیگمان خدای عز و جل را تکریم کرده است». المطالب العالیة، ج۲، ص۳۶۹؛ قریب به همین: الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۰؛ و از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ» الکافی، ج۲، ص۲۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۰-۵۹۱.
- ↑ «مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۱؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۶ [«صَغِیرَ الْمُسْلِمِينَ» آمده است].
- ↑ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ»؛ مکارم الاخلاق، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.
- ↑ «[پیامبر] بد میدانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». الکافی، ج۶، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.
- ↑ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ»؛ الکافی، ج۸، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۸۰.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ «و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «به بهترین و پسندیدهترین وجهی که دوست دارید با شما سخن بگویند با مردم سخن بگویید». الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ روضة الواعظین، ص۴۰۵.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۷۳-۸۱.